مازیار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹:
مازیار فرمانروایی بود که عموی خود را کشت تا بر قلمرو او چیره شود و همچنان به پیروزیهایش ادامه داد تا تا آنکه متوجه شد گرایش اسلام مایه پیشرفت اوست. برخویشتن محمد نام نهاد و مأمون به پاداش به او پایگاه اسپهد طبرستان را واگذاشت قدرت مازیار رو به فزونی میرفت تا آنکه عامل خلیفه محمد بن موسی را به شیعه متهم ساخت و برآمل که جایگاه او بود تاخت، اورا گرفت و به زندان افکند در نتیجه بنابر مندرجات بعضی منابع خویشتن را توانا دید که منکر اسلام شود و در زمان خلافت متعصتم عباسی شورش کرد و عبدالله بن طاهر خلیفه را از سرکشی مازیار باخبر بنابراین چند لشکر به سرکوبی مازیار فرستاده شد و چون لشکریانش فرار کرد و اورا تنها گذاشتند او تسلیم شداو را به سامرا فرستادند و در سال ۸۳۸/۲۲۴ پس از آن که افشین در محاکمه گواهی داد، اورا به قتل رساندند. پس از مرگ مازیار عمو عبدالله بن طاهر فرمانروای طبرستان شد و سپس بستگان دیگرش به حکومت رسیدند.
== نسب و نام مازیار ==
مازیار را منتسب به سلسلهای از حاکمان میدانند که به سبب انتساب به سوخرا، به سوخرائیان و به سبب انتساب به خاندان کارن، به قارن وند مشهورند. هر یک از اسپهبدان این سلسله به لقب گرشاه ممتاز بودند. رشته و نسب مازیار را بدین صورت میخوانند: مازیار پسر کارن دوم پسر ونداد هرمزد پسر فرخان از نوادههای سوخرا پسر انداذ پسر کارن بزرگ پسر سوخرای بزرگ بود. به عقیدة هدایت و مینوی، مورخینی که نسب او را مازیار بن قارن ابن ابوالملوک شهریار بن شروین ذکر کردهاند و او را به سلسلهٔ باوند پیوند دادهاند، اشتباه کردهاند.<ref>{{پک|هدایت|مینوی|۱۳۴۲|ک=مازیار|ص=۱۴}}</ref> مازیار، مایزدیار، ماهیزدیار، یعنی کسی که از ایزد ماه به او یاری میرسد.<ref>{{پک|هدایت|مینوی|۱۳۴۲|ک=مازیار|ص=۲۸}}</ref>
== پیشینهٔ نیاکان مازیار ==
تأسیس این سلسله در طبرستان از زمان خسرو انوشیروان اول بود که قارن پسر سوخرا را از سال ۵۶۵ میلادی و بعد رتبه اسپهبدی طبرستان داد و حکومت این ناحیه را به ارث برای خانواده او مخصوص کرد. سوخرا از بزرگان خاندان کارن بود که یکی از هفت خاندان اشرافی پارس در زمان ساسانیان بود. مرکز اصلی خاندان کارن کوره اردشیر خوره در فارس بود. سوخرا مردی دانشمند، پهلوان و ولاور بود که در زمان فیروز ساسانیفپدر قباد، بر ولایت سیستان حکمرانی میکرد اما در زمانی که فیروز قصد جنگ با هپتالیان را کرد سوخرا به جانشینی خود بر تیسفون و ارشیر که دو شهر از هفت شهر مداین و محله خاص ساسانیان بود گماشت.<ref>{{پک|هدایت|مینوی|۱۳۴۲|ک=مازیار|ص=۱۵}}</ref> همینکه سوخرا شنید فیروز مغلوب اخشنوار شده در در راه فرار هلاک شده خود با جمعی از سپاه خاص خویش و تعدادی دیگر از جنگجویان سواره و پیاده قصد اخشنوار کرد و در اولین برخورد دو سپاه، سوخرا چنان ضربهای به هپتالیان وارد که تاب مقاومت نیاوردند و دیوان شاهی که ضبط کرده بودند به همراه تمام غنائم و اسرائی که گرفته بودند را باز پس دادند. بدین ترتیب سوخرا به همین قدر قناعت کرد و به فارس بازگشت. او به کمک وسپوهران و بزرگان و موبدان، بلاش پسر فیروز را به پادشاهی منصوب کردند و برادرش جاماسپ را مشاور او قرار دادند. اما با گذشت مدت کوتاهی بلاش از دنیا رفت پس سوخرا قباد را به پادشاه اعلائم کرد پس قباد بعد از جلوس جایگاه اسپهبدی سوخرا را تثبیت کرد. چند گذشت تا حسودان برای سوخرا دسیسه چیدندن تا او را از چشم قباد بیاندازند. پس سوخرا از دسیسه با خبر شد و همراه ۹ پسر خود به سمت طبرستان فرار کردند تااینکه در راه به علت خیانت کشته شد. اما پسرانش خود را به نزدیکی جیحون رساندند و مقیم گشتند و سپاهی برای خود فراهم کردند. در سال ۵۶۵ که اوشیروان با ترکان در حال جنگ بود، پسران سوخرا با سپاه خود به یاری خسرو انوشیروان رفتند پس خسرو به پاداش این یاری به هریک ناحیهای را برای حکومت هدیه کرد و قارن که کوچکترین و جوانترین بود قسمتی از جبال طبرستان که اعم از: نواحی ونداد اومیده کوه و آمل و لفور و پریم را انتخاب کرد و این ناحیه بنام کارن (قارن) نام گرفت و خود او به لقب اسپهبد طبرستان خوانده شده.<ref>{{پک|هدایت|مینوی|۱۳۴۲|ک=مازیار|ص=۱۶ و ۱۷}}</ref>▼
== زمامداری مازیار
[[پرونده:Mazyar and Babak map.png|300px|بندانگشتی|رنگ سرخ نشاندهنده [[تبرستان]] است که مازیار در آن به حکومت و شورش پرداخت. مناطق زرد رنگ نیز نشانگر [[آذربایجان]] در زمان [[بابک خرمدین]] است.]]
مازیار بن قارن از اولاد ونداد و از بازماندگان سوخرا، یکی از شاهزادگان ساسانی بود. هنگامی که جانشین پدر شد بر قسمتی از ولایات طبرستان حاکمیت یافت. بین او و اسپهبد شهریار بن شروین اختلافی بروز کرد و این امر سرانجام به جنگ و فرار مازیار از طبرستان به نزد مأمون منجر شد. مازیار به
▲تأسیس این سلسله در طبرستان از زمان خسرو انوشیروان اول بود که قارن پسر سوخرا را از سال ۵۶۵ میلادی و بعد رتبه اسپهبدی طبرستان داد و حکومت این ناحیه را به ارث برای خانواده او مخصوص کرد. سوخرا از بزرگان خاندان کارن بود که یکی از هفت خاندان اشرافی پارس در زمان ساسانیان بود. مرکز اصلی خاندان کارن کوره اردشیر خوره در فارس بود. سوخرا مردی دانشمند، پهلوان و ولاور بود که در زمان فیروز ساسانیفپدر قباد، بر ولایت سیستان حکمرانی میکرد اما در زمانی که فیروز قصد جنگ با هپتالیان را کرد سوخرا به جانشینی خود بر تیسفون و ارشیر که دو شهر از هفت شهر مداین و محله خاص ساسانیان بود گماشت.<ref>{{پک|هدایت|مینوی|۱۳۴۲|ک=مازیار|ص=۱۵}}</ref> همینکه سوخرا شنید فیروز مغلوب اخشنوار شده در در راه فرار هلاک شده خود با جمعی از سپاه خاص خویش و تعدادی دیگر از جنگجویان سواره و پیاده قصد اخشنوار کرد و در اولین برخورد دو سپاه، سوخرا چنان ضربهای به هپتالیان وارد که تاب مقاومت نیاوردند و دیوان شاهی که ضبط کرده بودند به همراه تمام غنائم و اسرائی که گرفته بودند را باز پس دادند. بدین ترتیب سوخرا به همین قدر قناعت کرد و به فارس بازگشت. او به کمک وسپوهران و بزرگان و موبدان، بلاش پسر فیروز را به پادشاهی منصوب کردند و برادرش جاماسپ را مشاور او قرار دادند. اما با گذشت مدت کوتاهی بلاش از دنیا رفت پس سوخرا قباد را به پادشاه اعلائم کرد پس قباد بعد از جلوس جایگاه اسپهبدی سوخرا را تثبیت کرد. چند گذشت تا حسودان برای سوخرا دسیسه چیدندن تا او را از چشم قباد بیاندازند. پس سوخرا از دسیسه با خبر شد و همراه ۹ پسر خود به سمت طبرستان فرار کردند تااینکه در راه به علت خیانت کشته شد. اما پسرانش خود را به نزدیکی جیحون رساندند و مقیم گشتند و سپاهی برای خود فراهم کردند. در سال ۵۶۵ که اوشیروان با ترکان در حال جنگ بود، پسران سوخرا با سپاه خود به یاری خسرو انوشیروان رفتند پس خسرو به پاداش این یاری به هریک ناحیهای را برای حکومت هدیه کرد و قارن که کوچکترین و جوانترین بود قسمتی از جبال طبرستان که اعم از: نواحی ونداد اومیده کوه و آمل و لفور و پریم را انتخاب کرد و این ناحیه بنام کارن (قارن) نام گرفت و خود او به لقب اسپهبد طبرستان خوانده شده.<ref>{{پک|هدایت|مینوی|۱۳۴۲|ک=مازیار|ص=۱۶ و ۱۷}}</ref>
== اقدامات و طغیان آشکار ==
|