رهی معیری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏ملاقات با مریم فیروز: اصلاح ایراد موجود در قالب شعر
جز ابرابزار
خط ۶:
|نام دیگر= محمدحسن (بیوک) معیری
|جوایز دریافتی=
|لقب‌ها= «زاغچه»، «شاه پریون» ،{{سخ}} «گوشه‌گیر» و «حق‌گو»
|زمینه فعالیت= [[شعر]]
|ملیت= [[ایرانی‌ها|ایرانی]]
خط ۲۲:
|نقش‌های برجسته=
|پیشه=
|وبگاه=
|وب‌گاه=
|منصب=
|سبک= [[غزل]]
خط ۳۶:
|Soure_id =
}}
'''محمدحسن (بیوک) معیری''' {{تتم|۱۰ اردیبهشت|۱۲۸۸|[[تهران]]|۲۴ آبان|۱۳۴۷|[[تهران]]|خ}} با تخلص '''رهی''' از [[غزل]]سرایان معاصر [[ایران]] و از ترانه‌سرایان و تصنیف‌سرایان به‌نام است. از ترانه‌های سروده شده توسط وی می‌توان «[[شد خزان]]»، «شب جدایی»، «کاروان» و، «مرغ حق» و «جوانی» را نام برد. اشعار او تحت تأثیر [[سعدی]] (که بیشترین تأثیر را در او گذاشته‌است)، [[حافظ]]، [[نظامی گنجوی|نظامی]]، [[صائب]] و [[مولوی]] است.
 
== زندگی‌نامه ==
خط ۶۲:
رنگ عاشقانه غزل رهی، با این زبان شسته و مضامین لطیف تقریباً عامل اصلی اهمیت کار اوست، زیرا جمع میان سه عنصر اصلی شعر - آن هم غزل- از کارهای دشوار است.
 
از شعرهای معروف او، خزان عشق (به عبارتی همان تصنیف مشهور «شد خزان گلشن آشنایی» که بدیع‌زاده آن را در دستگاه همایون اجرا کرد)، نوای نی، دارم شب و روز، شب جدایی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، کاروان، مرغ حق است. یکی از اشعار زیبا و معروف او خلقت زن است که در مذمت زنان سروده شده‌است . گزیده ایگزیده‌ای از این شعر در ادامه آورده شده‌است .
 
=== شعر یاد ایامی ===
خط ۹۰:
=== شعر خلقت زن ===
{{شعر}}
{{ب|الهی در کمند زن نیُفتی|و گر اُفتی ،اُفتی، به روز من نیفتی}}
{{ب|دلم از خوی او ،او، دمساز درد است|زن بد خو ،خو، بلای جان مرد است}}
{{ب|زنان چون آتش اند از تندخویی|زن و آتش ،آتش، ز یک جنس اند گویی}}
{{ب|نه تنها نامراد آن دل شکن باد|که نفرین خدا بر هر چه زن باد}}
{{ب|جهان داور چو گیتی را بنا کرد|پی ایجاد زنزن، ، اندیشه هااندیشه‌ها کرد}}
{{ب|مهیا تا کند اجزای او را|ستاند از لاله و گل ،گل، رنگ و بو را}}
{{ب|ز دریا عُمق و از خورشید گرمی|ز آهن سختی ،سختی، از گلبرگ نرمی}}
{{ب|فریب از مار و دوراندیشی از مور|طراوت از بهشت و جلوه از حور}}
{{ب|ز گرگ تیز دندان ،تیزدندان، کینه جویی|ز طوطی ،طوطی، حرف ناسنجیده گویی}}
{{پایان شعر}}