محمد نوریزاد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویرایش 95.38.94.34 (بحث) به آخرین تغییری که Modern Sciences انجام داده بود واگردانده شد برچسب: واگردانی |
نجات ۶ منبع و علامتزدن ۱ بهعنوان مرده.) #IABot (v2.0 |
||
خط ۲۰:
| زیرنویس =
}}
'''محمد نوریزاد''' (زاده ۱۹ آذر ۱۳۳۱، [[شهرستان شهریار|شهریار]]) [[کارگردان]]، [[فیلمنامهنویس]] و [[روزنامهنگار]] [[ایرانیها|ایرانی]] است. وی که در دوران جوانی برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی برق به [[مؤسسه فناوری جورجیا]] در کشور آمریکا رفته بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی درس خود را نیمه تمام گذاشت و به ایران بازگشت. کارش را با [[جهاد سازندگی]] شروع کرد. آشنایی با [[مرتضی آوینی]] در سال ۱۳۵۹ او را به سینما کشاند و مدتی در مجموعه [[روایت فتح]] با آوینی همکار بود. نوریزاد سابقه مدیریت گروه مناسبتهای ویژه تلویزیون را در کارنامه خود دارد.<ref name=ToolAutoGenRef1>
== زندگینامه ==
خط ۴۲:
وی پس از دستگیری و صدور حکم زندان و شلاق نیز نامه چهارم خود را نوشت. وی در این نامه نوشته بود «شصت و هشت روز از این مدت را در زندان انفرادی به سر بردهام. توسط بازجوهای خود مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفتهام. در همه این احوال، از جنابعالی به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم بردهام.» و از رهبر گله کرده بود که چرا مثل موسوی و کروبی و خاتمی به عیادت خانوادهاش نرفته و قدر حمایتهای گذشته او از رهبری را ندانستهاست: «فلانی -نوریزاد- درست در روزهای بحرانی، با برنامههای تلویزیونیاش، با نوشتههایش، برای منِ رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بودم، به میان آمد و از من سخت جانبداری کرد. امروز او در زندان است؛ به خاطر انتقاد از من! او باید در زندان ادب شود. همسر و فرزندانش توسط بازجوهای بیسواد و بیادب و تندخو به ناسزا گرفته شوند و خود او به تلخترین شکل ممکن به ورطه تهدید و تحقیر و ضرب و شتم درافتد. اما این دلیل نمیشود که منِ رهبر قدر زحمتهای پیشین او را ندانم و به خانوادهاش سر نزنم.» وی در این نامه با هشدار بر اینکه او پشتیبانی مردم را به کلی از دست داده «شما، امروز رهبر کدام مردمید؟ من مردم فراوانی برای شما نمیبینم. رهبری، آن هم بر حداقل مردم، که غرورآفرین نیست. مبادا من و شما را ازدحام مردمی که به استقبال یک مسئول یا خود جنابعالی میآیند، بفریبد. شما اگر به دیگر افراد مشهور هم اجازه سخنرانی و حضور در کشورتان بدهید، غوغای مردمان ما فزونی خواهد گرفت.» و جامعه در آستانه یک انفجار بزرگ است و آرامش آن فقط ناشی از ضرب و زور اسلحه «اگر باور ندارید به یک آزمون خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً سوئد یا کانادا یا حتی مالزی اعلام میکنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و بسیج و اسلحهای بر سر نخواهند داشت و آزادند که هرچه میخواهند انجام دهند. فقط طی یک روز. تصور میکنید در پایان این یک روز؛ کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و کشورهای دیگر چطور؟» اعلام کرده بود که هنوز خود را دوست وی میداند و به چارهاندیشی او برای نجات کشور امید بستهاست: «دوستان خوب شما، فراتر از شما، و در صنفی که انگ دشمن بر پیشانی آحادش خوردهاست، غم شما را میخورند و مضطربانه علاقهمند درخششِ نابِ شما در این روزهای پایانی آزمون الهیاند».<ref>[https://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/04/100421_l17_nourizad_khamenei_letters.shtml نامههای سرگشاده محمد نوریزاد به آیتالله علی خامنهای]</ref>
روز ۹ خرداد ۱۳۸۹ پنجمین نامه او به علی خامنهای در چند وبسایت منتشر شد. او در آستانه برگزاری [[نماز جمعه]] ۱۴ خردادماه توسط خامنهای، به او هشدار داد «مواظب فتنههای واقعی» باشد.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.irangreenvoice.info/article/2010/jun/03/4082| عنوان = اگر که با خود صادق باشیم، صدای شکستن استخوانهای اقتدارمان را خواهیم شنید / آسیب و جراحتی که ما به اسلام و به گرایش دینی مردم وارد آوردهایم، فراتر از آسیب و جراحت همه طول تاریخ است
وی همچنین در ۲۰ مرداد ماه ۱۳۸۹ نامه دیگری را که خود از آن به عنوان آخرین نامه به خامنهای یاد میکند در وبگاه خود منتشر کرد. در این نامه محمد نوری زاد با ذکر نزدیک بودن مرگ خامنهای از مجموعه شکایات مردم ایران که در قیامت از او خواهد شد نوشت. همچنین از او درخواست کرده که در این واپسین روزهای باقیمانده عمر خود دست به تصحیح امور زند و به عنوان شروع همه زندانیان سیاسی را آزاد کند. وی در پایاننامه خویش یادآور شده بود که «این آخرین نوشتهای است که مستقیم، رو به شما مینویسم؛ و خود، '''به عاقبت تلخ آن واقفم'''. چرا که مأموران و قاضیان گوش به فرمان ما، در کار خود استادند. آنان نیک میدانند چگونه یک معترض و منتقد را با شکنجه و فحشهای ناموسی به تنگنای روحی و روانی دراندازند. من همهٔ این ابتلائات آتی را بجان میپذیرم تا صدای سخن خود را به گوش حضرت شما برسانم.»<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.irangreenvoice.com/article/2010/aug/15/6373| عنوان = آرزو دارم در این روزهای پایانی عمر، نام نیکی از خود به یادگار گذارید و خطاهای رفته را به سامان خویش بازآورید ناشر = ندای سبز آزادی
پیرو این نامه، وی در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ به زندان اوین فراخوانده شد.<ref>{{یادکرد وب| نشانی =http://danaei.info/?p=731| عنوان =مرا بکجا خواهند برد در زندان اوین؟}}{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}</ref>
=== بازداشت ===
خط ۷۰:
=== نامه به حسن خمینی ===
نوریزاد با نوشتن نامهای از زندان اوین به [[حسن خمینی]] به بیحرمتی و قطع سخنرانی او نامهای دلجویانه نوشت که این «بیتربیتیها» را محصول فریب مردم در «معامله» «آری» برای جمهوری اسلامی دانست و دستاوردها و عملکرد مسئولین را بعد از انقلاب «غش» در «معامله بزرگ» خواند و به سخنرانی [[آیت الله خامنهای]] خرده گرفت و قیاس خود را با [[علی]] و دیگران را با [[طلحه]] و [[زبیر]] اشتباه خواند و عملکرد و سخنرانی خامنهای را سبب شعلهور شدن اطرافیان رئیسجمهور «بیتعادل» دانست.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.bamdadkhabar.net/2010/06/post_3779/|عنوان
=== نامههای پس از آزادی ===
خط ۱۰۸:
* «ما مرد جنگیم» (داستانی)
* «پروانهها مینویسند» (داستانی)
* «مجموعه تلویزیونی چهل سرباز» (داستانی)<ref>[http://www.aviny.com/institute/pictures/index.aspx مجموعه تلویزیونی چهل سرباز] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20100611061730/http://www.aviny.com/institute/pictures/index.aspx |date=۱۱ ژوئن ۲۰۱۰ }} سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی</ref>
* [[چهل سرباز]] (کارگردان و نویسنده)
خط ۱۲۰:
* [https://www.facebook.com/m.nourizad صفحه رسمی محمد نوری زاد در فیسبوک]
* [http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/12/111210_l78_nourizad_khamenei.shtml مصاحبه با بیبیسی محمد نوریزاد؛ چرا به رهبر نامه مینویسم]
* https://web.archive.org/web/20160829041509/http://www.rppirannews.com/?p=6189 درخواست دهها سینماگر ایرانی برای «آزادی نامشروط» پناهی و نوریزاد
{{زندانیان سیاسی جنبش سبز}}
|