نیکلای یکم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏top: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
Shobhe (بحث | مشارکت‌ها)
جز تمیزکاری
خط ۴۴:
در زمان سلطنت [[محمد شاه قاجار]]، ناصرالدین میرزا ولیعهد ([[ناصرالدین‌شاه قاجار]] آینده) به همراه [[میرزا تقی خان امیرکبیر]] و [[امیرنظام گروسی]] با تزار نیکلای اول در [[ایروان]] دیدار کرد؛ و تزار به وی محبت بسیار کرد و حتی او را روی زانوی خود نشاند، همین‌طور انگشتر خود را که تمثال تزار نیکلای روی آن نقش بسته بود به او اهدا کرد و او را بوسید.
 
الکساندر اول در نوامبر ۱۸۲۵ درگذشت و نامه‌ای بر جای گذاشت که به‌جای کنستانتین، برادر وسطی، نیکلای برادر کوچک‌تر خویش تزار گردد؛ ولی این نامه علنی نشد و طرفداران کنستانتین شروع به ادای سوگند وفاداری به او کردند، در حالی که او هیچ تمایلی به جانشینی نداشت. اختلاف بین طرفداران دو برادر بالا گرفت و گروهی از افسران آزادی‌خواه به بهانه حمایت از کنستانتین دست به شورش زدند. این شورش که [[قیام دکابریست‌ها]] معروف شد، در دو شهر [[سن پترزبورگ|سن‌پترزبورگ]] و [[کی‌یف]] رخ داد. نیکلای اول سرسختانه در برابر این شورش‌ها ایستاد و افسرانی را که در اندیشه تغییر و تحول روسیه بودند سرکوب و اعدام کرد. خشونت‌های تزار باعث شد تا به نیکلای تازیانه زن مشهور گردد.
نیکلای اول درگیر جنگ با امپراتوری عثمانی شد که به جنگ کریمه معروف گردید. او به بهانه حمایت از مسیحیان مناطق والاسی و [[مولداوی]] که در فرمان‌روایی عثمانی زندگی می‌کردند، وارد جنگی شد که حمایت فرانسه، بریتانیا، و حتی اتریش از عثمانی را به‌همراه داشت. دولت‌های اروپایی از تسلط روسیه بر [[خاورمیانه]] وحشت داشتند. نیکلای در روز ۱۸ فوریه ۱۸۵۵ میلادی وقتی از خواب برخاست بدون اینکه صبحانه صرف کند زهری را که با التماس در طی دو هفته قبل از پزشک خود گرفته بود خورد، و بعد پسرش الکساندر را طلبید و به او گفت که کنار تخت وی بنشیند، انگاه گفت فرزندم، من در تمام عمر فاتح بودم ولی امروز نمی‌توانم مقابل فاتحین بیگانه سر تسلیم فرود بیاورم و اگر هم خود را برای این خفت آماده کنم آنهاحاضر نیستند که با شرایط سهل با من صلح کنند بلکه سنگین‌ترین شرایط را به من تحمیل خواهند کرد ولی اگر من از بین بروم تو می‌توانی با آن‌ها صلح کنی و آن‌ها به تو سخت نخواهند گرفت. من برای حفظ حیثیت خود، و این که کشور روسیه مورد تهاجم قرار نگیرد و ویران نشود تصمیم گرفتم به زندگی خود پایان بدهم و امروز بعد از بیدار شدن زهر نوشیدم. به محض اینکه ولیعهد الکساندر فهمید پدرش زهر نوشیده برخاست که از اتاق خارج شود و اطبا را صدا زند که پدرش را نجات دهند ولی نیکلای اول محکم دست او راگرفت و گفت من به تو امر می‌کنم که ساکت باش و بگذار که جریان حوادث طبق تصمیم من پیش برود زیرا یگانه راه صلاح برای من و روسیه همین است ولی ولیعهد جوان بی تابی، می‌کرد و اشک می‌ریخت و می‌گفت پدر من نمی‌توانم مرگ شما را تحمل کنم بگزار کمک بخواهم اما امپراتور گفت الکساندر من به تو امر می‌کنم که ساکت باش و هیچ اقدامی برای نجات من نکن، من اگر زنده بمانم روسیه از بین خواهد رفت اما مرگ من باعث نجات روسیه خواهد شد. به هر ترتیب تا چند ساعت ولیعهد را در اتاق خود نگه داشت اما ضعف بر او غلبه کرد و آنوقت ولیعهد جوان از اتاق خارج شد و اعضای سلطنتی و پزشکان رامطلع ساخت ولی معالجات مؤثر واقع نشد و امپراتور در همان روز در گذشت. الکساندر دوم با امضای پیمانی در مارس ۱۸۵۶ قبول کرد که از مناطق تصرف شده در سرزمین امتداد رود [[دانوب]] عقب‌نشینی کند و در بنادر خود در کرانه [[دریای سیاه]] استحکامات نظامی برپا نکند.
{{-}}
 
نیکلای اول سرسختانه در برابر این شورش‌ها ایستاد و افسرانی را که در اندیشه تغییر و تحول روسیه بودند سرکوب و اعدام کرد. خشونت‌های تزار باعث شد تا به نیکلای تازیانه زن مشهور گردد.
نیکلای اول درگیر جنگ با [[امپراتوری عثمانی]] شد که به [[جنگ کریمه]] معروف گردید. او به بهانه حمایت از مسیحیان مناطق والاسی و [[مولداوی]] که در فرمان‌روایی عثمانی زندگی می‌کردند، وارد جنگی شد که حمایت فرانسه، بریتانیا، و حتی اتریش از عثمانی را به‌همراه داشت.
 
دولت‌های اروپایی از تسلط روسیه بر [[خاورمیانه]] وحشت داشتند. نیکلای در روز ۱۸ فوریه ۱۸۵۵ میلادی وقتی از خواب برخاست بدون اینکه صبحانه صرف کند زهری را که با التماس در طی دو هفته قبل از پزشک خود گرفته بود خورد، و بعد پسرش الکساندر را طلبید و به او گفت که کنار تخت وی بنشیند، انگاه گفت فرزندم، من در تمام عمر فاتح بودم ولی امروز نمی‌توانم مقابل فاتحین بیگانه سر تسلیم فرود بیاورم و اگر هم خود را برای این خفت آماده کنم آنها حاضر نیستند که با شرایط سهل با من صلح کنند بلکه سنگین‌ترین شرایط را به من تحمیل خواهند کرد ولی اگر من از بین بروم تو می‌توانی با آن‌ها صلح کنی و آن‌ها به تو سخت نخواهند گرفت. من برای حفظ حیثیت خود، و این که کشور روسیه مورد تهاجم قرار نگیرد و ویران نشود تصمیم گرفتم به زندگی خود پایان بدهم و امروز بعد از بیدار شدن زهر نوشیدم.{{مدرک|date=اکتبر ۲۰۱۹}}
 
نیکلای اول درگیر جنگ با امپراتوری عثمانی شد که به جنگ کریمه معروف گردید. او به بهانه حمایت از مسیحیان مناطق والاسی و [[مولداوی]] که در فرمان‌روایی عثمانی زندگی می‌کردند، وارد جنگی شد که حمایت فرانسه، بریتانیا، و حتی اتریش از عثمانی را به‌همراه داشت. دولت‌های اروپایی از تسلط روسیه بر [[خاورمیانه]] وحشت داشتند. نیکلای در روز ۱۸ فوریه ۱۸۵۵ میلادی وقتی از خواب برخاست بدون اینکه صبحانه صرف کند زهری را که با التماس در طی دو هفته قبل از پزشک خود گرفته بود خورد، و بعد پسرش الکساندر را طلبید و به او گفت که کنار تخت وی بنشیند، انگاه گفت فرزندم، من در تمام عمر فاتح بودم ولی امروز نمی‌توانم مقابل فاتحین بیگانه سر تسلیم فرود بیاورم و اگر هم خود را برای این خفت آماده کنم آنهاحاضر نیستند که با شرایط سهل با من صلح کنند بلکه سنگین‌ترین شرایط را به من تحمیل خواهند کرد ولی اگر من از بین بروم تو می‌توانی با آن‌ها صلح کنی و آن‌ها به تو سخت نخواهند گرفت. من برای حفظ حیثیت خود، و این که کشور روسیه مورد تهاجم قرار نگیرد و ویران نشود تصمیم گرفتم به زندگی خود پایان بدهم و امروز بعد از بیدار شدن زهر نوشیدم. به محض اینکه ولیعهد الکساندر فهمید پدرش زهر نوشیده برخاست که از اتاق خارج شود و اطبا را صدا زند که پدرش را نجات دهند ولی نیکلای اول محکم دست او راگرفت و گفت من به تو امر می‌کنم که ساکت باش و بگذار که جریان حوادث طبق تصمیم من پیش برود زیرا یگانه راه صلاح برای من و روسیه همین است ولی ولیعهد جوان بی تابی،بی‌تابی، می‌کرد و اشک می‌ریخت و می‌گفت پدر من نمی‌توانم مرگ شما را تحمل کنم بگزار کمک بخواهم اما امپراتور گفت الکساندر من به تو امر می‌کنم که ساکت باش و هیچ اقدامی برای نجات من نکن، من اگر زنده بمانم روسیه از بین خواهد رفت اما مرگ من باعث نجات روسیه خواهد شد. به هر ترتیب تا چند ساعت ولیعهد را در اتاق خود نگه داشت اما ضعف بر او غلبه کرد و آنوقت ولیعهد جوان از اتاق خارج شد و اعضای سلطنتی و پزشکان رامطلعرا مطلع ساخت ولی معالجات مؤثر واقع نشد و امپراتور در همان روز در گذشت. الکساندر دوم با امضای پیمانی در مارس ۱۸۵۶ قبول کرد که از مناطق تصرف شده در سرزمین امتداد رود [[دانوب]] عقب‌نشینی کند و در بنادر خود در کرانه [[دریای سیاه]] استحکامات نظامی برپا نکند.{{مدرک|date=اکتبر ۲۰۱۹}}
== منابع ==
 
{{ویکی‌انبار-رده|Nicholas I of Russia}}
{{پانویس}}
* ت‍اری‍خ روس‍ی‍ه از آغ‍از ت‍ا ان‍ق‍لاب اک‍ت‍ب‍ر؛ ت‍أل‍ی‍ف ن. ب‍ری‍ان ش‍ان‍ی‌ن‍وف؛ ت‍رج‍م‍ه و اق‍ت‍ب‍اس خ‍ان‍ب‍اب‍اب‍ی‍ان‍ی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۲.
* روس‍ی‍ه ت‍زاری؛ ت‍أل‍ی‍ف ج‍ی‍م‍ز ای. اس‍ت‍ری‍ک‍ل‍ر، ت‍رج‍م‍ه م‍ه‍دی ح‍ق‍ی‍ق‍ت‌خ‍واه، ت‍ه‍ران: ق‍ق‍ن‍وس، ۱۳۸۱.