جنبش استقلال‌طلبی هند: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
InternetArchiveBot (بحث | مشارکت‌ها)
نجات ۶ منبع و علامت‌زدن ۰ به‌عنوان مرده.) #IABot (v2.0
اصلاح ویرایشی
خط ۱۴۷:
 
[[پرونده:Bhagat Singh Sukh Dev Raj Guru.jpg|بندانگشتی]]
در سال ۱۹۰۵ طی مراسم [[جشن دوسهرا]]، [[وینایاک دامودار]] سوارکار یک آتش بازی از کالاها و لباس‌های خارجی را سازماندهی کرد. او به همراه دانشجویان و دوستانش یک گروه سیاسی به نام [[آبیناو بارات]] را تشکیل داد. وینایاک کمی بعد به دلیل فعالیت‌هایش از دانشگاه اخراج شد اما با اینحال اجازه برگزاری امتحانات دوره لیسانس به او داده شد. او پس از اینکه به کالج حقوق (قانون) در وینایاک لندن ملحق شد، در [[ایندیا هاوس]] در بارات باوان سکنی گزید. ایندیاهاوس که توسط [[پاندیت شیامجی]]، فعال سیاسی و اجتماعی تبعیدی سازماندهی شده بود، مرکزی پیشرفته برای فعالیت‌های سیاسی دانشجویان بود. سوارکار به زودی جامعه هندی را جهت کمک به سازماندهی هم شاگردی‌های هندیش با هدف نبرد برای تکامل قطع وابستگی از راه انقلاب پیدا کرد. سوارکار مشغول مطالعه شیوه‌های انقلابی بود و با فردی کهنه‌کار از انقلاب روسیه سال ۱۹۰۵ در تماس بود. او دفترچه دستورالعمل ساخت بمب و سایر شیوه‌های جنگ‌های چریکی را بین دوستانش پرینت و منتشر کرد. در سال ۱۹۰۹، مادان لال دینگرا، دنباله رو سرسخت و دوست سوارکار، MP بریتانیائی، سر کورزون وایل را دریک تجمع ترور کرد. عملکرد دیگران باعث تحریک جدال و ستیز در بریتانیا و هند شد، و این به نوبه خود باعث برانگیختن تحسین و اعتراض شد. سوارکار مقاله‌ای منتشر کرد که طی آن کشتار را تصدیق کرده و تلاش کرد به شکل سیاسی و برای دفاع قانونی از دینگرا حمایت و پشتیبانی فراهم کند. در جلسه‌ای که هندی‌ها برای اعتراض به اعمال دینگرا فراخوانده شده بودند، سوارکار با نیت اعتراض مخالفت کرد و وارد منازعه‌ای داغ و مشاجره‌ای خشمگین با سایر ملازمان شد. محاکمه‌ای سری و محدود و محکومیتی که رأی آن مجازات اعدام برای دینگرا بود، فریاد و مخالفت را بین دانشجویان هندی و کمیته سیاسی برانگیخت. سوارکار که در مقابل رأی به شدت مخالفت می‌کرد، با مسئولین بریتانیائی در ادعای جنازه دینگرا به دنبال اعدام او مخالفت کرد. سوارکار دینگرا را به عنوان قهرمان و شهید نامید و با شدت بیشتری شروع به تشویق انقلاب کرد. سوارکار در لندن جامعه هندی آزاد(FIS) را پیدا کرد و در دسامبر ۱۹۰۶ شاخه‌ای از جامعهٔ آبیناو بارات را باز کرد. این تشکیلات تعدادی دانشجوی هندی رادیکال شامل باپات P.M، آیر V.V.S. ، [[مادانلال دینگرا]] و [[ویرندرانات کاتوپادایا]] ایجاد کرد. سوارکار مدتی در پاریس زندگی کرد و پس از رفتن به لندن به دفعات از شهر دیدن می‌کرد. وقتی که تحصیلدار ناسیک، A.M.T.Jackson توسط جوانی تیر خورد، سرانجام وییر سوارکار وارد شبکه مسئولین بریتانیائی شد. او با ذکر ارتباطش با ایندیا هاوس در قتل درگیر شد. سوار کارد در۱۳ ماه مارس ۱۹۱۰در لندن دستگیر و به هند فرستاده شد. وقتی کشتی S.S Morea در هشتم ژوئیه ۱۹۱۰ به بندر مارسلس رسید، سوارکار از سلولش به سمت پنجره کشتی فرار کرد و به داخل آب شیرجه زد، او با امید اینکه دوستش در ساحل بوده و او را سوار ماشینش کند، به سمت ساحل شنا کرد. اما دوستش دیر به آنجا رسید، و آژیر که صدا کرده بود، باعث شد سوارکار دوباره دستگیر شود. سوارکار طی محاکمه اش به ۵۰ سال زندان محکوم شد و در۴ ژوئیه۱۹۱۱ به زندان سلولی بدنامی در جزایر آندامان و نیکوبار منتقل شد. در دوم ماه مه ۱۹۲۱ برادران سوارکار به زندانی در راتناجیری و پس از آن به زندان مرکزی یراودا منتقل شدند. او سرانجام در ۶ ژانویه ۱۹۲۴ تحت محدودیت‌های شدید و سخت آزاد شد- او نباید محدوده تناجیری را ترک می‌کرد و از انجام فعالیت‌های سیاسی برای مدت ۵ سال آینده منع شده بود. اما محدودیت‌های سیاسی در فعالیت‌های او تا زمانی که استقلال استانی (ایالتی) در سال ۱۹۳۷ داده شد، اعمال نشد.
 
حزب گادار از خارج از کشور به فعالیت می‌پرداخت و با انقلابیون در هند همکاری می‌کرد. این حزب در کمک به انقلابیون داخل هند برای دستیابی به جنگ‌افزارهای خارجی بسیار تأثیرگذار بود. پس از جنگ جهانی اول، فعالیت‌های انقلابیون به تدریج کاهش یافت زیرا آن‌ها به دلیل دستگیری رهبران برجسته، فشارهای عمده‌ای را تحمل می‌کردند. در دههٔ ۱۹۲۰، برخی از فعالیت‌های انقلابی شروع به سازماندهی مجدد کردند.
خط ۲۰۳:
{{اصلی|جنبش پاکستان}}
 
در سوم ژوئن سال ۱۹۴۷، [[وایکانت لوئیس ماونت باتن]]، آخرین فرماندار کل هند، بخش‌بندی هند بریتانیائی به هند و پاکستان را اعلام کرد. با عبور سریع از پارلمان بریتانیائی قانون استقلال هند، در ساعت ۱۱:۵۷ مورخ ۱۴ اوت ۱۹۴۷، پاکستان به عنوان کشوری جداگانه اعلام شد، و در ساعت ۱۲:۰۲، درست پس از نیمه شب، مورخ ۱۵ اوت ۱۹۴۷ هند نیز کشوری مستقل شد. به دنبال آن برخوردهای خشن بین هندوها، شیخ‌ها و مسلمانان بوجود آمد. نخست وزیرنخست‌وزیر نرو و معاون نخست وزیرنخست‌وزیر [[سردار والاببائی پاتل]]، [[ماونت باتن]] را دعوت کرد تا همچنان فرماندار کل هند بماند. پاتل مسئولیت آوردن ۵۶۵ ایالت باشکوه را به اتحادیه هند به عهده گرفت، تلاش‌های او با سیاست‌های «مشت آهنین در دستکش مخملی» با استفاده از نیروی نظامی تفهیم شد تا جوناگاه و استان حیدرآباد به هند ملحق شوند (عملکرد چوگان) از سوی دیگر، پاندیت [[جواهر لعل نهرو]] مسئله کشمیر را در دست خود نگه داشت.
 
مجلس مؤسسان کار پیش‌نویس قانون اساسی را در ۲۶ نوامبر سال ۱۹۴۹ تکمیل کرد؛ در ۲۶ ژانویه ۱۹۵۰، جمهوری هند رسماً اعلان شد. مجلس مؤسسان دکتر [[راجندرا پراساد]] را که از سوی فرمانده کل راجگوپالاچاری فرمان داده شده بود، به عنوان اولین [[رئیس‌جمهور هند]] برگزید. متعاقب آن هند به گوا و سایر قسمت‌های هندی تحت محاصره پرتقال در سال ۱۹۶۱ حمله کرده و آنجا به هند پیوست)، فرانسوی‌ها چاندرناگور، پوندیچری و سایر مستعمره‌های هندی باقی‌مانده را در سال ۱۹۵۶ واگذار کردند، و اسکیم در سال ۱۹۷۵ رأی داد تا به اتحادیه هند ملحق شود.
 
به دنبال استقلال در سال ۱۹۴۷، هند در کشورهای مشترک‌المنافع باقی‌ماند و روابط بین هند و بریتانیا دوستانه شد. مناطق بسیاری وجود دارد که هردو کشور وابستگی‌های محکمتری برای استفاده دو طرفه طلب می‌کنند و همین‌طور وابستگی‌های فرهنگی و اجتماعی بین دو ملت وجود دارد. جمعیت هندی‌تبار در بریتانیا بیش از ۱٫۶ میلیون نفر است. در سال ۲۰۱۰، نخست وزیرنخست‌وزیر [[دیوید کامرون]] روابط بریتانیائی-هندی را به عنوان «روابط خاص جدید» توصیف کرد.
 
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۴۵:
* M.L.Verma ''Sarfaroshi Ki Tamanna'' (4 Volumes) ۱۹۹۷ [[دهلی]] Praveen Prakashan.
* Mahaur Bhagwandas ''Kakori Shaheed Smriti'' ۱۹۷۷ [[لکهنو]] Kakori Shaheed Ardhshatabdi Samaroh Samiti.
* South Asian History And Culture Vol. -2 pp.  16–36,Taylor And Francis group
{{پایان}}