گزنفون: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
همنشین بهار (بحث | مشارکت‌ها)
جز ~~~~
همنشین بهار (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۰:
پس از بازگشت، سربازان یونانی ابتدا چند مدتی در تراکیه ساکن شدند و سپس به خدمت اسپارتیان درآمدند و در جنگ برای آزادسازی یونانیان آناتولی از حکومت پارسیان شرکت کردند. گزنوفون نیز از این زمان به بعد به شدت با اسپارتیان خصوصاً شاه [[اگسیلائوس دوم]] مراوده داشت، تا حدی که وقتی آتن و متحدینش علیه سلطهٔ [[اسپارت]] وارد جنگ شدند، گزنوفون به نفع اسپارت در سال ؟؟؟ پیش از میلاد در کورونیا جنگید. احتمالاً این خدمات گزنوفون به اسپارتیان باعث شد تا به صورت رسمی از آتن تبعید شود. اسپارتیان به او جایی در شهری کوچک به نام اسکیلوس در نزدیکی اُلمپیا دادند تا زندگی کند. طی این سال‌ها گزنوفون به عنوان نمایندهٔ اسپارت در اُلمپیا خدمت می‌کرد، و پسرانش را برای آموزش به اسپارت فرستاد. بعضی تاریخ نگاران معتقدند که او در طی این دورهٔ زمانی سفری به [[سیسیل]] نیز کرده‌است. مدت کمی پس از کاهش قدرت اسپارت پس از نبرد لوکترا (۳۷۱ ق. م) گزنوفون از اسکیلوس اخراج شد و به احتمال زیاد در [[کورینت]] ساکن شد. احتمال می‌رود که پس از آنکه گریلوس فرزند گزنوفون برای آتن در نبرد مانتینیا به عنوان سواره نظام شرکت کرد و کشته شد، تبعید رسمی گزنوفون از آتن ملغی شده باشد. به هر حال کشته شدن فرزند گزنوفون در این نبرد باعث احساس همدردی آتن با گزنوفون شد، به طوری که بعدها [[ارسطو]] عنوان فرعی گریلوس را برای یکی از رساله‌های خود که در آن به نقد دیدگاه‌های [[ایسوکراتس]] می‌پرداخت، انتخاب کرد. گزنوفون حدود سال ۳۵۰ ق. م در [[آتن]] یا [[کورینتوس|کورینت]] در گذشت.<ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=|عنوان=رسالات سقراطی (ضیافت، دفاعیه، خانه‌داری)|نام خانوادگی=گزنفون|نام=|ناشر=اخو|سال=1396|شابک=|مکان=|صفحات=4|format=PDF}}</ref>
 
گزنفون با همهٔ آوازهٔ جهانگیرش، نویسنده‌ای طراز اول شمرده نمی‌شود. او دربه واقعمعنی واقعی کلمه، تاریخ‌نگار ونبود. برای مثال آنچه در مورد کورش نوشته، قابل استناد نیست چون فیلسوفینتیجه خودساختهتخیلات بوداوست. در بیشتر نوشته‌هایش عنایت و گرایش خاص او به اخلاق و مسایل تعلیم و تربیت به چشم می‌خورد. گزنفون اغلب کار جهان و زندگی را ساده گرفته و برای هرگونه درد و مشکل اجتماعی و اخلاقی چاره و دارویی در آستین دارد، با این همه، بسان یک مرد به جهت شجاعت و تقوا و سادگیش شخصیتی شایستهٔ احترام است.{{مدرک}}
 
او در دوستی فردی وفادار و در رفتار و کنش بسیار ملایم بوده‌است و در شناخت مردم، مهارت خاصی داشته و با نشان دادن عیب آنان به خودشان، آنها را به تقوا و زهد و تحصیل فرا می‌خوانده‌است. تصویر ساده و بی‌پیرایه گزنفون از [[سقراط]] بیانگر انسانی است که بیش از هر چیز پایبند به اخلاق بوده و آدمی را نیک می‌شناخته و از این رو در داوری در بارهٔ آنان تساهل می‌ورزیده‌است. چنین ترسیمی از سقراط ممکن است در بعضی موارد بسیار ساده‌لوحانه به نظر آید و همین امر نیز باعث شده تا برخی داوری گزنفون را در بارهٔ سقراط نوعی ابتذال و آن را تصویری بی‌رمق و ناچیز از آن حکیم فرزانه تلقی کنند.{{مدرک}}