[[پرونده:Buyids within the Middle East, ca. 970.png|200px|بندانگشتی|چپ| نقشه آل بویه و دیگر دولتهای محلی در سال ۹۷۰ میلادی]]
در باختر و مرکز ایران دو دودمان از [[دیلمیان]] به نام [[زیاریان]] (۳۲۰ ه. ق) و آل بویه که هر دو از سرزمینهای [[گیلان]] برخاستهاند مرکزی و باختری ایران و فارس را از دست خلفا آزاد کردند. [[دیلمیان]] نام قومقومی واز [[زبانگیلک]] دیلمیو [[گالشی|دیلمی]] نام گویشی از زبان [[گیلکی]] در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام [[دیلمستان]]. [[دیلمیان]] سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود به عنوان خلیفگی و احترامات ظاهری بسنده کردند. این سلسله در سال ۴۴۷ ه.ق بدست سلجوقیان و به خاطر اختلاف همیشگی که با آل زیار و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، از میان رفتند.
در سالهای ناتوانی و انحطاط [[بغداد]] که فرماندهان ترک و کرد و گیل و دیلمگیلک [[خلیفه]] را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در [[ایران]] اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با زنده ساختن حکومتی مانند حکومت ساسانیان در خاطر بسیاری از داعیه داران این دوره، از [[گیل]] و [[دیلمیان|دیلمگیلک]] و [[طبری]] شکفته بود، به بار نشستن این آرزو آن هم در یک مدت کوتاه، تا اندازهای تنها برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به پیروی از دعوت زیدیان و برخورد با آشوبهای [[خراسان]] به نتیجه نرسید، با این حال پایهگذار این سلسله علی بن بویه [[دیلمیان|دیلمی]] ملقب به [[عمادالدوله]] و برادر زادهاش [[فنا خسرو بن حسن]] معروف به [[عضدالدوله]]، با وجود محدود بودن قلمرو خویش و با آن که در زمان آنها فرصتی هم برای زنده ساختن فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت و یکپارچگی از دست رفته قرنهای دور نشان دادند. هر چند دولت آنها علیرغم پایبندی به رسم دوره با تکیه بر یک [[پادشاه]] باستانی مانند [[بهرام گور]] هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته [[بهرام]] در قلمرو [[یزدگرد سوم|یزدگرد]] نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت خلفای عباسی، که پیش از آن نقش فعالی را در تعیین سرنوشت مردم [[ایران]] داشت، ناتوان ساخت و بدینگونه عناصر تازهای از نژادها و اقوام گوناگون مردم [[ایران]] بار دیگر آنچه را ایران با پیمودن سالها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند. دولت شیعی آلبویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.
سه تن از فرزندان [[ابو شجاع بویه|بویه]] که گویا شغل ماهیگیری در [[گیلان]] داشتند، به خدمت فرماندهان [[آل زیار]] درآمدند. البته، [[ماکان کاکی]] هم از آنان حمایت میکرد. همچنین، «علی»، «احمد» و «حسن» مورد حمایت [[مرداویج زیاری|مردآویج]] نیز قرار گرفتند. فتح [[اصفهان]] برای مرد آویچ، ظاهراً توسط علی که برادر بزرگتر بود صورت گرفت. پس از قتل مرد آویچ، غلامان ترک از ترس غلامان [[دیلمیان|دیلمیگیلک]]، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای [[دیلمیان]] خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به گشایش [[اهواز]] توفیق یافت (۳۲۶ ه. ق). وی، غلامان ترک را که به سرداری «بجکم» در آنجا پناه گرفته بودند گریزاند.