بوران (ملکه): تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۸:
| caption = سکهای با تصویر بوراندخت
| succession = [[شاهنشاهی ساسانی|نخستین دوره فرمانروایی]]
| reign = ۱۷ ژوئن ۶۲۹
| coronation = ۱۷ ژوئن ۶۲۹
| predecessor = [[جوانشیر]]
خط ۳۴:
دوران پادشاهی او یکی از سختترین دوران ساسانیان است. چرا که هم کشور از درون درگیر کشمکشهای درونی بود و هم اینکه تاخت و تاز اعراب و پیکار با آنان که مقدمه فتوحاتشان بود او را آزرده ساخته بود. در مجمعالتواریخ والقصص «پادشاهی بوران دخت پرویز یک سال و چهار ماه بود و روزگار قوت اسلام بود و سپاه همی فرستاد بحرب عرب و همان مدت به مدائن بمرد». فردوسی و ثعالبی مرگ وی را بر اثر بیماری دانستهاند.<ref name="ensani-padshahi">{{یادکرد وب|نویسنده =خان بابا بیانی |نشانی = http://www.ensani.ir/storage/Files/20100912133830-218.pdf |عنوان =پادشاهی بوراندخت ملکه ساسانی و پژوهشی دربارهٔ سکههای زمان او | ناشر =ensani.ir |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۶}}</ref>
پدر پوراندخت، خسرو پرویز، شاهنشاه نامدار ساسانی، و مادر او، [[مریم (همسر خسرو پرویز)|مریم]]، دختر موریس امپراتور روم بود.<ref name="ensani-padshahi"
== پیشزمینه به شاهی رسیدن و اوضاع ایران ==
خط ۴۹:
:''حال که شاه ایران مرده، تخت و پادشاهی برایت فراهم شدهاست. من آن را به تو و فرزندانت ارزانی میدارم. اگر ارتشی نیاز داری، هر اندازه که بخواهی برایت نیرو میفرستم.''
شهربراز در ۲۷ آوریل ۶۲۹ (یا ۶۳۰)،<ref>{{harvnb|Pourshariati|2008|p=۱۸۲}}</ref> تیسفون را با ۶٫۰۰۰ مرد محاصره کرد.<ref name="Pourshariati 2008 180">{{harvnb|Pourshariati|2008|p=۱۸۰}}</ref> اما درگرفتن شهر ناتوان بود، پس با [[پیروز خسرو]]، از فرماندهان سپاه و وزیر سابق امپراتوری در دوره پادشاهی پدر اردشیر، [[قباد دوم]]، همدست شد. همچنین نامدار گشنسپ هم با او یار گشت؛ کسی که در سال ۶۲۶ به جانشینی شهربراز در نیمروز انتخاب شده بود.<ref name="Pourshariati 2008 180"
هراکلیوس همچنین فرزند مسیحی شهربراز، [[نیکتاس ایرانی]] را جانشین شهربراز خطاب کرده بود. جانشینی یک ایرانیِ [[مسیحی]] بر تخت شاهی ساسانی، راه را برای مسیحیکردن ایران میگشود.<ref name="Kaegi1911">{{Harvnb|Kaegi|2003|pp=۱۸۸–۱۸۹, ۲۰۶}}</ref> پس از مدتی، شهربراز، شمتا فرزند یزدین، را در کلیسای [[مرقه (اسقفنشین شرقی سوریه|مرقه]] مصلوب کرد.{{sfn|Morony|2005|p=۱۸۸}} دلیل این اعدام این گونه گزارش شده که شمتا در زمان پادشاهی خسرو پرویز به شهربراز توهین کرده بودهاست.{{sfn|Kaegi|2003|p=۱۷۶}} چهل روز بعد، در مراسمی، شخصی به نام فرخ هرمزد، با پرتاب یک نیزه به سوی شهربراز، او را به کشت. فرخ هرمزد سپس به [[بوراندخت]]، دختر خسرو پرویز، کمک کرد تا به پادشاهی برسد.<ref>{{harvnb|Pourshariati|2008|p=۱۸۴}}</ref><ref>{{پک|Morony|2005|p=۹۲}}</ref>
خط ۷۳:
بوران تلاش میکرد قدرت حالا-از-دست-رفتهٔ خاندانش و شاهنشاهی که به او رسیده بود را بازسازی کند. بوران در سکههای خود نه تنها از پدرش [[خسرو پرویز]] تقلید کردهاست، بلکه بر روی یکی از سکههای طلای مناسبتی خود نوشتهاست: «بازگرداننده نژاد خدایان». فرستادن چلیپای مقدس برای امپراتوری روم، نشان از این دارد که او میخواسته رابطه خوبی با روم داشته باشد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|نشانی=http://sasanika.org/sasanika-resources/boran-630-631/|عنوان=Boran (630-631)|ناشر=Sasanika|تاریخ=Posted on: 5 فوریه 2013|تاریخ بازدید=۷ دسامبر ۲۰۱۵|archiveurl=https://web.archive.org/web/20151225161354/http://sasanika.org/sasanika-resources/boran-630-631/|archivedate=۲۵ دسامبر ۲۰۱۵|dead-url=yes}}</ref>
در [[تاریخ بلعمی]] آمدهاست که «پس چون شیرویه برادران را بکشت هیچ فرزندی از فرزندان پرویز نماند مگر دو دختر که یک نام توراندخت یک را آزرمیدخت هر دو دختر خسرو پرویز بودند و توراندخت مهتر بود». و همو در جای دیگر گفته «و همه پادشاهی شهرایران [شهربراز] چهلروز بود و پس از او، از [[اهل بیت]] ملوک کس نیافتند مگر دختران پرویز. پس لشکر عجم باتفاق یکدیگر گرد آمده توراندخت در کشور عجم به پادشاهی نشاندند». بلعمی دربارهٔ او
فردوسی پادشاهی او را شش ماه دانسته، بلعمی یکسال و چهار ماه، در مجمعالتواریخ والقصص یک سال و چهار ماه، ثعالبی هشت ماه و [[کریستین سن]] یکسال و چهار ماه و پاروک بیش از یکسال میدانند. تاجگذاری او در تابستان ۶۳۰ میلادی و بنا بر آداب و سنن [[شاهنشاهی ساسانی]] و مراعات امور دینی انجام پذیرفت و در پایتخت ساسانی جشن پرشکوهی برپا ساختند که تمام بزرگان کشور در آن حضور داشتند و بوراندخت بر تخت نشست و تاج بر سر نهاد. در شاهنامه
بوراندخت در شاهنامه پس از بر تخت نشستن گفت: «من نمیخواهم که این انجمن پراکنده گردند. تهیدستان را از گنج توانگر سازم تا در رنج نمانند. مبادا که کسی در گیتی مستمند باشد چرا که از درد او بر من گزند خواهد آمد. دشمنان را از کشور دور میکنم و تخت را به آیین شاهان درمیآورم».
خط ۸۱:
آنگاه بوراندخت به جستجوی نشانی از پیروز خسرو برآمد. ناگاه مردی از او نشانی بیاورد. چون از او به نزدیک بوران آگهی رسید، یکی از سپاهیان نامور را برگزید. پس پیروز را به پیش او بردند. بوراندخت به او گفت: ای بدتن کینهجوی، بدان که از برای کاری که کردی (کشتن اردشیر شیروی و همکاری با شهربراز برای به زور ستادند تخت شاهی) کیفر آن را چنانکه در خور ناسزاواران است، خواهی دید. اکنون کیفر کارت را میبینی و من از اندام تو جوی خون روان میسازم. پس بوران دخت بیدرنگ کرهاسپی که هنوز زین بر آن ننهاده بودند را از آخور بخواست. آنگاه پیروز خسرو را به سختی سنگ بر آن اسپ ببست و پالهنگ بر گردنش افکند و بدین سان آن کینهور، چنان کره تیزی را هنوز زین بر خود ندیده بود، به میدان کشانید. سپس چندین سوار را که کمندهای خود را به فتراک گرد کرده بودند، به میدان بفرستاد تا چون آن کره را در میدان بتازانند، آن کرده پیوسته خسرو را بیندازد.
این چنین بود تا اینکه سرانجام پوست بر تن پیروز خسرو دریده گشت و جوی خون از تنش روان شد و به خواری جان بداد. از آن پس این زن، گیتی را چنان با مهربانی بداشت که باد آسمان نیز بر خاک نوزید. لیک چون شش ماه از کار او بگذشت، پرگار زندگانیش کج گشت. یک هفته بیمار بود و سرانجام بمرد و نام نیک را با خود ببرد<ref name=":0"
در مجمعالتواریخ والقصص «پادشاهی بوران دخت پرویز یک سال و چهار ماه بود و روزگار قوت اسلام بود و سپاه همی فرستاد بحرب عرب و همان مدت به مدائن بمرد». فردوسی و ثعالبی مرگ وی را بر اثر بیماری دانستهاند.<ref name="ensani-padshahi"
{{ب|به یک هفته بیمار بود و بمرد|ابا خویشتن نام نیکو ببرد}}
{{پایان شعر}}
خط ۱۰۰:
قطع و اندازه سکهها در همان اندازه معمولی در حدود ۳ سانتیمتر یا کمی بیشتر است و ۳٫۵ تا ۳٫۹۰ گرم وزن دارند. نوع و جنس عیار در سرتاسر دوران ساسانی ثابت بوده و به همین سبب اعتبار فراوان داشته.
مسعودی در کتاب [[التنبیه و الاشراف]] دربارهٔ لباس بوران چنین مینویسد: «بوران دخت دختر خسرو پرویز جامهٔ او سبز گلدار و شلوارش آسمانی و تاجش نیز آسمانی بود و بر تخت نشسته تبرزینی بر دست داشت. [[حمزه اصفهانی]] در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا چنین گوید: «بوراندخت دختر خسرو پرویز جامه او سبز گلدار و شلوارش آسمانی و تاجش تیز آسمانی بود.<ref name="ensani-padshahi"
=== نگار و مشخصات سکهها ===
در میانه، تصویر نیمتنه نیم رخ بوراندخت با صورتی زیبا، عارضی کشیده، نگاهی گیر و گونهای برآمده قرار دارد. گیسوانی بند حلقهوار در سه قسمت در طرفین صورت بر روی سینه و پشت سر
بر روی سینه نزدیک به شانهها، بر روی لباس دو قطعه گل زرین بشکل هلال ماه و ستاره قرار دارد و نوار چین دار مواجی از روی شانهها بطرف بالا کشده شدهاست. تاج بسیار باشکوهی که حاشیه زیرین آن با یک ردیف و لبه آن با دو ردیف مروارید تزئین
مقابل چهره و پشت سر نوشته بخط پهلوی: «بوران یا بورانو» و عبارت متوداول «فرهافزوت» یا «فرهافزون» نقر است.
خط ۱۱۳:
پشت سکه بنا بر معمول سکههای ساسانی، در وسط آتشدانی واقع است که در طرفین آن دو نگهبان که از شاهزادگان میباشند بحر است و حفاظت آتش مقدس مشغولند.
در زمینه سکه در طرف راست بین رنجیره داخلی و نگهبان نام شهری که سکه در ضرابخانه آن ضرب شده قرار دارد و در طرف چب تاریخ ضرب سکه بخط پهلوی منقوش است. این سکههای بوران از ضرابخانه شهرهای مختلف مانند نیشابور، کرمان، میبد، نهروان، اردشیرخوره، ایران. سکههای نیشابور و کرمان و سود و میبد و نهروان و اردشیرخوره مربوط به سال اول و سکههای سود و نهروان و ایران از سال دوم هستند.<ref name="ensani-padshahi"
== پانویس ==
|