حسین قوللرآقاسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز انتقال از رده:نقاشان اهل ایران به رده:نقاشان مرد اهل ایران ردهانبوه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱:
'''حسین قوللر آغاسی''' (۱۲۶۹-۱۳۴۵) نقاش ایرانی بود. او یکی از بنیانگذاران شیوه مردمی در [[نقاشی ایرانی]] معروف به [[نقاشی قهوهخانهای]] است. او در نقش پردازی صحنههایی از حماسههای ملی و مذهبی مهارت برجستهای نشان داده است. او از پرداختن به طبیعت و طبیعتسازی پرهیز میکرد و میان سبک و شیوهٔ کار خود و نقاشان طبیعتساز فرق میگذاشت.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=نقاشی عاشورایی؛ «حسین قوللر آغاسی» نقش میزد و میگریست- اخبار ویژه نامه ها - اخبار تسنیم - Tasnim|نشانی=https://www.tasnimnews.com/fa/news/1393/08/05/541241/%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D9%88%D9%84%D9%84%D8%B1-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%D8%B2%D8%AF-%D9%88-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA|وبگاه=خبرگزاری تسنیم - Tasnim|بازبینی=2019-05-16|کد زبان=fa}}</ref>
حسین فرزند علیرضا قوللر آغاسی بود. علیرضا یکی از هنرمندان و استادان نقشپرداز بر روی کاشی و قلمدان شیراز بهشمار میرفت. که نقاشی هفت خوان رستم بر سردر ارگ کریم خان زند در شیراز یکی از اثرهای بجا مانده از اوست .حسین فن و هنر نقشاندازی روی کاشی و روغنکاری بر دیوار را از نه سالگی نزد پدر آموخت. در آن زمان استاد علیرضا یک کارگاه کاشیپزی در [[خیابان الماسیه]] (باب همایون) داشت. پس از مرگ پدر چندی کارگاه او را میگرداند. [[محمد مدبر]]، دوست و همشاگردیش در کارگاه پدر، او را در این دوره کوتاه در نقشاندازی روی کاشی و گرداندن کارگاه یاری میداد. پس از چندی کارگاه و کار کاشیگری را رها کرد و به نقاشی ساختمان پرداخت.
حسین قوللر آغاسی، نخستین کار نقاشی از داستانهای [[شاهنامه]] و [[واقعهٔ کربلا]] را به سفارش مشهدی صفر اسکندریان، قهوهچی قهوهخانهٔ معروف به مشت صفر در [[میدان سید اسماعیل]]، بالای [[آب انبار سید اسماعیل]] آغاز کرد. هفتهها، شبانهروز در این قهوهخانه میماند و داستانهایی را که از زبان شاهنامهخوان و [[قصهخوان|نقال]] قهوهخانه میشنید، بر روی پرده و بوم میآورد.از معروفترین شاگردان او میتوان به [[فتحالله قوللر آغاسی]] و محمد حمیدی (اهل مشهد) اشاره کرد.
|