چنگیز خان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۲۲:
*دیگران}}|house=[[بورجیگین|خاندان سلطنتی بورجیگین]]|dynasty=[[نوادگان چنگیزخان|چنگیزیان]]|father=[[یسوکای بهادر]]|mother=[[هوئلون]]|religion=[[تنگریباوری]]|birth_date=حدود ۱۱۶۲<ref name="birth" />|birth_place=[[رشتهکوه خنتیی]]، [[خاماگ مغول]]|death_date=۱۸ اوت ۱۲۲۷<ref>{{cite book|first=Paul|last=Ratchnevsky|title=Genghis Khan: His Life and Legacy|publisher=Blackwell Publishing|year=1991|isbn= 978-0-631-16785-3|page=142|quote=It is possible, however, to say with certainty that Genghis Khan died in August 1227; only in specifying the actual day of his death do our sources disagree.}}</ref> (۶۴–۶۵ سال)|death_place=[[یینچوان]]، [[شیای غربی]]}}'''چنگیز خان مغول''' (۵۵۷ تا ۴ شعبان ۶۲۴ قمری برابر با [[۱۱۶۲ (میلادی)|۱۱۶۲]] تا [[۱۸ اوت]] [[۱۲۲۷ (میلادی)|۱۲۲۷]] میلادی)، با نام اصلی '''تموچین''' یا '''تموجین'''،<ref>''لغتنامه دهخدا'' تموجین، تموچین</ref> [[خان (لقب)|خان]] [[مغول]] و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل [[چین]]، [[روسیه]]، [[ایران]] و [[خاورمیانه]] و همچنین [[اروپای شرقی]]، [[امپراتوری مغول]] را پایهگذاری کرد. او پدربزرگ [[قوبلای خان]] اولین [[امپراتور]] از [[سلسله یوان]] در [[چین]] و همچنین [[هولاکو خان]] -نخستین [[ایلخانیان|ایلخان]] [[ایران]]- بود.<ref>[[مغولان و حکومت ایلخانی در ایران]] (صص ۱۰ تا ۱۵)</ref>
== دوران کودکی تا جوانی
چنگیز خان با نام تموچین در سالهای بین ۱۱۶۲ تا ۱۱۶۷ (میلادی) به دنیا آمد. او دومین پسر [[یسوکای بهادر]]، رئیس قبیله کیاد، از خاندان [[بورجیگین]] بود. در زمان یسوکای و آغاز احوال چنگیز خان اقوام [[مغول]] و [[تاتار]] مطیع همدیگر نبودند و هر یک از خود دارای رئیس قبیله جداگانه بودند و پیوسته میان ایشان جنگ و خصومت بود. تموچین در سیزده سالگی پدرش را از دست داده بود، افزون بر اینکه اقوام زیر اطاعت پدرش از وی روی گرداندند، اقوام دیگر نیز با وی و خانوادهاش به خصومت برخاستند. تموچین در نوجوانی رنجهای فراوانی را متحمل گشت حتی چندین مرتبه گرفتار و محبوس نیز گشت. تموچین از همان نوجوانی روحی ناآرام و ماجراجو داشت و حتی برادر بزرگتر خود را در یازدهسالگی به قتل رساند تا خود رئیس خانواده شود و چون میدید که خویش و بیگانه از وی بیزارند درصدد یافتن پشتیبان برآمد تا کسی را بیابد که بتواند موقتاً در زیر سایه وی پناه ببرد، سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام [[اونگخان]] رفت. [[اونگخان]] نیز تموچین را بیاد دوستی با پدرش به خوبی پذیرفت و در میان قبیله خود برایش جای داد و در وی به چشم عزت و احترام نگریست و چنان نوازش کرد که بیشتر از آن متصور نبود.
|