اختلال تبدیلی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار، اصلاح منابع |
|||
خط ۱:
{{حذف زماندار/پیغام
|اهمیت= کپیکاری،
|timestamp =
}}
'''اختلال تبدیلی''' conversion disorder یا '''اختلال نشانه عصبی عملکردی'''
Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref>{{سخ}}
(Conversion reaction) به از دست دادن یا تغییر در عملکرد حسی یا حرکتی به صورت نسبتن حاد و
خط ۹:
غیرعادی، اختلال در سخن گفتن یا حملات تشنج (تشنج کاذب) و علایم حسی (نارساییهای نورولوژیک) مانند کوری،
کری، یا بیحسی ایجاد میشود. هم چنین اختلالهای هوشیاری مانند فراموشی و حملات غش و نشانههای
غیرنورولوژیک مانند ی اختلال تبدیلی هستند.<ref name= Safarcherati>
== شیوع ==
شیوع این اختلال در جمعیت عمومی بین ۱۱ در ۱۰۰ هزار نفر تا ۳۰۰ در ۱۰۰ هزار نفر متغیر است.
== تاریخچه ==
مفهوم [[هیستریا]] که از واژهٔ یونانی (hysteria) یا رحم گرفته شدهاست به مهاجرت ناخواسته عضو به مکانهای بالاتر دلالت دارد. در سدههای میانه علایم هیستریکال را از تأثیرات اهریمن میدانستهاند که این مفهوم اخلاقی بحثهای پزشکی را در این زمینه به تأخیر انداخت. در دوران رنسانس هیستریا به پزشکی بازگشت و پزشکان آن را یک اختلال جسمی میدانستند که در آن ارتباطی میان رحم و مغز هست. در اواسط سده نوزدهم،Briquet توصیفی بالینی با ذکر جزئیات از یک نشانگان جسمی که بر زنان جوان تأثیر میگذارد ارائه کرد، آن را هیستریا نامید و منشأ آن را مغز دانست. شارکو فرم کلاسیک این بیماری را با عنوان La grande crise hysterique توصیف نمود و فازهای [[پرودرومال]]، ا[[پی لپتوئید]]، [[ترانس]] و [[ترمینال]] را تعیین کرد. پیروان او ژانت، بابینسکی و فروید نیز بر عوامل روانشناختی تأکید داشتند. تا زمانی که فروید تئوری روانپویایی خود را ارائه کرد، پینل، مسمر، سیدنهام، توماس ویلیس و آراسلوس براین باور بودند که هیستریا منشأ روانشناختی دارد.{{سخ}}
فروید و بروئر با هم، اولین مورد هیستری تبدیلی (Anna O) را گزارش کردند. آنان بر این باور بودند که شکایت هیستریا نشانگر فشارهای هیجانی ناخواسته یا کشمکشهای واپس رانده شده به ناخودآگاه هستند و تنها در شکل علایم بدنی غیرقابل توضیح ظاهر میشوند. فروید این فرایند را Somatic compliance یا conversion نامید و به این ترتیب مورد Anna O هیستری تبدیلی و Talking cure زاده شدند.<ref
== اختلالات همراه ==
اختلالات همراه میتوانند کلید رمزگشایی این باشند که بیمار در حال تجربهی علایم تبدیلی یا اختلال تبدیلی است. در یک مطالعه همراهی این اختلال با سایر اختلالات روانپزشکی ۸۹٪ گزارش شدهاست.<ref>
Psychiatric Comorbidity In Patients With Conversion Disorder. The American Journal of
Psychiatry [Serial Online]. December 2004;161(12):[]. Available From: Medline, Ipswich, Ma.
Accessed March 14, 2014.</ref> در مطالعه دیگری ۴۷٫۷٪ همراهی این اختلال با نوعی از اختلال تجزیه ای وجود داشت. شایعترین همراهیهای دیده شده شامل: اختلال جسمانی سازی تمایز نیافته، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسرده خویی، اختلال هراس ساده، اختلال وسواسی جبری، اختلال افسردگی عمده، اختلال شخصیت مرزی، سابقه سوءاستفاده جنسی یا احساسی در کودکی، سابقه نادیده گرفته شدن و اقدام به خودکشی میباشند.<ref name= Feinstein>
Association Journal = Journal De L'association medicale canadienne. May 17, 2011;183(8):915-
920. Available From: Medline, Ipswich, Ma. Accessed March 14, 2014.</ref> سایراختلالات شخصیت نیز به صورت شایعی با این اختلال همراهی دارند به خصوص ا[[ختلال شخصیت]] نمایشی در ۵–۲۱٪ از بیماران و اختلال شخصیت وابسته-منفعل در ۹–۴۰٪ از بیماران مشاهده شدهاست.<ref
== عوامل ایجاد کننده ==
اختلال تبدیلی عمدتن به تعارضهای روانشناختی و عوامل استرس زا نسبت داده شدهاست. بیماری که در حال تجربهٔ علایم تبدیلی میباشد در حال چالش و مبارزه با استرس خود به صورت علایم فیزیکی است که منجر به کاهش اضطراب وی میشود؛ بنابراین بیشتر نظریهها دربارهٔ علت ایجادکننده اختلال تبدیلی بر مبنای نظریه فروید مبنی بر سرکوب و اجتناب به عنوان مکانیسمهای ذفاعی ناخودآگاه در برابر وقایع آسیب زا پایهگذاری شدهاست.<ref
▲اختلال تبدیلی عمدتن به تعارضهای روانشناختی و عوامل استرس زا نسبت داده شدهاست. بیماری که در حال تجربهٔ علایم تبدیلی میباشد در حال چالش و مبارزه با استرس خود به صورت علایم فیزیکی است که منجر به کاهش اضطراب وی میشود؛ بنابراین بیشتر نظریهها دربارهٔ علت ایجادکننده اختلال تبدیلی بر مبنای نظریه فروید مبنی بر سرکوب و اجتناب به عنوان مکانیسمهای ذفاعی ناخودآگاه در برابر وقایع آسیب زا پایهگذاری شدهاست.<ref>5.Feinstein A. Conversion Disorder: Advances In Our Understanding. Cmaj: Canadian Medical
▲6. Heruti R, Levy A, Adunski A, Ohry A. Conversion Motor Paralysis Disorder: Overview And
Rehabilitation Model. Spinal Cord. July 2002;40(7):327-334. Available From: Medline, Ipswich,
Ma. Accessed March 14, 2014.</ref>غالباً علایم بازتابی است از شرایط طبی که خود بیمار یا اطرافیان وی قبلن تجربه کردهاند.<ref>7.American Psychiatric Association Diagnostic And Statistical Manual Of Mental Disorders. 4th
Ed Washington (Dc): American Psychiatric Association; 1994.</ref> مکانیسم دقیق ایجاد این اختلال به خوبی شناخته نشدهاست و در حال حاضر اساس درمان نمیباشد. اگرچه تصویربرداریهای عملکردی از مغز پیشنهاد میکنند که مدارهای عصبی مربوط به قدرت اراده، حرکت و در این اختلال مختل شدهاند.<ref>8.Cynthia M. Stonnington, M.D. ; John J. Barry, M.D. ; Robert S. Fisher, M.D. , Ph.D.
Conversion Disorder. The American Journal
Accessed March 14, 2014.</ref>{{سخ}}
بهطور کلی میتوان عوامل ایجادکننده را براساس الگوریتم زیر تقسیمبندی نمود:
سطر ۴۷ ⟵ ۴۱:
اطلاعات بین دو شبکه لیمبیک و حسی حرکتی رخ میدهد). تمام موارد گفته شده به علاوه سایر اختلالات روانپزشکی
همراه منجر به کوچک شمردن فاکتورهای روانشناختی و منبع خارجی کنترل میشوند که در نهایت ایجادکنندهٔ علایم
تبدیلی هستند.<ref
6. Heruti R, Levy A, Adunski A, Ohry A. Conversion Motor Paralysis Disorder: Overview And
Rehabilitation Model. Spinal Cord. July 2002;40(7):327-334. Available From: Medline, Ipswich,
Ma. Accessed March 14, 2014.
7.American Psychiatric Association Diagnostic And Statistical Manual
{{سخ}}
Ed Washington (Dc): American Psychiatric Association; 1994.</ref>
سطر ۶۰ ⟵ ۵۲:
== تشخیص ==
ویژگی اختلال تبدیلی وجود یک یا چند نشانه یا نارسایی مربوط به حرکات ارادی یا کارکرد حسی است که اگرچه یک اختلال پزشکی یا عصبی را تداعی میکند، پس از بررسیهای مناسب، با یک اختلال پزشکی یا عصبی یا با تأثیر مستقیم مصرف مواد قابل توجیه نیست و از آنجا که شروع یا تشدید نشانه یا نارسایی، به دنبال فشارهای روانی بروز میکند، نشانه یاد شده مربوط به عوامل روانی دانسته شدهاست. برای تشخیص اختلال تبدیلی لازم است بیمار نشانه یا نارسایی را بهطور عمدی و آگاهانه و به منظور دستیابی به سودی ثانوی ایجاد نکند. با این تعریف پزشک در برابر یک چالش تشخیصی قرار میگیرد: آیا نشانه از یک زمینه پزشکی طبی-عصبی ناشی میشود یا صرفن به عوامل استرس زای روانی مربوط است؟ آیا بیمار واقعن دچار نشانه شدهاست یا به قصد فریب دادن وانمود به داشتن آن علامت میکند؟<ref>9.Yekrang Safakar M, Rasoulian M. Assessment Of General Practitioners’ Knowledge Of
Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2003;9(1 (33)):-.</ref> تشخیص اختلال نیازمند برقراری ارتباط بین علایم عصبی و فاکتورهای روانشناختی است اگرچه لازم است تشخیصهای تمارض و اختلال ساختگی رد شوند. همچنین علایم مربوط به درد، علایم اختلال عملکرد جنسی که در اختلال جسمانی سازی رخ میدهند ردکننده احتلال نبدیلی میباشند.<ref name = Synopsis/>
Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2003;9(1 (33)):-.</ref>
سطر ۸۱ ⟵ ۷۲:
دشوار است. به علاوه یک سوم از بیماران با تشنج کاذب یک اختلال همراه دارند. گاز گرفتن زبان، بیاختیاری ادرار و
آسیب پس از افتادن در اختلال تشنج کاذب نیز اتفاق میافتند. اگرچه این علائم عمومن وجود ندارند. رفلکسهای gag و
رفلکس مردمک نرمال هستند و افزایش پرولاکتین رخ نمیدهد.<ref
== سایر ویژگیها ==
نفع اولیه: علایم تبدیلی را میتوان رد پای حافظهٔ پنهان شده ترومای جنسی (واقعی یا تخیلی) که از دوران کودکی
سطر ۹۶ ⟵ ۸۵:
وجود این علامت پاتوگنومیک اختلال تبدیلی نیست اما معمولن با این اختلال همراهی دارد.
همانندسازی: ممکن است بیماران ناخودآگاه علائم فردی را که برای وی اهمیت دارد تقلید میکنند. مثلن فرد داغدار علایم
والد یا فردی که اخیرن فوت شده را به عنوان مدلی برای اختلال تبدیلی در طول سوگ پاتولوژیک تجربه میکند.<ref
== تشخیصهای افتراقی ==
سطر ۱۳۰ ⟵ ۱۱۷:
های نورولوژیک همزمان و وضعیت نامناسب زنگی پیش آگهی علائم را بدتر میکنند. همواره خطای تشخیصی در
اختلال تبدیلی نگران کننده بوده اما کاهش چشمگیری در میزان تشخیص اشتباهی این اختلال رخ دادهاست. (از ۲۹٪ در
دههٔ ۱۹۵۰ به ۴٪ در ۱۹۹۰) که این آمار جدا از سن و جنسیت و نتیجه علائم میباشد.<ref
== درمان ==
سطر ۱۴۷ ⟵ ۱۳۳:
درمانهای دارویی: اطلاعات در مورد درمان دارویی این اختلا در حد گزارش بودهاست اما مواردی از موفقیت درمانی
با داروهای هالوپریدول و TCAs و ECT گزارش شدهاست. این گزارشها نشان دهندهٔ اهمیت غربالگری اختلالات
روانپزشکی همراه با اختلال تبدیلی است.<ref>
Electroconvulsive Therapy and Antidepressants. Psychosom Med. 1997;59:67–9.
Patients With Conversion Disorder. Psychiatry Clin Neurosci. 2004;58:222–5</ref>
|