۱۵٬۶۲۴
ویرایش
Mazdakabedi (بحث | مشارکتها) |
|||
== زندگی ==
=== اوان زندگی ===
''عبدالله کوثری'' زادهٔ ۲۲ آبان ۱۳۲۵ در [[همدان]] است.<ref>{{پک/بن|۱۳۹۱|ک=ترجمهٔ تازهای از عبدالله کوثری منتشر شد|ش=۱}}</ref> [[نام خانوادگی]] پدری او «''کوثری''» و نام خانوادگی مادریاش «''کوثر''» است؛ در واقع والدینش عموزاده و در [[همدان]] شناختهشده بودند و ''میرزا علینقی کوثر''، مدفون در [[آرامگاه باباطاهر (همدان)|آرامگاه باباطاهر]]، جدِ مادری اوست.<ref>{{پک/بن|۱۳۹۵|ک=چگونه مترجم شد|ش=۱}}</ref>
''عبدالله کوثری'' زادهٔ ۲۲ آبان ۱۳۲۵ در [[همدان]] است. پدرش [[تاجر]]ی بود از [[طبقه متوسط|طبقهٔ متوسط]] که در ۱۳۲۷ با اصرارش، از جمله برای تحصیل خوبِ فرزندانش، به [[تهران]] مهاجرت کردند<ref>{{پک/بن|۱۳۹۵|ک=چگونه مترجم شد|ش=۱}}</ref>. کودکی ''عبدالله'' جدا از [[فوتبال]] در [[کوچه]] و [[سینما]] که هیچوقت از دست نمیدادند، با عشق به [[کتاب]] گذشت<ref>{{پک|غلامی|۱۳۹۷|ک=میراث زبان من از شاملوست}}</ref> جوری که در هفتسالگی ''[[کنت مونت کریستو]]'' (''[[الکساندر دوما]]''، ترجمهٔ ''[[آرشیلا قریبپور شهریاری]]'' (ا. شهریاری)، ۱۳۳۴<ref>{{پک|دوما|۱۳۳۴|ک=کنت مونتکریستو}}</ref>) میخواند؛ اثری که روی او تأثیر زیادی گذاشت. در کنارش آثار ''[[ژول ورن]]'' و داستانهای [[پاورقی]] عامهپسند تاریخی ''[[شاپور آریننژاد]]'' نیز به نظرش آثاری جذاب بودند.<ref>{{پک|سرلک|۱۳۹۶|ک=دنبال فرهنگ نمیرویم}}</ref> در سفرهای خانوادگی به [[همدان]] نیز همیشه با خود کتاب میبرد و علاوهبر وقتگذرانی با همسالان خانواده در باغات خانوادگی، کتاب نیز میخواند. او تا جایی که پولش میرسید، برخی از کتابها را میخرید اما بسیاری از کتابها را از کتابخانهٔ غنی پدر دوستش، ''[[فریدون کاظمیان]]'' قرض میگرفت که از نظر ''کوثری'' مهمترینشان کل آثار ''[[احمد کسروی]]'' بود که در دوران دبیرستان خواند. با عضویت در [[کتابخانه ملی ایران|کتابخانهٔ ملی ایران]] از کتابهای آنجا هم استفاده میکرد. ''کوثری'' سینما را نیز در شکلگیری ذوق و نگرشش تأثیرگذار میداند. او که مدعیست فیلمهای [[فیلم هندی|هندی]] و [[فیلمفارسی|فارسی]] را نمیدید، با اذعان به عدم درک بعضی از فیلمهای ''[[فدریکو فلینی]]'' و ''[[میکلآنجلو آنتونیونی]]'' در نوجوانی، آثاری که میدید را فیلمهای ''[[آلفرد هیچکاک]]'' معرفی میکند و دیگر کارگردانان [[سینمای کلاسیک هالیوود]] و آثاری نظیر [[زوربای یونانی (فیلم)|زوربای یونانی]]، [[زد (فیلم)|زِد]]، [[مهر هفتم]] و [[خشت و آینه]]. همچنین نمایشهای بر اساس [[نمایشنامه]]های ''[[غلامحسین ساعدی]]'' و برخی نمایشنامههای غربی را نیز میدیدند.<ref>{{پک/بن|۱۳۹۱|ک=روایت عبدالله کوثری از تابستانهای نوجوانیاش|ش=۴}}</ref>▼
▲
دوران [[دبستان]] (۱۳۳۲–۱۳۳۸)،<ref>{{پک|جزایری|۱۳۹۳|ک=زبان فارسی آثار بیضایی و شاملوست}}</ref> [[دبیرستان]] (۱۳۳۸–۱۳۴۴)<ref>{{پک|دارابیان|۱۳۹۷|ک=گفتوگو با ایبنا}}</ref> و [[دانشگاه]] (۱۳۴۴–۱۳۴۸)<ref>{{پک|غلامی|۱۳۹۷|ک=میراث زبان من از شاملوست}}</ref> را در [[تهران]] گذراند؛<ref>{{پک/بن|۱۳۹۵|ک=چگونه مترجم شد|ش=۱}}</ref> دبیرستان را در [[دبیرستان البرز]]<ref>{{پک|علینژاد|۱۳۸۵|ک=معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد}}</ref> گذراند که خود آن را بهترین دورهٔ زندگیاش با تأثیری شگرف بر زندگیاش میداند و آموختههایش در البرز را بیش از دانشگاه و ''[[محمدعلی مجتهدی گیلانی]]''، مدیر وقت مدرسه را ستون محکم علم و دانش ایران.<ref>{{پک/بن|۱۳۹۵|ک=چگونه مترجم شد|ش=۱}}</ref> او برجستگی این دبیرستان را نه سختگیری،<ref>{{پک|دارابیان|۱۳۹۷|ک=گفتوگو با ایبنا}}</ref> بلکه فضای باز، شاگردان خوب مثل ''[[کاظم کردوانی]]'' که هر روز با هم دربارهٔ کتابهایی که خوانده و فیلمهایی که دیده بودند بحث میکردند<ref>{{پک|علینژاد|۱۳۸۵|ک=معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد}}</ref> و دبیران ویژهاش میداند و تشویق و تأیید ''[[زینالعابدین مؤتمن]]'' از او در انشا، خوبخوانی شعر ''[[حافظ]]'' و [[مثنوی معنوی]] را انگیزهبخش تا از همان ۱۵ سالگی تصمیم بگیرد جز ادبیات کار دیگری نکند. با این وجود و با وجود علاقه به تحصیل در رشتهٔ ادبیات، چون هنگام تعیین رشته در کلاس دهم به دلیل کمبود متقاضی [[علوم انسانی|رشتهٔ ادبی]]<ref>{{پک|دارابیان|۱۳۹۷|ک=گفتوگو با ایبنا}}</ref> به دلیل باور رایج در آن زمان که «ادبیات مال دخترها و سوسولهاست»،<ref>{{پک|علینژاد|۱۳۸۵|ک=معتقد نیستم که آخرینها را باید ترجمه کرد}}</ref> مدیریت دبیرستان این رشته را از دبیرستان البرز حذف کرده بود، ''کوثری'' که دلبستهٔ فضا، امکانات و دوستانش در البرز بود، برای باقیماندن در البرز [[رشته تحصیلی علوم تجربی|علوم طبیعی]] را برگزید.<ref>{{پک|دارابیان|۱۳۹۷|ک=گفتوگو با ایبنا}}</ref>
|