=== در عهد مأمون ===
مأمون در سال ۱۹۶ قمری،قمری -پس از شکست برادرش امین و نشستن بر تخت حکومت،حکومت- جهت استقرار حکومتش و پایبندی به سنت خلفاء در تعیین جانشین، اقدام به تعیین ولیعهد نمود. اما در این کار لازم بود که در گزینش ولیعهد، منتهای دقت را به کار بردبرده و این اقدام را با شرایط دقیق دورانی که با برادرش اختلاف داشت و نیز زمان پس از آن، هماهنگ سازد. برای او آسان نبود که از خانواده و فرزندان پدرش و یا دیگران، هرکس را بخواهد به این مقام برگزیند؛ بلکه ناگزیر بود هر گامی که در این راه برمیدارد، جنبههای گوناگون آن را دقیقاًدقیقا محاسبه کند.<ref>{{پک|فضلالله|۱۳۸۱|ک=تحلیلی از زندگانی امام رضا|ص=۱۰۷}}</ref> وی بهبا دلایل مختلفی به این نتیجه رسید که علی بن موسی را به ولیعهدیولیعهد خود منصوب کند؛سازد؛ از جمله این دلایل، نرم کردن علویان بود. علویان به جهت بدعهدیهای عباسیان در واگذاری حکومت به خاندان نبوت؛علی بن ابی طالب و سختگیری بر علویان؛ از حکومت عباسیان بسیار خشمگین بوده و دست به قیامهای متعدد میزدند؛ در همین قیامها، شهرهای بصره،[[بصره]]، اهواز،[[اهواز]]، یمن،[[صنعا|یمن]]، فارس،[[فارس]]، [[مدائن]] و حتی [[مکه]] به دست علویان فتح شد.<ref name=":02022">{{پک|شاکریان|۱۳۹۴|ک=ولایتعهدی امام رضا (ع)، علل و پیامدها|ص=۶}}</ref> مأمون و مشاورانش برای آرام کردن علویان در خراسان و سایر بلاد اسلامی، اقدامبه فکر نصب یکی از علویان به اعطاءمنصب ولایتعهدی بهافتادند. یکیدر ازآن دوران، علی بن موسی رهبر و امام علویان کردندمحسوب میشد. از دیگر اهداف مأمونمأمون، قداست بخشیدن به حکومتش بود؛ چرا که امامان شیعه در دید عامه مردم و حتی غیر شیعیان، قداست خاص خود را داشتهاند،داشته برخیو هدفبا مأمون از پیشنهادپذیرش ولایتعهدی خودهر بهحکومتی علیتوسط بنیکی موسیاز الرضا،امامان امام هشتم شیعیان راشیعه، قداست بخشیدن به حکومت و ایجاد حس تبعیت از حکومتشآن معرفیحکومت لازم کردهاندمیآید.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۱|ک=حیات فکری و سیاسی ائمه|ص=۴۳۵}}</ref> به عقیده او،مأمون، پذیرش ولایتعهدی حکومتش توسط علی بن موسی، بهترین دلیل برای مشروعیت این حکومت میبود.<ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۳۹}}</ref> برخی به نذر مأمون مبنی بر اینکه «اگر بر برادرم امین پیروز شوم، خلافت را به برترین مردم از خاندان ابیطالب بسپارم» را دلیل ولایتعهدی علی بن موسی الرضا میدانند. اما این احتمال با فاصله زمانی دو ساله بین «پیروزی مأمون بر امین» و «ولایتعهدی علی بن موسی،موسی»، بعید بهنظر میرسد.<ref>{{پک|اکبری|۱۳۸۷|ک=فصلنامه پژوهشی تاریخ|ص=۱۱۹}}</ref> آنچه مسلم است، مأمون قصد انتقال قدرت به علی بن موسی یا علویان را نداشتهاست؛ این مطلب با دلایل مختلف ثابت شدنی است.<ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۶۰}}</ref>
==== احضار به مرو ====
مسعودی چگونگی دعوت از علی بن موسی الرضا را اینگونه شرح میدهد: «به سال دویست مأمون، رجاء بن ضحاک و یاسر خادم را پیش علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی فرستاد که او را بیاورند و او را محترمانه پیش مأمون بردند.»<ref>{{پک|شاکریان|۱۳۹۴|ک=ولایتعهدی امام رضا (ع)، علل و پیامدها|ص=۸}}</ref> در مسیر حرکت علی بن موسی الرضا از مدینه تا مرو، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی مسیر حرکت وی را «مدینه، بصره، اهواز، فارس، اصفهان، قم، ری، سمنان، دامغان، نیشابور، طوس، سرخس و مرو» میدانند.<ref>{{پک|اعتمادالسلطنه|۱۴۲۵|ک=مطلع الشمس|ص=۷۴۰|ج=۲}}</ref> در مقابل برخی مسیر حرکت ایشان را «مدینه، مکه، قادسیه، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر فارس، طبس، نیشابور و مرو» میدانند.<ref>{{پک|عرفانمنش|۱۳۷۶|ک=جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا|ص=۶}}</ref><ref>رک: {{پک|ولایتی|۱۳۶۶|ک=خراسان در آستانه سفر امام رضا ع|ص=۱۱۸}}</ref> در کتاب [[اطلس شیعه،شیعه]]، مسیر حرکت چنینبه آورده شدهاست:صورت «مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو.» بیان شدهاست.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۱|ک=حیات فکری و سیاسی ائمه|ص=۴۶۰}}</ref>
در برخی منابع آمدهاست:مدعی هستند، وقتی علی بن موسی به سرخس رسید، به دستور مأمون و به جرم ادعای الوهیت، تحت نظر قرار گرفته و به نوعی زندانی شد. برخی معتقدند این حبس، بعد از ولایتعهدی و در سال ۲۰۲ هجری در حالی که علی بن موسی در مسیر بازگشت به طوس میبودبوده رخ دادهاست.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=همگام با امام از نیشابور تا مرو|نشانی=https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/5476/51681|وبگاه=حوزه نت|بازبینی=|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=}}</ref>
[[پرونده:Dirham with al-Rida.jpg|راست|بندانگشتی|398x398پیکسل|سکهای مربوط به دوران مأمون که بر روی آن نام علی بن موسی الرضا به عنوان ولیعهد حک شدهاست]]
▼
==== ولایتعهدی ====
{{نوشتار اصلی|ولایتعهدی علی بن موسی الرضا}}علی بن موسی که از نیت مأمون به جهت انتصابش به ولایتعهدی آگاه بود، از پذیرش این پیشنهاد سربازمیزد.<ref>{{پک|Dungersi||||1996|ف=|ک=A Brief Biography of Imam Ali bin Musa|زبان=en|ج=|ص=6}}</ref> علی بن موسی در رد ادعای مأمون به او گفت: «اگر خلافت متعلق به توست، پس حق نداری ردایی که خداوند تنت کرده از تن بیرون بیاوری و به دیگری ببخشی. اما اگر خلافت متعلق به تو نیست، اجازه نداری چیزی را که متعلق به تو نیست را به من ببخشی.»
▼
{{نوشتار اصلی|ولایتعهدی علی بن موسی الرضا}}
▲علی بن موسی که از نیت مأمون به جهت انتصابش به ولایتعهدی آگاه بود، از پذیرش این پیشنهاد سربازمیزد.<ref>{{پک|Dungersi||||1996|ف=|ک=A Brief Biography of Imam Ali bin Musa|زبان=en|ج=|ص=6}}</ref> علی بن موسی در رد ادعای مأمون به او گفت: «اگر خلافت متعلق به توست، پس حق نداری ردایی که خداوند تنت کرده از تن بیرون بیاوری و به دیگری ببخشی. اما اگر خلافت متعلق به تو نیست، اجازه نداری چیزی را که متعلق به تو نیست را به من ببخشی.»
شیعیان در عصر مأمون که جمعیت زیادی را تشکیل میدادند، امامان شیعه را جانشینان واقعی پیغمبر میدانستند که میبایست رهبری حکومت اسلامی را بر عهده گیرند. چنین اعتقادی تهدیدی بزرگ برای خلافت مأمون بهشمار میرفت که از آرمانهای شیعه فاصلهٔ زیادی داشت. به عقیدهٔ [[محمد حسین طباطبایی|محمدحسین طباطبایی]] مأمون، علی بن موسی را به خراسان خواند و مقام جانشینی را بر عهده او گذاشت تا اولاً با دخیل کردن اولاد پیغمبر در حکومت از شورش آنها علیه حکومت جلوگیری کند و ثانیاً با درگیر کردن رهبر شیعیان در امور دنیایی و حکومتی از تقدس و اعتبار او در بین پیروانش بکاهد.<ref>{{پک|Tabatabaei||||1975|ف=|ک=Shi'ite Islam|زبان=en|ج=|ص=}}</ref> مأمون حتی پرچم [[خلافت عباسیان|عباسیان]] را از سیاه به سبز که رنگ و نشان شیعیان بود تغییر داد. بهعلاوه خواهرش، ام حبیب، را به ازدواج رضا درآورد. همچنین دخترش ام فضل را به ازدواج پسر رضا، [[محمد تقی|جواد]] درآورد. گذشته از اینها دستور ضرب سکههایی را داد که هم نام مأمون و هم نام رضا را بر روی خود حک داشت.<ref name=":8">{{پک|Khaldūn||||1958|ف=|ک=The Muqaddimah: an introduction to history ; in three volumes|زبان=en|ج=|ص=}}</ref><ref name=":9">{{پک|Bobrick||||2012|ف=|ک=The Caliph's Splendor|زبان=en|ج=|ص=205}}</ref><ref name=":10">{{پک|Esposito||||1999|ف=|ک=The Oxford History of Islam|زبان=en|ج=|ص=}}</ref>
▲[[پرونده:Dirham with al-Rida.jpg|راست|بندانگشتی|398x398پیکسل|سکهای مربوط به دوران مأمون که بر روی آن نام علی بن موسی الرضا به عنوان ولیعهد حک
شدهاستشده است]]
از سخنان و عملکرد علی بن موسی الرضا مشخص میشود که ولایتعهدی را از روی اختیاراجبار نپذیرفته و مجبور به پذیرش شدهاستپذیرفتهاست. از جمله این موارد، مقاوتمقاومت در درآمدنآمدن به مرو بود؛ [[شیخ صدوق]] چنین گزارش میکند که مأمون در نامهنگاریهای متعددی، از علی بن موسی درخواست عزیمت به مرو و خراسان را ارائه مینمود و علی بن موسی این درخواست را با بهانهها و دلایل مختلف رد میکرد، همیناین موضوعامتناع سبب شد تا مأمون به اجبار علی بن موسی را به مرو بیاورد.<ref name=":12122">{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۶۷}}</ref> شیخهمچنین صدوق گزارشی دیگر را نقل میکند که در آن مأمون، علی بن موسی الرضا را تهدید به مرگ کرد تا ولایتعهدی را قبول نمایدکند.<ref name=":32322">{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۷۲}}</ref><ref>{{پک|شاکریان|۱۳۹۴|ک=ولایتعهدی امام رضا (ع)، علل و پیامدها|ص=۹}}</ref> در نهایت، علی بن موسی دربارهٔ ولایتعهدی ابراز نظر کرد و آن را با شرط عدم دخالت در همه امور حکومتی پذیرفت.<ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۸۴}}</ref> به گزارش طبری، سرانجام در ششم رمضان ۲۰۱ ه. ق، مأمون، علی بن موسی الرضا را به ولیعهدی خود منصوب کرد و دستور داد تا نمادها و علمهای سیاه (که نماد بنی عباس بود) به سبز تغییر رنگ بدهند.<ref>{{پک|شاکریان|۱۳۹۴|ک=ولایتعهدی امام رضا (ع)، علل و پیامدها|ص=۱۰}}</ref> بهعلاوه خواهرش،دختر (یا خواهرش)، امحبیبه را به ازدواج علی بن موسی درآورد. همچنینو دخترش امفضل را نیز به عقد پسر علی بن موسی، [[محمد تقی]] درآورد. گذشته از اینهااینها، دستور ضرب سکههایی را داد که هم نام مأمون و همولیعهدش نامعلی رضابن راموسی بر روی خودآنها حک داشتشدهبود.<ref name=":882">{{پک|Khaldūn||||1958|ف=|ک=The Muqaddimah: an introduction to history ; in three volumes|زبان=en|ج=|ص=}}</ref><ref name=":992">{{پک|Bobrick||||2012|ف=|ک=The Caliph's Splendor|زبان=en|ج=|ص=205}}</ref><ref name=":10102">{{پک|Esposito||||1999|ف=|ک=The Oxford History of Islam|زبان=en|ج=|ص=}}</ref> با پذیرش ولایتعهدی از جانب علی بن موسی، اعتراضاتی از جانب عباسیان بر مأمون وارد آمد؛ دلیل این اعتراضات، نگرانی عباسیان از دست دادن جایگاهی بود که پدرانشان با سختی به دست آورده بودند. اینها سبب شد تا مأمون اهدافش را از ولایتعهدی علی بن موسی، افشا سازد. او زیر نظر گرفتن علی بن موسی و علویان، حمایت علویان از عباسیان، کوچک کردن مقام علی بن موسی و تنزل وجهه اجتماعی او معرفی میکند.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۱|ک=حیات فکری و سیاسی ائمه|ص=۴۳۱}}</ref> مأمون به شکرانه این کار، حقوق یک سال ارتش را پرداخت و به سراسر کشور بخشنامه کرد که علی بن موسی ولیعهد اوست و او را رضا نامید.<ref name=":23">{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۵۸}}</ref>
==== قیام زید بن موسی و احضار او به مرو ====
وقتی علی بن موسی به خراسان احضار شد و با بی میلی،بیمیلی، منصب جانشینی مأمون را پذیرفت؛<ref name=":12123">{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۶۷}}</ref><ref>{{پک|Meri||||2006|ف=|ک=Medieval Islamic Civilization: A-K, index|زبان=en|ج=|ص=}}</ref> مأمون، [[زید بن موسی]] (برادر علی بن موسی ملقب به زیدالنار) را که در مدینه دست به شورش زده بود راو نیزیا به شورشیان کمک نمود،<ref name=":03">{{یادکرد وب|عنوان=زندگی نامه زید بن موسی بن جعفر|نشانی=http://pajuhesh.irc.ir/article/index/show/type/article/id/+1205|وبگاه=مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما|بازبینی=|نویسنده=سید رضی سیدنژاد|کد زبان=|تاریخ=}}</ref> به قصرش در مرو احضار کرد،کرد اماو او را به احترام رضاعلی اوبن راموسی آزاد نمود.<ref>{{پک|Fadlallah||||2014|ف=|ک=Imam ar-Ridha’, A Historical and Biographical Research|زبان=en|ج=|ص=}}</ref> روزیبرخی وقتیمعتقدند وی از زندان عباسیان در بغداد گریخت و به نزد علی بن موسی و مأمون آمد تا امان بطلبد. صدوق در عیون اخبار الرضا از قهر علی بن موسی با وی یاد کرده و نقل میکند که علی بن موسی قسم خورد تا زنده است با زید بن موسی به سبب رفتارهایش، هرگز سخن نگوید. همچنین در مناقب آمده است که علی بن موسی حتی جواب سلام وی را نیز نمیداد.<ref name=":03" /> همچنین نقل شده است که روزی، علی بن موسی در جمعی سخنرانی میکرد، در اینهنگام شنید که زید در میان جمعجمعیت از خودش تعریف میکرد که من چنین و چنانم.چنانم؛ رضا پس از سرزنش برادرش ایراد کرد که: «... فرزندان علی و فاطمه محترم و برگزیده هستند، فقط وقتی احکام خداوند را پاس داشته و خود را از خطا و گناه بازدارند. گمان کردی مثل [[موسی کاظم|موسی بن جعفر]] یا [[سجاد|علی بن حسین]] هستی؟ در حالی که آنها سختیهای زیادی را در راه خدا متحمل شده و شب و روز به درگاه خداوند دعا میکردند. گمان کردی بدون رنج چیزی بدست خواهی آورد؟ بدان که اگر کسی از بین ما اهل بیت کار نیکی انجام دهد، دو برابر ثواب کسب میکند چون علاوه بر کار خیر، آبروی محمد را حفظ کردهاست. به همین ترتیب اگر گناهی مرتکب شود در واقع دو گناه مرتکب شده چون علاوه بر گناه، آبروی [[محمد]] را نادیده گرفتهاست. ای برادر! هر که خدا را طاعت کند از ماست و کسی که گناهکار باشد از ما نیست. خداوند دربارهٔ فرزند [[نوح]] که پیوند معنوی خود را با پدرش از دست داده بود فرمود: او از اهل تو نیست…»<ref name="OyunOyun2">{{پک|Al-Saduq||||2006|ف=|ک=UYUN AKHBAR AL-REZA The Source of Traditions on Imam Reza (a.s.) (Vol. 2)|زبان=en|ج=|ص=520}}</ref>[[پرونده:امام رضا (2).jpg|جایگزین=|بندانگشتی|630x630px|تابلویی از وقایع سفر علی بن موسی الرضا از مدینه تا مرو]]
== از مدینه تا مرو ==
=== قدمگاهها ===
دهخدا، قدمگاه را اینگونه تعریف میکند: «به مکانی گفته میشود که پای پیامبر، امام یا قدیس دیگری به آنجا رسیده باشد و یا گمان رود که اثر پایی که در سنگ و مانند آن دیده میشود جای پای پیامبر و یا امامی است.» معنا کردهاست<ref>دهخدا، ذیل کلمه قدمگاه</ref> در بین مسیر مدینه تا مرو، خصوصاً در مناطق ایران، قدمگاههایی را به علی بن موسی نسبت میدهند که عموماً مورد احترام اهالی منطقه و علاقهمندانعلاقمندان علی بن موسی بوده و هست. از جمله مشهورترین این موارد، قدمگاهی در ۲۶ کیلومتری شهر نیشابور است.<ref>{{پک|عرفانمنش|۱۳۷۶|ک=جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا|ص=۱۳۳}}</ref> از دیگر قدمگاهها میتوان به «[[قدمگاه فراشاه]]» یا ده شیر در روستای فُراشاه [[استان یزد]] (مسیر یزد - [[ابرکوه]]) واقع در هشت کیلومتری [[شهرستان تفت]] اشاره کرد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=قدمگاه فراشاه|نشانی=http://razavi.news/fa/news/37912/قدمگاه-فراشاه-سومین-توقفگاه-امام-رضا-ع-استان-یزد-سفرشان-مدینه-مرو/|وبگاه=خبرگزاری رضوی|تاریخ=|بازبینی=|کد زبان=|نام خانوادگی=|نویسنده=}}</ref>، باقی قدمگاهها مشهور عبارتنداز: «قدمگاه امام رضا» در [[بهبهان]]، «قدمگاه ابرقو» در [[ابرکوه]] و «قدمگاه خرانق» در مشهدک اشاره کرد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=جغرافیای سفر امام رضا (ع)|نشانی=https://www.isna.ir/news/94053117713/جغرافیای-سفر-امام-رضا-ع-از-مدینه-به-مرو|وبگاه=ایسنا|تاریخ=|بازبینی=|کد زبان=|نویسنده=}}</ref>
==== ماجرای شکارچی و آهو ====