بزرگ علوی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←زندگی: حذف حشو برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
←زندگی: اصلاح ارجاع و غلط تایپی برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲:
علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ «با گرایشهای رومانتیکی که در روحیهٔ ایرانی ریشه دارد.»<ref name="سپانلو" /> و با نثری که «طنین زیباپرستانهای دارد»، در داستانپردازیهایش به نوآوری گرایش داشت.<ref name="سپانلو" /> در بیشتر آثارش، ابتدا گِرِهی هست و حادثهٔ اصلی پیشتر روی دادهاست و راوی، حادثهٔ داستان را بازسازی میکند. این شگرد را اساساً ویژهٔ [[ادبیات پلیسی]] میدانند.<ref name="سپانلو" /> به سبک [[واقعگرایی اجتماعی]] میپرداخت و در داستانهایش به [[مسائل اجتماعی|نابسامانیهای اجتماعی]] روی میآورد؛ شخصیتهای داستانهایش پویا یا مبارز هستند.<ref name="ibna.ir">{{یادکرد وب |عنوان=پرهیز از انفعال ویژگی اصلی آثار بزرگ علوی است|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/doc/naghli/61482/پرهيز-انفعال-ويژگي-اصلي-آثار-بزرگ-علوی|تاریخ= ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ |ناشر= خبرگزاری کتاب ایران}}</ref>{{سخ}}
خانوادهاش بازرگان و مشروطهخواه بودند.<ref name="میرعابدینی">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = میرعابدینی | نام = حسن | پیوند نویسنده = | عنوان = فرهنگ داستاننویسان ایران | سال = پاییز ۱۳۸۸ | ناشر = [[نشر چشمه]] |مکان = تهران | شابک = 978-964-362-362-3 | صفحه = ۱۹۷}}</ref> در ۱۳۰۲/۱۹۲۳م همراه پدرش به [[آلمان]] رفت و در رشته [[علوم تربیتی]] و [[روانشناسی]] ادامهٔ تحصیل داد تا در ایران [[آموزگار]] شود.<ref name="میرعابدینی" /> پدرش سید ابوالحسن علوی از کنشگران سیاسی بود که در ۱۳۰۶/۱۹۲۷م در [[برلین]] [[خودکشی]] کرد.<ref name="میرعابدینی" /> بزرگ علوی سال بعد به ایران بازگشت و در [[مدرسه صنعتی شیراز]] یک سال به تدریس [[زبان آلمانی]] پرداخت.<ref name="میرعابدینی" /> او که از نسل نخستین دانشآموختگان ایرانیِ اروپا در آغاز سدهٔ ۱۴ ه.ش (دهه ۱۹۲۰م) بهشمار میرفت،<ref name="سپانلو" /> نخستین داستان برجستهاش، «سربازِ سُربی» را در دههٔ ۱۳۰۰ش نگاشت.<ref name="سپانلو" />{{سخ}}
در ۱۳۰۸/ ۱۹۲۹م در تهران، تدریس و نویسندگی را ادامه داد.<ref name="میرعابدینی" /> ترجمهٔ کتاب ''حماسه ملی ایران'' از [[تئودور نولدکه]] را آغاز کرد و بخشهایی از آن را در ''[[مجلهٔ شرق]]'' ([[سعید نفیسی]]) چاپ کرد.<ref name="میرعابدینی" /> در ۱۳۱۰/۱۹۳۱م با [[صادق هدایت]] آشنا شد و همراه [[مسعود فرزاد]] و [[مجتبی مینوی]]، گروه نوگرای ''[[ربعه]]'' را در برابر ادیبان سنتگرا برپا کرد.<ref name="میرعابدینی" /> سپس بهطور مشترک با صادق هدایت و [[شین پرتو]]، مجموعه داستان ''انیران'' را در همان سال چاپ کرد.<ref name="میرعابدینی" /> در این دوران در ''[[مجله دنیا]]'' با [[تقی ارانی]] نیز همکاری میکرد و با نام مستعار «فریدون ناخدا» مقاله مینوشت.<ref name="میرعابدینی" /> نخستین مجموعه داستان خود را در ۱۳۱۳/۱۹۳۴م با عنوان ''[[چمدان (کتاب)|چمدان]]'' نشر کرد که تأثیرپذیریاش از صادق هدایت و [[
بزرگ علوی در آثاری که پس از رهایی از زندان نوشت، به [[واقعگرایی انتقادی]] پرداخت.<ref name="میرعابدینی" /> در ''ورقپارههای زندان'' (۱۳۲۰/ ۱۹۴۱) که آن را پنهانی در زندان میتوانست ثبت کند، [[روزانهنویسی]]ها و [[آرزو|خواستههای]] همبندیان خود را آشکار ساخت.<ref name="میرعابدینی" /> ''[[پنجاه و سه نفر (کتاب)|۵۳ نفر]]'' نیز از دوران زندانش سخن میگوید و تصویری است از مبارزههای روشنفکران در دورهٔ [[پهلوی اول]].<ref name="میرعابدینی" /> در ۷ مهر همان سال، عضو [[حزب توده ایران]] و از اعضای بنیانگذار آن شد،<ref name="britannica" /><ref>آبراهامیان، ص۳۸۵–۳۸۶</ref><ref>{{یادکرد کتاب| عنوان = گنجینه اسناد | ترجمه = | جلد = ۷ | سال = ۱۹۹۷ | ناشر = [[سازمان اسناد ملی ایران]] |مکان = تهران | صفحه = ۳۲}}</ref> در ۱۳۲۲/ ۱۹۴۳م عضو هیئت مدیرهٔ [[انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی]] و سردبیر ''[[پیام نو]]'' شد<ref name="میرعابدینی" /> و تا ۱۳۳۰/ ۱۹۵۱م ترجمهها، نقدها، داستانها و سفرنامههایی در این مجله و مجلات ''[[سخن (مجله)|سخن]]'' و ''[[مردم (مجله)|مردم]]'' به چاپ رساند.<ref name="میرعابدینی" /> در برگزاری [[نخستین کنگره نویسندگان ایران|نخستین کنگرهٔ نویسندگان ایران]] در [[تیر (ماه)|تیر]] ۱۳۲۵/ [[ژوئن]] ۱۹۴۶م مشارکت فعال داشت.<ref name="میرعابدینی" />{{سخ}}
سومین مجموعه داستان خود، ''نامهها'' را در ۱۳۳۰/۱۹۵۱ پایان داد که مضمونش پیرامون اختلاف میان پدران و پسران است که در راه پیشرفت و پیشبرد با محافظهکاران مبارزه میکنند.<ref name="میرعابدینی" /> شاهکار خود، ''[[چشمهایش]]'' را در ۱۳۳۱/۱۹۵۲ چاپ کرد که رمانتیک و بر بستر مسائل سیاسی و مبارزاتی نوشته شدهاست.<ref name="میرعابدینی" /> در ابتدای [[تابستان]] ۱۳۳۲/[[ژوئن]] ۱۹۵۳ برای شرکت در یک جشنوارهٔ ادبی به [[پراگ]] رفت.<ref name="میرعابدینی" /> بههنگام [[کودتای ۲۸ مرداد]]، به [[آلمان شرقی]] رفت و پس از مدتی، به استادی [[دانشگاه هومبولت]] در رشتهٔ [[زبان و ادبیات فارسی]] منصوب شد.<ref name="میرعابدینی" /> سپس در سالهای بعد، به [[ایرانشناسی]] روی آورد و داستانهایی دربارهٔ امیدها و رنجهای مهاجران و آوارگان ایرانی در اروپا نگاشت.<ref name="میرعابدینی" /> برخی از آن داستانها را در مجموعههای ''میرزا'' و ''[[مجلهٔ کاوه]]'' منتشر کرد.<ref name="میرعابدینی" /> رمانی با عنوان ''سالاریها'' (۱۳۵۷/ ۱۹۷۸) دربارهٔ تحولات خانوادهای اشرافی در [[دهه ۱۳۰۰]]/ [[دهه ۱۹۲۰|۱۹۲۰]] نوشت.<ref name="میرعابدینی" /> در ''موریانه'' (۱۳۷۲/ ۱۹۹۳)، واپسین سالهای [[دولت شاهنشاهی ایران|پادشاهی ایران]] را از دید یک مقام [[ساواک]] بررسی کرد.<ref name="میرعابدینی" /> رمان ''روایت'' را دربارهٔ زندگی یک مبارز حزبی در سالهای پیش و پس از کودتای ۲۸ مرداد نوشت که پس از مرگش در ۱۳۷۷/ ۱۹۹۸ چاپ شد.<ref name="سپانلو" /><ref name="میرعابدینی" />{{سخ}}
|