شهاب‌الدین یحیی سهروردی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: می‌باشد⟸است
InternetArchiveBot (بحث | مشارکت‌ها)
نجات ۳ منبع و علامت‌زدن ۰ به‌عنوان مرده.) #IABot (v2.0
خط ۴۴:
[[صلاح‌الدین]] که به تازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.
 
به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همان‌جا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب است.<ref>بانک جامع مدفن اولیا، دانشمندان، بزرگان و مشاهیر، [http://www.madfan.ir/شهاب‌الدین-سهروردی/ مدفن] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20110913125541/http://www.madfan.ir/%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%a8%e2%80%8c%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86-%d8%b3%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%b1%d8%af%db%8c/ |date=۱۳ سپتامبر ۲۰۱۱ }}، مدفن سهروردی در حلب</ref>
علت مستقیم وفات وی معلوم نیست. (البته مشهور آن است که سهروردی را در پوست الاغ سوزاندند)<ref>دانشنامه رشد</ref>
 
خط ۶۹:
 
== فلسفه اشراق ==
سهروردی کسی است که مکتب فلسفی [[فلسفه اشراق]] را به‌وجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد.<ref>کتاب [[ملاصدرا]] تألیف [[هانری کربن]]</ref> سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب داده‌اند. او خود فلسفه‌اش را [[حکمت اشراق]] نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora consurgens نام نهاده‌اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای [[افلاطون]] و [[ارسطو]] و [[نوافلاطونی]]ان و [[زرتشت]] و [[هرمس]] و اسطوره [[تحوت]] و آرای نخستین [[صوفی‌گری|صوفیان]] مسلمان در هم آمیخته‌است.<ref name="caravan.ir">[[محمدرضا فشاهی]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 ''ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی''،] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20080223212805/http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 |date=۲۳ فوریه ۲۰۰۸ }} [[انتشارات کاروان]]، ۱۳۸۰، ص ۳۳</ref>
 
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمی‌داند. [[عرفان]] است از این نظر که [[کشف]] و [[شهود]] و [[فلسفه اشراق]] را شریف‌ترین و بلندمرتبه‌ترین مرحله شناخت می‌شناسد.
خط ۷۹:
 
== نورالانوار ==
سهروردی [[هستی‌شناسی]]<ref>Ontology</ref> خود را «نورالانوار» نام داده‌است. همان حقیقت الهی که درجه روشنی آن چشم را کور می‌کند. نور را نمی‌توان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد، زیرا تمام اشیا با نور آشکار می‌شوند و طبعاً باید با نور تعریف شوند. «نورالانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کرده‌اند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست. به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آن‌ها با «نورالانوار» دارد، یعنی به میزان درجه «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آن‌ها می‌رسد.<ref>[[محمدرضا فشاهی]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 ''ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی''،] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20080223212805/http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 |date=۲۳ فوریه ۲۰۰۸ }} [[انتشارات کاروان]]، ۱۳۸۰، صص ۳۴–۳۵</ref>
 
او شدت و ضعف موجودات را در شدت و ضعف نورانیت آن‌ها می‌داند نور حقیقتی واحد است اما شدت و کاستی دارد و بر این تعبیر از خداوند به عنوان نورالانوار و سرچشمهٔ نورانیت سایر وجودها تعبیر می‌کند.