مغول: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز درست سازی املایی.
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
جز درست سازی چیدمان جمله.
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۱۰۱:
 
== تموچین یا چنگیز ==
[[چنگیز خان|تموچین]] سال۱۱۶۷میلادیسال۱۱۶۷ بهمیلادی دنیادر آمد.یک او از خانواده‌ایخانواده آهنگر بودبدنیا آمد. نام او همهم‌ریشه از ریشهٔ تمور به معنی آهن بودبوده و پدرش هم[[یسوکای آهنگربهادر]] بودنام‌داشت و یک برادرشآهنگر بهبود، نامیک برادرش تموجه و یک خواهرش بهتمولون نام تمولونداشتند همانند ویکه نام آنها هم از ریشهٔ تمور داشتنداست. پدر او یسوکای بهادر نام داشت و رئیس قبیلهٔ قیات [[بورجیگین]] بود که اکثربیشتر آنان با قبیلهٔ تایجیوت خویشاوند بودند؛ و در کرانهٔ رود اونون سکنی گزیده بود. یسوکای در جنگ مهارت زیادی داشت، موقعی که از یک جنگ برمی‌گشت با هوئلون مادر تموچین که از قبیله مرکیت،مرکیت بود، برخورد کرد کهو باعث ازدواج یسوکای با هوئلون می‌شودشد. تموچین یک خواهر بزرگتر به نام تمولون داشت و سه برادر به نام‌های جوچی قسار، قاجیون و تموجه به همراه دو برادر ناتنی بختر و بلوقتای داشت که از همسر دوم یسوکای بودند.
 
اجداد چنگیز و طوایف مطیعشانمطیع‌شان مدت‌ها پیش از یسوکای خراجگزار امپراتوران چین شمالی بودند و با اکراه شدید به سردارانشان باج می‌دادند. یسوکای در ایام ریاستش طوایف مغول همجوار یورت را به اطاعت درآورده بود، تا آنجا اقتدار پیدا کرد که امپراتور چین از قدرت وی وحشت داشت؛ و جماعتی را به جلوگیری اش روان کرد که یسوکای غالب شد، و به زودی درکارها مستقل شد.
 
تموچین و برادرانش در اردویی در نزدیکی ساحل رود اونون مهارت‌های جنگی مانند: اسب سواری و تیراندازی را آموختند.
در یکی از مراسم‌ها به نام آندا (سوگند) تموچین با جاموقه آشنا می‌شود، و از آن پس برادرخونی می‌شوند. آندا (سوگند) یکی از رسم‌های رایج بین مغولان که برادرخواندگی بود. آن‌ها استخوان‌های گوسفند را به عنوان یادگار به یکدیگر داده و سوگند دوستی ابدی یاد می‌کنند. بدین ترتیب دو دوست از قبایل جداگانه همدیگر را برادر می‌خواندند و یکدیگر را آندا می‌نامیدند. سپس با رد و بدل کردن هدایاییهدیه‌های بین خود به آن رسمیت می‌بخشیدند. آنداها برای فرزندان یک دیگر پدرخوانده می‌شدند و در سختی‌های زندگی به همدیگر کمک می‌کردند. یاد شده‌است که تموچین تیری به جاموقه می‌دهد که پیکان آن از چوب سرو تراشیده شده بود و جاموقه هم تیری از شاخ گوساله به تموچین می‌دهد که سوراخ‌هایی در آن تعبیه شده، که وقتی پرتاب می‌شد فریاد «صفیر» می‌کشید.
وقتی که تموچین نه سال داشت پدرش یسوکای در جستجوی نامزدی برای او بود، یسوکای پس از جستجوی فراوان دختری از قبیلهٔ اونگیرات به نام بورته که یک سال از تموچین بزرگ‌تر بود انتخاب کرد که جهیز[[جهیزیه]] گران بهایی داشت. [[یسوکای بهادر|یسوکای]] گفته بود که یک سال پیش از ازدواج تموچین را در قبیلهٔ همسرش بگذارد؛ بنابراین یسوکای پسرش را یک سال در طایفهٔ بورته گذاشت.
 
== حمله مغول ==