اگزیستانسیالیسم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←تاریخچه: حذف مطلب اشتباه برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
1 ویرایش 5.120.58.88 (بحث) خنثیسازی شد: این مسئله که کامو به آبزردیسم گرایش داشته تا اگزیستنسیالیسم موضوعیت دارد و بهتر است در مقاله بیاید. (توینکل) برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۴۰:
اگزیستانسیالیسم توسط [[فردریش نیچه]] و [[سورن کییرکگور]]، فیلسوفانی از قرن نوزده، بهطور واضح مطرح شد، هر چند که در قرنهای پیشین نیز پیشگامانی داشت. [[سقراط]] در تمام دوران اشتغال فلسفی خود این دو شعار را تکرار میکرد: «زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد» و شعار دوم او این بود که «خود را بشناس» سؤال اول ماهیت فلسفه را روشن مینماید و سؤال دوم ماهیت فلسفهٔ اگزیستانسیالیسمی را<ref>{{Cite book|title=در رهگذار باد و نگهبان لاله - جلد دوم|last=ملکیان|first=مصطفی|publisher=نگاه معاصر|year=1394|isbn=9647763190|location=ایران|pages=60}}</ref>
در قرن بیستم [[مارتین هایدگر]]، فیلسوف [[آلمان|آلمانی]]، فیلسوفان اگزیستانسیالیست دیگری چون [[ژان پل سارتر]]، [[سیمون دوبوار]] و [[آلبر کامو]] (هیچ گرا، آثار آلبر کامو به نگرشهای اگزیستانسیالیسم شباهت دارد، اما در اصل آبسوردیسم میباشد) را تحت تأثیر خود قرار داد. [[فئودور داستایوسکی]] و [[فرانتس کافکا]] نیز مفاهیم اگزیستانسیالیستی را در آثار ادبی خود دستمایه قرار دادند. همانطور که گرایشهای مشترک بین متفکرین اگزیستانسیالیست وجود دارد، تفاوت و اختلاف نظرهایی هم بین آنها مطرح است (تفاوت اصلی بین اگزیستانسیالیستهایی است که منکر وجود خدا هستند مانند [[سارتر]] و اگزیستانسیالیستهایی که معتقدند خدا وجود دارد مانند [[تیلیچ]])، و الزاماً همهٔ آنها درستی اطلاق اگزیستانسیالیسم به آثارشان را قبول نداشتند.
به نظر میرسد واژهٔ اگزیستانسیالیسم توسط فیلسوف [[مردم فرانسوی|فرانسوی]]، [[گابریل مارسل]] در میانهٔ دههٔ ۱۹۴۰ به کار گرفته شد و توسط [[ژان پل سارتر]]، کسی که در ۲۹ اکتبر سال ۱۹۴۵، اگزیستانسیالیسم را از موضع خود در مقالهای به کلوپ متنو در پاریس مطرح کرد، اقتباس شد. مقالهٔ او با نام [[اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر]] منتشر شد که این کتاب کوچک نقش مهمی را در فراگیری تفکرات اگزیستانسیالیستی ایفا کرد.
این اصطلاح از گذشته به فیلسوفان دیگر که وجود، و در معنای خاص آن وجود آدمی، موضوع اصلی فلسفهٔ آنها بودهاست نسبت داده میشد. [[مارتین هایدگر]] تمرکز آثار خود را از دههٔ ۱۹۲۰ بر وجود آدمی قرار داد، و [[کارل یاسپرس]] در دههٔ ۱۹۳۰ فلسفهٔ خود را [[فلسفهٔ هستی]] نامید. هر دوی آنها تحت تأثیر فیلسوف [[دانمارک|دانمارکی]]، [[سورن کییرکگور]]، بودند. برای [[کییرکگور]]، [[بحران وجودی|بحران وجود]] آدمی دغدغهٔ اصلی بود. او را به عنوان اولین اگزیستانسیالیست میشناسند؛ در حقیقت او اولین فردی بود که صراحتاً سوالات اگزیستانسیالیستی را در کانون توجه [[فلسفه]] اش قرار داد. هم چنین در گذشته، نویسندگان دیگری صراحتاً مضامین اگزیستانسیالیستی را از خلال [[تاریخ فلسفه]] و [[ادبیات]] مطرح نمودند. در پی پیدایش اگزیستانسیالیسم طی دههها، زمانی که جامعه با آن بهطور رسمی آشنا شد، اصطلاح اگزیستانسیالیسم به ناگهان فراگیر گشت.
|