نهضت ترجمه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
به نسخهٔ 26434861 ویرایش 5.250.99.255 برگردانده شد: سره‌سازی. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱:
آغاز خیزشنهضت ترجمه به زمان منصور، پایاناواخر نیمه اول سدهقرن دوم هجری، بازمی‌گردد که در ان ایرانیان بزرگی چون [[ابن مقفع]] با نام راستیناصلی '''روزبه پور دادویه''' نامورمعروف به '''ابومحمد عبدالله ابن مقفع''' نقش آشکاریبارز داشتند. او کتاب‌های فراوانیزیادی از [[پارسی میانه]] به عربی برگرداند. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد می‌توان از [[کلیله و دمنه]]، تاجنامه انوشیروان،[[آیین‌نامه (ابن مقفع)|آیین‌نامه]]، سخنوری بزرگ (الأدب الکبیر) وسخنوری خُرد (الأدب الصغیر) نام برد.
 
در زمان حکومت هارون الرشید بیت‌الحکمه (خانهٔ خِرَدحکمت) بدستتوسط خاندان ایرانی [[برمکیان]] راه اندازی شد و در آن شمارتعداد بالاییزیادی از کتابهایمنابع دانشیعلمی عمدتا بیشتر از [[زبان فارسی میانه]] یا پهلوی و در ردهدرجه پسبعد از آن از هندی, سریانی و  یونانی به عربی ترجمه شد.  
 
همانگونههمانطور که دمیتری گوتاس در کتاب خویش دربارهدر باره خیزشنهضت ترجمه مینویسد <nowiki>''</nowiki>خیزشنهضت ترجمه بیشترعمدتا به ترجمه کتابهای ایرانی موجود به زبان [[زبان فارسی میانه|فارسی میانه]] یا پهلوی پرداخت و گواهشواهد های کنونیموجود نشان میدهد تنها نوشتهاثر یونانی که در زمان هارون از یونانی به عربی ترجمه شد المجسطی بوده است<nowiki>''</nowiki>. سپس چندیتعدادی از نوشتارهامقالات و کتابهایکتب یونانی هم به [[عربی]] ترجمه شد. گرچهالبته پیش از این هم مرو و هم جندی شاپور کما بیش با فرهنگ و اندیشه یونانی, که بربنا پایهبه گفته تاریخ نویسانمورخین یونانی و ایرانی چون [[پرویز اذکایی]] خود جیره خوار دانش مغان ایران باستان بود, آشنا بودند و کتابهایآثار یونانی به آن سرزمین‌ها راه یافته بود. در سایه کوشش ایرانیان دوستدارعلاقه‌مند به فرهنگ که در دربار جایگاهینفوذ داشتند، ترجمه دانشهاعلوم از زبان‌های فارسی، سریانی و یونانی به عربی آغاز شد. پیوندرابطه میانبین دوره کوتاه هنگاممدت [[ریاضیات اسلامی]] و [[ریاضیات یونانی]] و هند هنوز به همان اندازه که در ترجمه‌های لاتین هستموجود است و دریافتدرک شده‌اند روشندرک نشده‌است که شاید چراییدلیل آن ، نابودی سندها و گواهی هااسناد باشد.
 
منظور از '''خیزشنهضت ترجمه'''،همان ، جنبش برگرفتناقتباس و جابجاییانتقال کتابهایآثار دانشیعلمی و فرهنگی تمدن های ایران، یونان، مصر و هند به جهانعالم اسلامی و ترجمه آنها به زبان عربی در دوره عباسیان بود.
<ref name="maths">"mathematics" [[Encyclopædia Britannica]]. Encyclopædia Britannica Online Library Edition.
Encyclopædia Britannica, 2011. Web. 14 Mar. 2011</ref>
 
== پیدایشظهور اسلام و خیزشنهضت ترجمه ==
خورشید اسلام در سال ۶۰۹ مسیحیمیلادی از [[شبه جزیره عربستان|جزیرة العرب]] تابیدطلوع کرد و [[پیامبر اسلام]] از سوی خداوند برترمتعال آموزه هایتعلیمات سعادت آفرین اسلام را در دسترساختیار بشر مردمقرار گذاشتداد. نبی اکرم پس از ۲۳سال پیامبری، که حوادث تلخ و شیرین فراوانی را به همراه داشت، به جوار قب الهی بار یافت و بدین ترتیب امت نوپای اسلام با وضعیت جدیدی روبرو شد. کمتر از ۳۰ سال بعد، سپاه اسلام همان سرزمینهایی را فتح کرد که نزدیک به یک هزاره پیش، [[اسکندر]] گشوده بود و امپراتوری نوینی در آن سرزمینها شکل گرفت که به زودیسرعت بر دامنه قلمروش افزوده می‌شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه ایرانی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=151}}</ref>
 
زبان رسمی فرمانروایانحاکمان اسلامی، که پس از چهارخلیفه نخست [[امویان]] بودند، در سراسر جهان اسلام، عربی بود، ولیاما تنهافقط فرمانروایانحاکمان بودند که به این زبان سخن می‌گفتند. عامه مردم کوچه و بازار زبان بومیمحلی خود را نگهداشتهحفظ کرده بودند و تازه مسلمانان نیز تنهافقط در مراسم عبادی زبان عربی را به کار می‌بردند. زبان روزمره آنان زبان بومیمحلی بود و کسانیحتی همکسانی که در دفترها و دیوان‌های فرمانرواییدولتی کار می‌کردند، از زبان عربی بکاراستفاده نمی‌بردندنمی‌کردند و به زبانهای رومی یا فارسی می‌نوشتند. در نیمه دوم سدهقرن یکماول هجری دستورتصمیم بر آن شد که در کارهایامور دفتری و دیوانی زبان عربی جانشین زبان‌های فارسی و رومی شود. افزون براین، نیاز بوداقتضا می‌کرد که کتابهایمتون [[پزشکی]] و [[ستاره‌شناسی|اخترشناسینجومی]] به عربی ترجمه شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفهرست|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=303}}</ref> از این رو، در دوران امویان چند کتاب پزشکی و نجومی از زبان‌های یونانی و فارسی به عربی ترجمه شد؛ ولی این ترجمه‌ها تکیموردی و سفارشیشخصی بود و هنوز باید زمانی می‌گذشت تا خیزشنهضت ترجمه فرابرسد.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=152}}</ref>
 
خیزشنهضت ترجمه به دوره خلفای [[خلافت عباسیان|عباسی]] بازمی‌گردد. در این دوران به کتابهایمنابع جزغیر عربی، اعم دربرگیرنده از فارسی، سریانی، یونانی و پهلوی و … رویکردیتوجه پرتلاشجدی شد و با انگیزشهاتشویق‌ها و پشتیبانی‌های پولیمالی چشمگیر،قابل توجه، این کتابهامنابع را به عربی برگرداندند. عباسیان با پشتوانهحمایتها و کمکهایدخالتهای ایرانیان به فرمانرواییحکومت رسیدند و ایرانیان در دربار آنان جایگاهینفوذ داشتند. برهمین پایهاساس بیشترمعمولاً تاریخدانانمورخان جایگاهنفوذ ایرانیان را در دربار عباسیان،مایهعباسیان، رویسبب آوردنتوجه فرمانرواحکومت به کارامر جابجایینقل دانشهاعلوم به عربی می‌شمارند.<ref name=":0" /> بررسی پایه هاعوامل و انگیزه‌ها و خواسته ها ازاهداف این خیزش،نهضت، خود پژوهش جداگانه ایمستقلی را می‌خواهدمی‌طلبد.
 
وقتی مسلمانان رو بهمتوجه [[علوم یونانی|دانشهای یونانی]] آوردند،شدند، در گام نخست از داشتهامکانات ها؛موجود؛ یا همانیعنی کتاب‌های دانشیعلمی [[زبان فارسی|فارسی]]، [[زبان سریانی|سریانی]] و [[زبان یونانی|یونانی]] و کسانی که به یکی از این زبانها و زبان عربی آشنا بودند بهرهاستفاده بردندکردند. درگام دیگربعد آنان کوشیدند تا هم کتابهایمنابع افزون بیشتریتری را از جاهای دیگر فراهم سازند و هم زباندانانافراد کاردانتریزبان دان ماهرتری تربیت بیاموزندکنند. پرورشتربیت و آموزش ترجمان،مترجم، هزینه چندانی نداشت؛ زیرا پرداخت‌هاپرداخت‌هایی که دربرابر ترجمه‌های انجام شده صورت می‌گرفت چنان هنگفت بود که هرکسیافراد را بر این کارامر برمیتحریض انگیختمی‌کرد.<ref name=":0" />
 
نخستین خلیفه عباسی، [[سفاح|ابوالعباس سفّاح]] نام داشت که در ۱۳۲ هجری به خلافت رسید. برادرش [[منصور (خلیفه)|منصور]]، خلیفه دوم، بغداد را در ۱۴۵ هجری پایه ریزیتأسیس کرد و آن را پایتخت خود کردقرار داد. او می‌خواست پایتختش آوازهشهره جهانی داشتهآفاق باشد، از این رو گروهی از دانشمندان و واعظان و دستوریاننحویان و حدیث دانانمحدثان و قاریان را از [[بصره]] و [[کوفه]]، که پیش از آن هستهمراکز دانشیعلمی جهان اسلام بودند، به بغداد فراخوانددعوت کرد. بیماری منصور نیز مایه آنموجب شد تا سرپرسترئیس دانشگاه و بیمارستان [[جندی‌شاپور|جندی شاپور]]، [[جرجیس بن بختیشوع]] به بغداد پیشدعوت خوانده شود وشودو جرجیس برای درمانمعالجه منصور به بغداد آمد و در آنجا ماند، و بدین سانترتیب بغداد با جندی شاپور پیوندارتباط یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مختصر تاریخ الدول|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=17 - 70}}</ref> از سوی دیگر، بودنحضور [[برمکیان]] (که از [[مرو]] آمده بودند) در دستگاه خلافت عباسی مایهباعث پیوندارتباط بغداد با مرو شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=234}}</ref>
 
آغاز خیزشنهضت ترجمه به زمان منصور، پایاناواخر نیمه نخستاول سدهقرن دوم هجری، بازمی‌گردد. [[ابن مقفع|ابن مقفّع]] (۱۰۶–۱۴۲ق) [[کلیله و دمنه]] را از [[زبان پهلوی|پهلوی]] به عربی ترجمه کرد که یکی از نمونه‌های برترعالی نوشتارینثر ادبیات عرب شمرده می‌شود. وی افزون بر این، کتاب‌های خدای نامه یا تاریخ ملوک الفرس، آیین‌نامه، کتاب مزدا، سیره انوشیروان و چند رساله ادبی و اخلاقی دیگر را به عربی برگردانده است.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=153}}</ref> چکیده سازیتلخیص [[قاطیغوریاس]] و [[باری ارمینیاس]] و ترجمه قاطیغوریاس و آنا لوطیقای نخستاول ارسطو و ایساغوجی فرفریوس را نیز به او پیوندنسبت داده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفهرست|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=132، 303، 309}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إخبار العلماء بأخبار الحکماء|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=148، 149}}</ref>
 
خیزشنهضت ترجمه از زمان منصور آغاز شده بود، ولیاما در آغازاوایل کار بیشترعمدتاً بر پایهعلوم دانشهای کاربردی،عملی، به ویژه پزشکیطب و اخترشناسینجوم میمتمرکز گشتبود. ریشهسبب رویکردتوجه و پرداختناهتمام به پزشکیطب روشن است، ولیاما انگیزهوجه نگاهتوجه به اخترشناسینجوم این بود که راز سرنوشت مردمانانسان‌ها و برآمدن و برافتادن فرماندهاندولت‌ها را از راهطریق داوریهایاحکام اخترشناسینجوم گشودنی می‌پنداشتند. از این رو، خلفا و حاکمان وقت اخترشناسمنجم یا اخترشناسانیمنجمانی را به کارخدمت می‌گرفتند و ترجمه کتابهایمتون اخترشناسیعلمی نجوم را در برنامه کاری خویش می‌گنجاندند. در زمان [[هارون الرشید]] و به ویژه [[مأمون]]، خیزشنهضت ترجمه به اوج شکوفایی خود رسید و ترجمان هایمترجمان بزرگ دست به کار شدند و ترجمه متون فلسفی نیز آغاز شد. ترجمان هایمترجمان پسین،متأخر، هم به ترجمه کتاب‌های ترجمه ناشده می‌پرداختند و هم کتابهای ترجمه شده پیشینقبلی را بازبینی، ویرایش،تصحیح، یا دوباره ترجمه می‌کردند.<ref name=":1" />
 
== منابع ==