رابرت بارو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
Hidara (بحث | مشارکت‌ها)
جز مکتب نئوکلاسیک و کمی اصلاحات ویرایشی و ترجمه‌ای
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۲۷:
|repec_prefix=f|repec_id=pba251
}}
رابرت جوزف بارو {{انگلیسی|Robert Joseph Barro}} (زاده ۲۸ سپتامبر ۱۹۴۴) اقتصاداقتصاددان کلانآمریکایی، کلاسیکفعال آمریکاییدر حوزه اقتصادکلان، عضو مکتب نئوکلاسیک و استاد اقتصاد پل واربورگ (بانکدار آلمانی الاصل آمریکایی) در دانشگاه هاروارد است؛ وهمچنین نخستین مشاور اقتصادی سیستم فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکاایالات متحده) بوده‌است.
طبق پروژه «مقالات پژوهشی در اقتصاد»، ،کهکه در ماه مارس ۲۰۱۶ انجام شده‌است، به علت مشارکتهایمشارکت‌های علمی و پژوهشی اش،پژوهشی‌اش، او را به عنوان پنجمین اقتصاددان تأثیرگذار در جهان قلمداد کرده‌اند. بارو همراه با "رابرت لوکاس، جونیورلوکاس" و "توماس سارجنت" به عنوان یکی از بنیان‌گذاران علم اقتصاد کلان نئوکلاسیک شناخته می‌شود. او در حال حاضر پژوهشگر ارشد مؤسسه هوور وابسته به دانشگاه استنفورد است.
 
== شغل دانشگاهی ==
بارو در سال ۱۹۶۵ بادرجهبا درجه لیسانس B.S. فیزیک از مؤسسه فناوری کالیفرنیا فارغ‌التحصیل شد، جایی که او تحت تعلیمات [[ریچارد فاینمن]] قرار گرفت، اما او متوجه شد که او "در سطح خیلی بالایی در این رشته قرار ندارد". او سپس به تحصیل در رشته اقتصاد گرایش پیدا کرده و در سال ۱۹۷۰ به کسب مدرک دکترا در این رشته از دانشگاه هاروارد دانشگاه نائل آمد.
او برای اولین بار با مقاله سال ۱۹۷۴ خود تحت عنوان "آیا اوراق قرضه دولت، رفاه خالصی ایجاد می‌نماید؟می‌کند؟" مورد توجه قرار گرفت، این مقاله‌ای بود که استدلال می‌کرد که تحت مفروضات خاص، استقراض حال حاضر می‌تواند با افزایش ارث به نسل‌های آینده، موجب افزایش تولید شود و بهبر همین اساس باعث افزایش درآمد مالیاتی شود که انتظار می‌رود این اوراق باید از آن محل بازپرداخت شوند. این مقاله در پاسخ مستقیم به نتایج بلایندر-سولو بود، که اشاره کرده بود که پیامدهای بلند مدت استقراض دولت با اثر رفاه جبران خواهد شد. این مقاله، یکی از پر ارجاع‌ترین مقالات در اقتصاد کلان است و تعادل ریکاردویی که در آن استفاده شده‌است هنوز در اقتصاد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
 
بارو باهرشل گراسمن همکاری برای تنظیم مقاله اثرگذار «مدل عمومی عدم تعادل درآمد» همکاری نمود، که برای سال‌های بسیاری در زمره مقالات پر استناد مجله آمریکن اکونومیک ریویو قرار داشت. مقاله این ایده را مورد بررسی قرار داده بود که عدم تعادل در یک بازار می‌تواند اثرات جانبی به بازار دیگری داشته باشد، و بین نقاضا و تقاضای مؤثر تمایز قائل شد. بارو و گروسمن کار خود را گسترش دادند و کتاب درسی کلاسیک پول، اشتغال، و تورم در سال ۱۹۷۶ به رشته تحریر درآوردند.