فدرالیسم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Arfarshchi (بحث | مشارکتها) جز Arfarshchi صفحهٔ فدرالیسم را به حکومت فدرالی منتقل کرد |
Arfarshchi (بحث | مشارکتها) جز ویرایش Arfarshchi (بحث) به آخرین تغییری که Fatranslator انجام داده بود واگردانده شد برچسب: واگردانی |
||
خط ۳:
{{شیوههای حکومت}}
'''
کشورهای دارای ساختار فدرال، عموماً طی شکلگیری ابتدایی و بنیانگذاری (چون [[آلمان]] یا [[ایالات متحد آمریکا]]) یا طی شکلگیری مجدد، مثلاً پس از [[جنگ]] یا فروپاشی (چون [[عراق]]یا یا [[روسیه]]ا) به این صورت شکل گرفتهاند. در حقیقت تا به حال هیچ کشور تاریخی، یکپارچه و موجود در صحنه، روش کشور داری خود را به ساختار سیستم اصیل فدرال برنگردانده است. بالا بردن سطح حقوق ایالتها الزاماً
==
در اروپا، فدرالیست گاهی برای توصیف کسانی به کار میرود که طرفدار یک حکومت فدرال مشترک، با قدرت توزیع شده در سطوح منطقهای، ملی و فراملی هستند. بیشتر فدرالهای اروپایی مایل هستند که این امر در سراسر [[اتحادیه اروپا]] توسعه یابد.
در [[ایالات متحده آمریکا]]،
[[قانون اساسی ایالات متحده]]، به عنوان یک واکنش به '''قانون کنفدراسیون''' نوشته شد که مطابق آن ایالات متحده یک کنفدراسیون سست با یک دولت مرکزی ضعیف بود. بعداً، طی جنگ داخلی آمریکا، اعضای [[ایالات کنفدراسیون آمریکا]] از حکومت مرکزی ضعیفتر حمایت کردند، در مقابل سربازان دولت ایالات متحده بودند که مدافع اتحاد بودند و از آنان با نام فدرالها یاد میشد.<ref>Free Dictionary: Federal soldier</ref> بنابراین بحث در ایالات متحده پیرامون
در مقابل، اروپا تاریخ غنیتری از ایالات متحد شده نسبت به آمریکای شمالی داشت؛ بنابراین بحثها پیرامون
در [[کانادا]]
یک کشور فدرال ممکن است تنها شامل دو یا سه بخش داخلی باشد، همانند [[بلژیک]] با [[بوسنی و هرزه گوین]]. عموماً دو حالت افراطی در
در سال ۱۹۹۹ دولت کانادا، '''مجمع فدراسیون''' را به عنوان یک شبکهٔ بینالمللی برای تبادل بهترین کارکردهای
بعضی از فرقههای [[مسیحیت]] بر اساس اصول
== نمونههای
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد.<ref name="Leiden">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= Adegehe|نام= , Asnake Kefale |کتاب= Federalism and ethnic conflict in Ethiopia: a comparative study of the Somali and Benishangul-Gumuz regions | ناشر=Leiden University |سال=2009-06-11}} صفحه 28</ref> دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی - زبانی را در نظر نمیگیرند.<ref name="Leiden"/> بسیاری از دولتهای فدرال قدیمیتر غربی مانند آمریکا، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند.<ref name="Leiden"/> به این گروه از دولتهای فدرال، '''''دولتهای فدرال ملی''''' گفته میشود.<ref name="Leiden"/> بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شدهاند که از قبل به صورت مستقل وجود داشتند و علت به وجود آمدن این دولتها، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند.<ref name="Leiden"/> تعداد واحدهای تشکیل دهنده، بستگی به تقسیمات جغرافیایی (Distribute Geographical) دارد. از این رو اسامی گوناگونی دارند. در برخی از کشورها، ایالت، استان، منطقه یا دولت خودمختار یا خودگردان نامگذاری شدهاند.
خط ۳۲:
[[پرونده:Map of USA with state names fa.svg|بندانگشتی|راست|نقشهٔ ایالات متحده که متشکل از پنجاه ایالت است.]]
[[حزب فدرالیست ایالات متحده]] در مقابل [[حزب جمهوری خواهان دموکرات]] وجود داشت که شامل چهرههای قدرتمندی از قبیل [[توماس جفرسون]] بود.
خط ۴۵:
از سال ۱۹۳۸ تا سال ۱۹۹۵ [[دادگاه عالی ایالات متحده]]، مطابق مادهٔ تجاری قانون اساسی، هیچ قانون مصوب فدرالی که قدرت کنگره را افزایش میداد، لغو و باطل نکرد. بیشتر اقدامات دولت مرکزی میتواند بعضی حمایتها را در بین قدرتهای تصریح شده پیدا کند، مانند: '''مادهٔ تجاری قانون اساسی'''، که اعمال آن به وسیلهٔ دادگاه عالی در سالهای اخیر مضیق شدهاست. در سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی '''قانون اسلحهٔ آزاد در محدودهٔ مدارس''' را در رأی لوپز لغو کرد و همچنین بخش جبران خسارت مدنی را در '''قانون منع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۴''' در پروندهٔ ایالات متحده علیه موریسون لغو کرد. اخیراً مادهٔ تجارت قانون اساسی به گونهای مورد تفسیر قرار گرفت که منجر به قانونی شدن [[ماریجوانا]] در رأی صادره در پروندهٔ گنزالز در مقابل ریچ شد.
===
چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ [[سوئیس]]، [[اتریش]]، [[آلمان]]، [[بلژیک]]، [[بوسنی و هرزگوین]] و خود [[اتحادیه اروپا]]. آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثالهایی در جهان هستند که اعضای مجلسهای اعیان دولت مرکزی آنها نه انتخاب شده و نه منصوب شدهاند بلکه به جای آن از نمایندههای دولتهای اجزای تشکیل دهندهشان تشکیل شدهاند.
از آغاز در [[بریتانیا]] یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاریطلبی در [[ایرلند]]، در نظر گرفته شدهاست و
==== اتحادیهٔ اروپا ====
[[پرونده:LocationEuropeanUnion27.png|بندانگشتی|راست|نقشهٔ کشورهای ملحق به اتحادیه اروپا]]
بعد از پایان [[جنگ جهانی دوم]] چندین جنبش شروع به کار کرد که به دفاع از فدراسیون اروپا میپرداختند، جنبشهایی از قبیل '''اتحادیهٔ فدرالیستهای اروپایی''' یا '''جنبش اروپایی ایجاد شده در سال ۱۹۴۸'''. آن سازمانها در پروسهٔ وحدت اروپا تأثیرگذار بوده؛ اما هرگز قطعی و تعیینکننده نبودند. اگرچه
=== استرالیا ===
[[پرونده:Australia location map recolored.png|انگشتدان|چپ|ایالات و قلمروهای استرالیا، متشکل از قلمرو پایتخت استرالیا (قرمز)، نیو ساوت ولز (صورتی)، منطقهٔ شمالی (زرد، بالا)، کوئینزلند (آبی)، استرالیای جنوبی (بنفش)، تاسمانی (زرد، پایین)، ویکتوریا (سبز) و استرالیای غربی (نارنجی).]]
در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۰۱ کشور استرالیا به صورت یک فدراسیون درآمد. [[قاره اقیانوسیه]] توسط استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ کشف شد و پس از آن حاکمانی توسط بریتانیا در آن مستقر شدند. در دهه ۱۸۹۰ میلادی، دولت در این مستعمرات رفراندومی برای تبدیل شدن به یک کشور واحد و مستقل برگزار نمود. وقتی که همهٔ مستعمرات به نفع فدراسیون رأی دادند، فدراسیون استرالیا تأسیس شد و در نتیجه در سال ۱۹۰۱، مشترکالمنافع استرالیا مستقر گشت.
=== کانادا ===
[[پرونده:Political map of Canada Persian.png|بندانگشتی|راست|در کانادا دولتهای مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفتهاند و رابطهای متقابل با حکومت مرکزی دارند.]]
در [[کانادا]] نظام
=== هند ===
خط ۷۰:
ادارهٔ هند بر مبنای '''نظام لایهای''' است.<ref>"UK Politics: Talking Politics The West Lothian Question". BBC News. 1 June 1998.</ref> جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح میکند که در هر مورد تعیین میکند چه لایهای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده میکند. این سه دسته '''لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارن''' میباشند.
====
یک بعد بحثبرانگیز
==== سیاستهای ائتلافی ====
خط ۸۲:
[[پرونده:Flag of Kurdistan.svg|بندانگشتی|چپ|پرچم رسمی اقلیم کردستان عراق]]
برخی از کشورها نیز نظامی کم و بیش مانند مثالهای یاد شده در بالا دارند نظیر: [[استرالیا]]، [[برزیل]]، [[کلمبیا]]، [[ونزوئلا]] و [[بلژیک]]
* [[بوسنی و هرزه گوین]]: دارای
* [[عراق]] سیستم فدرال خود را در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۵ تصویب کرد و رسماً به منطقهٔ [[اقلیم کردستان عراق|کردستان]] به عنوان اولین منطقه فدرال رسمیت بخشید که اکنون دارای چهار استان به نامهای ''هه ولیر''، ''دهوک''، ''سلیمانی'' و ''هه له بجه'' میباشد.
; نمونههای تاریخی از
* [[چکسلواکی]] تا این که جمهوریهای [[چک]] و [[اسلواکی]] در سال ۱۹۹۳ از هم جدا شدند.
* [[جمهوری فدرال یوگسلاوی]] که در سال ۲۰۰۶ با اعلام استقلال [[مونتنگرو]] رسماً از بین رفت.
خط ۹۷:
تقریباً در همهٔ فدراسیونها دولت مرکزی در زمینهٔ سیاست خارجی و دفاع ملی قدرت دارد. این تقسیم قدرت از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است. [[قانون اساسی آلمان]] و ایالات متحده مقرر میدارند که همهٔ قدرتهایی که به صورت اختصاصی به دولت مرکزی اعطا نشدهاست، متعلق به ایالات است. از طرف دیگر قانون اساسی برخی از کشورها مانند کانادا و هند قدرتهایی که کشور صراحتاً به دولتهای منطقهای اعطا نکرده را متعلق به دولت مرکزی میدانند. در قانون اساسی استرالیا، مشابه با نظام ایالات متحده، قدرت قانونگذاری دربارهٔ موضوعات خاصی که مدیریت آنها برای ایالات سخت به نظر میآید (مثلاً ثروت عمومی) به حکومت مرکزی اختصاص دارد؛ بنابراین سایر حوزههای مسئولیت برای دولتهای ایالتی باقی میماند. طبق قواعد تقسیم قدرت در اتحادیهٔ اروپا در [[معاهده لیسبون]]، قدرتهایی که نه انحصاراً در صلاحیت [[کشورهای اروپایی]] است و نه بین اتحادیهٔ اروپا و کشورها تقسیم شدهاست برای کشورهای عضو اتحادیه باقی میماند.
وقتی که ایالات یک کشور فدرال صلاحیت برابر دارند نظام فدرال متقارن در آن کشور برقرار است؛ ولی
این امر شایع است که طی تحول تاریخی یک فدراسیون، انتقال تدریجی قدرت از ایالات دارای صلاحیت به دولت مرکزی صورت میگیرد؛ بنابراین دولت مرکزی قدرتهایی اضافی به دست میآورد که گاهی برای مقابله با شرایط پیشبینی نشده چنین ملاحظهای در نظر گرفته میشود. اکتساب قدرتهای اضافی توسط حکومت مرکزی ممکن است از طریق اصلاحات رسمی قانون اساسی یا به سادگی از طریق موسع کردن تفسیر قدرتهای ذکر شده در قانون اساسی که توسط دادگاهها به دولت اعطا شده، صورت پذیرد.
خط ۱۰۴:
== نهادهای حکومتی ==
ساختار بیشتر دولتهای فدرال ساز و کارهایی را برای حفاظت از حقوق ایالات تشکیل دهنده ایجاد میکند. یک روش که به عنوان
مجلس عوام یک قوهٔ مقننهٔ فدرال معمولاً بهطور مستقیم و با در نظر گرفتن نسبت جمعیت، انتخاب میشود. اگر چه هنوز کشورها ممکن است گاهی اوقات حداقل مشخصی از کرسیها را برای ایالتی خاص تضمین کنند.
خط ۱۱۶:
== منابع ==
* آلبرت فونک (Albert Funk)
* آرتور بنز و گرهارد لهمبروخ (Arthur Benz و Gerhard Lehmbruch).
{{پانویس|۲}}
|