پروژه امکیاولترا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
نجات ۱ منبع و علامتزدن ۰ بهعنوان مرده.) #IABot (v2.0 |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳:
'''پروژه امکیاولترا''' {{انگلیسی|Project MKULTRA}} اسم رمز برنامه مخفی و غیرقانونی تحقیقاتی بر روی انسان بود که توسط دفتر اطلاعات دانش [[سیا]] انجام میشد. این برنامه رسمی [[نظام فدرالی ایالات متحده آمریکا|دولت آمریکا]] از سال ۱۹۵۰ آغاز شد و در طول دهه ۶۰ میلادی ادامه یافت و از شهروندان آمریکایی و [[کانادا]]یی به عنوان مورد آزمایش استفاده میکرد.
این پروژه برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ توسط [[کنگره ایالات متحده آمریکا|کنگره آمریکا]] و از طریق تحقیقات کمیته چرچ و انجمن راکفلر برای عموم آشکار شد. تحقیقات با مشخص شدن این واقعیت که [[ریچار هلمز]] رئیس سیا در سال ۱۹۷۳ تمام مدارک مربوط به امکیاولترا را نابود کردهاست، دچار مشکل شد. تحقیقات این دو کمیته تنها بر پایه اقرارهای افرادی که در این برنامه بهطور مستقیم دخیل بودهاند و مدارک اندکی که از دستور نابودی هلمز باقیماندند، انجام گرفت.
تمام اطلاعات مربوط به این پروژه و نحوه اجرا طبقهبندی شده و اطلاعات درز کرده مربوط به دهههای قبل میباشد.
نکته جالب
مثال دیگر موبایل ماهواره ای با آنتن بسیار کوچک نمیتواند وجود داشته باشد و اینکار منجر به افزایش جند برابری قطر ماهواره در فضا یا کم کردن فاصله ماهواره تا زمین میشود. فیزیک و قوانینی ورای قوانین اصولی فیزیک امواج و اصول نسبیت و مکانیک کوانتومی وجود ندارد. از طرف دیگر دادههای مغز و حجم انبوه دادهها و پردازشها
▲نکته جالب در مورد تفاوت کنترل ذهن با ذهن خوانی این است که اگر امواج مکانیکی یا مادون صوت مانند جنگافزار صوتی در دامنه سیکل بسامد نورونها یا نوع دیگری از امواج ارتباطی مثلاً امواج الکترومغناطیسی از فاصله زیاد مورد استفاده قرار گیرند این امواج تنها منجر به کنترل و تغییر حالت فرد میشوند نه ذهن خوانی. بسامد و مدت زمان طولانی و رزونانس این امواج با سیکل عصبی اندامهای مختلف مثلاً قلب بمدت طولانی موجب اختلال ریتم و نوسان عضله خاص میشود. تمام عضلات و نه تنها یک عضله خاص شامل چنین تأثیری هستند. نکته دیگر این است هیچ چیز شناخته شدهای در جهان فیزیک غیر از امواج الکترومغناطیسی یا مکانیکی قادر به انتقال اطلاعات نیست. تابع موج [[مکانیک کوانتومی]] قادر به نفوذ در تمام سدها است اما به هیچ وجهه اطلاعات ارسال نمیکند. به دلیل اینکه ولتاژ نورونهای تولید شده توسط مغز بسیار بسیار ضعیف هستند به هیچ وجهه از فاصله دور خواندن این سیگنالها ممکن نمیباشد. از جهت دیگر محاسبه و قوانین اپتیک و تمام امواج به وضوح نشان میدهند که اگر اندازه گیرنده مثلاً آنتن واسط مغز و رایانه بسیار کوچک باشد اندازه فرستنده (مثلاً دکل مخابراتی مربوطه) به همان اندازه باید بزرگ شود. مانند قوانینی که دربارهٔ موبایلها و دکلهای مخابراتی بکار میروند. به عبارتی دوربین دوچشمی هر چند گران وجود ندارد که بتواند کهکشانها را رصد کند. چنین تکنولوژی اگر وجود داشت حتماً توسط سازمانهای فضایی بکار گرفته میشد و احتیاجی به ساخت تلسکوپهای بسیار بزرگ نبود.
بر فرض مثال تعداد پلههای یک ساختمان در ذهن افراد است اما چون معمولاً مغز احتیاجی به این اطلاعات ندارد و سیستم تکاملی بگونه ای ساخته شده که در راستای انتخاب طبیعی و کارهای روزمره برای بقا حرکت کند
▲مثال دیگر موبایل ماهواره ای با آنتن بسیار کوچک نمیتواند وجود داشته باشد و اینکار منجر به افزایش جند برابری قطر ماهواره در فضا یا کم کردن فاصله ماهواره تا زمین میشود. فیزیک و قوانینی ورای قوانین اصولی فیزیک امواج و اصول نسبیت و مکانیک کوانتومی وجود ندارد. از طرف دیگر دادههای مغز و حجم انبوه دادهها و پردازشها توسط نورونها و ارسال آن به رایانه معمولاً در حد رد و بدل کردن اطلاعات با اینترنت بسیار پرسرعت است. نکته مهم در رابطه با را واسط مغز رایانه این است که بررسی امواج مغزی فرد اطلاعاتی را در اختیار بررسیکننده قرار میدهد که حتی خود فرد میتواند از آن اطلاعات در ضمیر خداگاه خود بی اطلاع باشد. به عبارتی بررسی امواج مغز حتی در مورد ضمیر نیمه خودآگاه و استخراج اطلاعات ورای اطلاعات ضمیر خود آگاه امکانپذیر است. برای مثال اگر فردی یک پسورد را قبلاً دیده باشد ولی فراموش کرده باشد این پسورد به وسیلهٔ واسط مغز و رایانه قابل استخراج است. حتی اطلاعاتی را مغز پردازش میکند که ورای ضمیر خود آگاه انسان است.
▲بر فرض مثال تعداد پلههای یک ساختمان در ذهن افراد است اما چون معمولاً مغز احتیاجی به این اطلاعات ندارد و سیستم تکاملی بگونه ای ساخته شده که در راستای انتخاب طبیعی و کارهای روزمره برای بقا حرکت کند هیچگاه این اطلاعات از ضمیر ناخداگاه یا نیمه خداگاه به ضمیر خداگاه انتقال پیدا نمیکنند هرچند به وسیلهٔ واسط مغز رایانه و مطالعه امواج مغزی قابل استخراج باشند. شاید ضمیر نیمه خودآگاه مغز به راحتی بتواند حدس بزند که از تعداد هزاران گوی در گردونه کدام گوی بر حسب شانس از گردونه خارج شدهاست هرچند ضمیر خداگاه هرگز چنین اطلاعاتی را پردازش نمیکند.
آیا از صدای افتادن سکه یا یک تاس مغز میتواند تخمین بزند کدام جهت تاس یا سکه افتادهاست غیر از انتظار نیست. یا از نحوه زنگ زدن بفهمد چه کسی پشت درب است. اما نکته مهم این است که مطالعه امواج مغزی شبیه به تصویر مات تلویزیون است. هرچند مطالعه امواج بررسی بسیار موشکافانه و دقیقتری از اطلاعات مغز در اختیار میگذارد اما برای حدس زدن یک تصویر در تلویزیون وضوح مشخصی لازم است و این موشکافی بینهایت نیست.
برای مثال شاید تمام فیزیکدانان جواب نظریه نهایی فیزیک را در ذهن خود داشته باشند اما چون اصول مطالعه امواج مغزی از اصول امواج و نظریه کوانتوم پیروی میکند و خاصیت تمام امواج یکی است و مبتنی بر [[اصل عدم قطعیت]] و وضوح نسبی و عدم شفافیت مطلق است هیچ میانبری و تکنولوژی راحتی شبیه واسط مغز رایانه موجب تکینگی فناوری و کشف یک شبه اسرار خلقت نمیشود هرچند میتواند موجب سرقت فوری اطلاعات گردد. اما نکته جالب این است که بررسی این اطلاعات برای پیشبرد علم و در کنار هم گذاشتن و تحلیل و ترکیب آنان زمانبر است و در کل در طی زمان طولانی میتواند موجب پیدا کردن سوزن در انبار کاه و به جلو راندن علم گردد (در صورتی که برای سرقت اطلاعات حافظه و اطلاعات پیش پا افتاده که نمیتوان آنان را اسرار خلقت نامید زمان بسیار بسیار کوتاهی مورد نیاز میباشد). به صورت کلی مطالعه امواج مغزی برای کشف اسرار خلقت فقط به کوتاه شدن نسبی زمان کشف اسرار منجر میشود. همانگونه که اینترنت و ارتباطات به شتاب بخشیدن علم کمک میکند و هیچگاه سبب تکینگی تکنولوژی نمیشود.
نکته مهم این است که بسیاری از عناصر مثلاً پلاتین که یک عنصر معمول در پزشکی هست در موقع گذر از گیتها کاملاً قادر به آشکارسازی نیستند و معمولاً تغییرات میدانهای الکترومغناطیسی و آشکارسازی در حضور این عناصر نسبی هستند. پس در نتیجه اشعه ایکس یا رادیولوژی یا هر تکنیک و طول موج طیف تابیده شدهای که قادر به عبور از واسط مغز رایانه را نداشته باشد منطقا موفقیت بیشتری در کشف هرگونه عنصر خارجی نسبت به روشهای دیگر مانند اندازهگیری تغییرات الکترومغناطیسی در حضور واسط را دارد. هر گونه جسم و واسطی احتیاج به منبع تغذیه دارد و تنها کاندیدا برای تغذیه طولانی مدت باتریهای بتاولتیک که برای باتری قلب بکار میروند هستند و عمر طولانی بیشتر از ده سال دارند. هرگونه منبع تغذیه حتی باتری بتاولتیک بناچار موجب تولید گرما میشود. پس اختلاف دمای ناچیز هرچند مشهود بین تراشه و قسمتهای مختلف همجوار همیشه وجود دارد.
مطمئناً اندازه تراشه و آلیاژ بکار برده شده با روشهای کنونی رادیولوژی و پزشکی و تصویر برداری مغزی قابل تشخیص نیستند. هرچند قوانین موج و اپتیک و فاصله آنتن گیرنده و فرستنده احتمال فرستنده ماهواره ای را به صورت تقریباً قطعی از بین میبرد. مگر سطح مقطع آنتن داخل بدن بسیار بزرگ باشد. هیچ تکنولوژی خاصی ورای تکنولوژی و علوم پایه فیزیک و امواج برای ارتباط و ارسال اطلاعات و تأثیرپذیری بین دو نقطه وجود ندارد. از آنجا که نحوه سوخت و ساز تک تک سلولهای بدن برای مبارزه سلولها با عوامل بیماریزا بسیار حیاطی هستند و ویروسها و تمام انواع بیماریها همواره در بدن وجود دارند و در موقع ضعف سیستم دفاعی فرد را از پا درمیآورند کنترل سیستم عصبی حتی بر روی سیستم دفاعی بدن هم تأثیرگذار است. بدن همواره در حال مبارزه با انواع ویروسها و حتی عوامل سرطانزا هست. اندکی تغییر درجه حرارت بدن بالاتر از ۳۷ موجب از بین رفتن ویروس اما ادامه حیات میشود. هر چند نمیتوان معین کرد فقط درجه حرارت بدن موجب جلوگیری از سرماخوردگی و ناکارآمدی سیستم دفاعی است. اندک تغییری و حتی ذره شن تفاوت در سیستم تکاملی باعث تغییرات عظیم در سیستم میشود. ویروسها در دمای بالاتر از ۳۷ قادر به ادامه فعالیت نیستند اما بدن میتواند به فعالیت ادامه دهد. بال زدن یک پروانه در قطب باعث بروز طوفان در استوا میشود. اندکی تغییر در اکوسیستم جریان تکاملی اکوسیستم را بهم میزند. این نکته که آیا ام کی اولترا یا هر نو کنترل سیستم عصبی یا امواج میتواند مستقیماً به شکستن و تخریب دی ان ا منجر شود جای سؤال دارد. اما تضعیف سیستم ایمنی بدن فردی که مبتلا به یک بیماری خفیف است با کنترل سیستم عصبی بسیار محتملتر است.
نهایتاً اصول مکانیک کوانتومی میگوید اگر این پروژه
▲آیا امواج و ارتباط نورونها و سیکل آنها میتوانند کار یک دارو را دقیقاً تقلید کنند و آیا باعث ترشح یک ماده شیمیایی خاص یا حتی هورمون خاص در بدن میشوند؟ چندین نوع مواد شیمیایی ارتباط بین سلولهای عصبی را تحت کنترل دارند. آیا یک ماده شیمیایی اگر بتواند یک موج خاص مغز را به وجود بیاورد برعکس این امر ممکن است؟ آیا سیستم عصبی ناخودآگاه بدن مثلاً عضلاتی که هیچ ربطی به سیستم خودآگاه ندارند مانند عضلات قلب و سیستم گوارشی میتوانند با تحت کنترل درآوردن سیستم عصبی مهار شوند؟ آیا زخم شدن یا تاول زدن قسمت خاصی از بدن میتواند فقط از طریق واسط مغز رایانه و کنترل تمام عیار سطح فوقانی زیر پوست سر به صورت کامل انجام گیرد؟ گفتنیست اگر در مکانی مانند اعماق زمین به شرطی که هیچ گونه امواج نفوذ نکند که بعید بنظر میرسد تصویر اطلاعات مغز غیر شفاف است دقیقاً مانند سیگنال دریافتی تلویزیون از آنتن مرکزی. هر چند میزان غیر شفاف بودن تصاویر مخابره شده از مغز به آنتن مشخص نیست.
نکته بسیار مهم در کنترل ذهن به وسیلهٔ تراشه دارپا این است که این تراشه دقیقاً مثل ویروسی حرفهای عمل میکند.
▲نهایتاً اصول مکانیک کوانتومی میگوید اگر پروژه ذهن خوانی برای کشوری انجام شود هر چند در بعضی مکانها یا با بعضی توریها مثلاً طوری بدور مکانهای نظامی امواج تا حدودی مختل میشوند اما داستان مثل ورود یک ویروس به یک کشور است و ویروس در جا فرد را گیج میکند. اصول میگویند این داستان جنگ اطلاعات در برابر اطلاعات است و نمیتوان کلکی به سیستم زد. در مکانهایی امواج مختل میشوند اما ویروس یا تزریق تراشه دوباره از سر گرفته میشود. اصول مهمتر از تفکر و محاسبه حالتهاست.
== منابع ==
|