|
<!-- {{ویکی‌مرخصی|[[کاربر:kamranazad|کامران آزاد]]|در آینده‌ای نامعلوم}} -->
{{جعبه بایگانی
| تاشو = خیر
|archive = بحث کاربر:Kamranazad/بایگانی %(counter)s
}}
''اینجا ویکی‌فاست؛ مضحکه‌ای که سخیفان بر جای عزیزان نشینند، و غلام‌بچه‌ای معرکه‌گردانِ این مضحکه.''{{سخ}}
''اینجا ویکی‌فاست؛ یا به عبارت دقیق‌تر، اینستاپدیای فارسی؛ با همان شاخ‌بازی‌ها و بازی‌های کودکانهٔ مافیاییِ اینستایی که خیال می‌کنند بازی‌های کامپیوتری است که در زیر لحاف و پتوی متعفن‌شان بازی می‌کنند.''{{سخ}}
''اینجا را با دانشنامه اشتباه نگیرید، در اینجا مسخره‌باز غوغا می‌کند؛ زهی خیالِ باطل، انتظارِ اندیشه و آزادگی از این لجنزار داشتن!''{{سخ}}
{{سخ}}
''خیمه‌شب‌باز عروسکی را که ساخته بود، وارد صحنه کرد؛''{{سخ}}
''پس از سال‌ها، عروسکِ مکمل‌اش را؛''{{سخ}}
''و پس از چند سال، عروسک‌هایی دیگر را؛''{{سخ}}
''اما در پایان، چراغ‌ها صحنه را روشن خواهند کرد.''{{سخ}}
{{سخ}}
''آدم‌برفی هر چقدر بزرگ و یا حتی ترسناک،''{{سخ}}
''آفتاب به او پوزخند می‌زند.''{{سخ}}
{{سخ}}
''آدم تهوع می‌گیرد از این همه نقابِ مسخره، امان از بزدلی.''{{سخ}}
{{سخ}}
''می‌گویند: «اگر ۵۰ میلیون نفر به یک چیزِ احمقانه اعتقاد داشته باشند، آن چیز همچنان احمقانه است.» (چه پنجاه هزار نفر یا پنجاه میلیون نفر یا پنجاه میلیارد نفر)''{{سخ}}
''می‌گویم: «بله، کاملاً درست است؛ حتی اگر آن چیزِ احمقانه اعتقادِ خودِ شما باشد، همچون باورِ طبری.» یا به عبارتِ دیگر «چیزِ احمقانه، در همه جا احمقانه است؛ چه در فکرِ من یا در فکرِ تو.»''{{سخ}}
{{سخ}}
''افرادی چون سلیمان مروزی فراوانند، ادعایِ علم و فهم و اثباتِ جهل و عجز. اینان را باید لبخند زد و درگذشت.''{{سخ}}
{{سخ}}
''خیمه‌شب‌باز در هر انگشتی که می‌خواهد، عروسکی را بچرخاند؛ چه سود که حنایش دیگر رنگی ندارد.''{{سخ}}
{{سخ}}
<!-- {{Userbox|#CD0000|#CD0000|بیشعوری|این کاربر از هر '''[[دیکتاتوری|دیکتاتور]] [[لیبرالیسم|لیبرال]]''' بیزار است؛ همانانی که از حکومتی متنفرند و خود از آن حکومت دیکتاتورتر هستند؛ و نیز از کسانی که مدعی عشق‌ورزیِ همگانی هستند اما در عمل دیکتاتوری بی‌هدف بیش نیستند. کلاً آن‌بنده‌خداییسم در ویکی بیداد می‌کند.}}-->
{{ویکی‌مرخصی|[[کاربر:kamranazad|کامران آزاد]]|در چند روز آینده|{{سخ}}نگاهی خاموش و درونی پرآشوب و غوغا... و خدایمان می‌داند آنچه در دل ماست، و من همه‌ام را «مادرانه» می‌گویم، اوست بهترین گواه، داور و آغوش.}}
{{پیام پاسخ بحث}}
| 