تد باندی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
AidinLSW (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید
AidinLSW (بحث | مشارکت‌ها)
←‏آسیب‌شناسی: اشتباهات اصلاح شد
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید
خط ۱۸۰:
 
[[پرونده:TedBundyprisonFlorida.jpg|بندانگشتی|باندی در زندان فلوریدا- ژوئیه ۱۹۷۸]]
عصر روز قبل از اعدام، باندی موافقت کرد با دکتر جیمز دابسون مصاحبه کند. دابسون یک روانشناس و مؤسس [[سازمان تمرکز بر خانواده]] وابسته به کلیسای [[مسیحیت انجیلی]] بود. طی این مصاحبه، باندی نظریات جدیدی در مورد خشونت در رسانه‌ها و ریشه‌های [[پورنوگرافی]]ک جرائمش ابراز داشت: {{نقل قول|این اتفاق مرحله به مرحله میفته، به تدریج... تجربه من با پورنوگرافی... که تو سطح خشنی با سکس مواجه مواجه میشه، چیزیه که اگه بهش معتاد بشی... من می‌خواستم دنبال پتانسیل بیشتری بگردم، دنبال صراحت بیشتر، تجربه‌های دیداری بیشتر. تا اونجا که به جایی می‌رسی که حد نهایت پورنوگرافیه... اونجاس که از خودت می‌پرسی که شاید اگه خودت اواون کارا رو بکنی چیزی رو به دست میاری که ورای خوندن یا دیدن محتوای پورنوگرافیکهپورنوگرافیه.}} باندی اشاره کرد که خشونت موجود در رسانه‌های مختلف "به ویژه خشونت‌های جنسی" باعث می‌شود پسربچه‌ها در خیابان‌ها بروند و تبدیل به تد باندی شوند. باندی حتی گفت که اف‌بی‌آی باید سینماهایی که فیلم‌های پورنوگرافیکپورنوگرافی پخش می‌کنند را تحت نظر داشته باشد و کسانی را که برای مشاهده چنین برنامه‌هایی می‌آیند را تعقیب کند. {{نقل قول|شما بناست منو بکشین، این جامعه رو از خطر من حفظ میکنه. اما اون بیرون آدمای خیلی، خیلی زیادی هستن که به پورنوگرافی معتادن و شماها هیج کاری در موردش نمی‌کنین.}}
 
اغلب محققان معتقدند این اظهارنظرهای نکوهشگرانه و ناگهانی باندی نسبت به [[پورنوگرافی]] را باید جز آن دسته رفتارهای دغلکارانه باندی شمرد که با نیت به تأخیر انداختن اعدام صورت می‌گرفتند. دابسون یکی از فعالین قدیمی ضد پورنوگرافی بود و باندی همان چیزهایی را برای او گفت که او مایل بود بشنود. باندی در مصاحبه با دابسون تأکید کرده بود که برخی نشریه‌های خاص او را تباه کرده و تخیلات خشن او را دامن زده و در نهایت او را به یک قاتل سریالی تبدیل کرده‌اند. اما از دیگر سو او در سال ۱۹۷۷ طی نامه‌ای به آن رول چنین نوشته بود: "توی این دنیا چه کسی پیدا می‌شود که چنین مزخرفاتی را بخواند؟... من هیچ‌وقت چنین مجله‌هایی نخریده‌ام. و (فقط) دو یا سه بار نگاهی به آن‌ها انداخته‌ام." رول بعدتر نوشت:"گمان نمی‌کنم پورنوگرافی باندی را به کشتن سوق داده باشد، به نظر [[من او]] به قدرتی که با ارتکاب جرائمش حس می‌کرد معتاد شده بود." به علاوه باندی در سال ۱۹۸۰ به میچاد و اینسورث و نیز شب پیش از مصاحبه با دابسون، به هگمایر گفته بود که نقش پورنوگرافی در رشد شخصیت او به عنوان یک قاتل سریالی اندک بود. دکل چنین نوشت:"مشکل پورنوگرافی نبود، مشکل باندی بود."
 
رول و اینسورث هر دو خاطرنشان کرده‌اند که از نظر باندی، تقصیرکار همواره کسی دیگر یا چیزی دیگر بوده‌است. او در نهایت به ۳۰ قتل اعتراف کرد، اما هرگز مسئولیت هیچکدام را نپذیرفت، حتی هنگامی که پیش از آغاز دادگاه پرونده چی امگا معامله‌ای به او پیشنهاد شد که می‌توانست از مجازات اعدام جلوگیری کند.
خط ۱۸۸:
او تقصیر را به گردن گستره‌ای از عوامل مختلف می‌انداخت، پدربزرگ خشنش، نبود پدر حقیقیش، بی‌اطلاعی از هویت والدین حقیقیش، الکل، رسانه‌ها، پلیس (که باندی ادعا کرد که برخی شواهد را در محل وقوع جرم قرار داده بود تا او را متهم کند)، به‌طور کلی جامعه، خشونت در تلویزیون و در آخر پورنوگرافی و مجلات جنایی. او برنامه‌های تلویزیونی را متهم می‌کرد که او را [[شستشوی مغزی]] می‌داد که کارت اعتباری بدزدد. در حداقل یک مورد او حتی قربانیانش را مقصر دانست. در سال ۱۹۷۷ او در نامه‌ای به کلاپفر نوشت:"من مردمی را دیده‌ام که از خود امواج [[آسیب‌پذیری]] و ضعف صادر می‌کردند، حالت موجود در صورتشان فریاد می‌زد که من از تو می‌ترسم. چنین آدمهایی خشونت را به خود می‌خوانند... آن‌ها انتظار دارند آسیب ببینند، آیا در حقیقت خودشان در سکوت مشوق خشونت نیستند؟ "
 
بسیاری از رفتارهای باندی روی توهمی پایه‌گذاری شده بودند که نقش مهمی در ذهن او بازی می‌کرد:"باندی همواره از این امر غافلگیر می‌شد که کسی متوجه غیبت قربانیان شده باشد. او آمریکا را جایی می‌دانست که افراد برای همه به جز خودشان نامریی هستند. وقتی شاهدی او را به عنوان کسی که در محل وقوع جرم حضور داشت شناسایی می‌کرد، باندی شگفت زده می‌شد چون تصور نمی‌کرد "مردم متوجه حضور همدیگر باشند". اما متهم کردن دیگران و انکار دو مشخصه اصلی [[مکانیسم دفاعی]] باندی بودند. او به لوییس شکایت کرده بود که:"نمی‌فهمم چرا همه دارن به آب و آتیش می‌زنن که منو گرفتار کنن". لوییس شاهد بود که باندی "واقعاً و به راستی هیچ متوجه شدت قبح عملش نبود". کپل نوشت: "یک قاتل سریالی که مدت زیادی مشغول کشتن بوده، موانع محکمی در مقابل احساس گناهش برپا می‌کند، دیوار حاشا همیشه بلند است."
 
== قربانیان ==