میرزا کوچک خان جنگلی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز گروه‌بندی ارجاع> (درخواست کاربر:MA Javadi)+املا+تمیز+
خط ۴۴:
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه‍.ش در محله قدیمی [[رشت#محله‌های رشت|استادسرا]] شهر [[رشت]] در خانواده‌ای متوسط و [[مذهب]]ی چشم به جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را در [[مدرسه علمیه]] حاج حسن (صالح آباد) و مدرسهٔ جامع شهر [[رشت]] به آموختن صرف و [[نحو]] و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن به [[قزوین]] رفته و در [[مسجد و مدرسه صالحیه|مدرسهٔ صالحیه]] تحصیل دروس [[حوزه علمیه|حوزوی]] را ادامه داد و چندی هم در مدرسهٔ محمودیهٔ [[تهران]] به همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی می‌توانست وی را در سلک روحانیان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند.
 
میرزا کوچک‌خان دارای دو خواهر به نام‌های کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نام‌های میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هر دو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفتهٔ اطرافیان، میرزا مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود و از نظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوش‌برخورد، مؤمن به اصول اخلاقی، صریح‌اللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود. میرزا کوچک‌خان اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری می‌کرد. میرزا در سنین آخر عمر همسری برگزید.<ref name=ToolAutoGenRef5>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی</ref>
 
میرزا در واقعهٔ [[مشروطیت]] به انقلابیون جبههٔ شمال پیوست و در فتح [[قزوین]] شرکت داشت. روس‌ها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه‍.ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده‌بود به شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم [[استان گیلان|گیلان]] قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه خواه]] خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبهٔ آرمان‌های آزادی خواهانهٔ مشروطه که آن را بر باد رفته می‌دید به دنبال نجات ایران و علی‌الخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر [[دکتر حشمت]] و [[میرزا حسین کسمایی]] که از چهره‌های تحصیل کرده و فرهیختهٔ گیلان بودند، یا [[حسن آلیانی]] و [[شیخ علی شیشه بر]] که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیده‌می‌شوند؛ و بجز این‌ها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله [[حاج احمد کسمایی]] نیز برخوردار شود. [[تاریخ‌نگار]]<nowiki/>ان عمدتاً [[جنبش جنگل|قیام جنگل]] را به دو دوره مجزا تقسیم می‌کنند، که دورهٔ نخست در ابتدا به مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی در [[کسما]]، و سپس به مدت نزدیک به چهار سال به مرکزیت [[رشت]] و به صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بوده‌است. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران [[بلشویک]]‌ها به میرزا کوچک می‌باشد.
خط ۵۰:
== دورهٔ اول جنبش جنگل (۱۲۹۸–۱۲۹۳) ==
{{جنبش مشروطه}}
میرزا پس از جمع کردن دوستان و همفکرانش به [[لوشان]] رفت و قیامش را آغاز کرد. این زمان مقارن بود با آغاز [[جنگ جهانی اول]]. قوای روس بدون توجه به اعلام بیطرفی دولت ایران، در مناطق شمالی ایران نیروی نظامی پیاده کرده‌بودند که این نیروها باعث آزار و اذیت و گاهی دزدی و چپاول و تجاوز به حریم عامه مردم، علی‌الخصوص کشاورزان و دامداران و تجار و کسبه می‌شدند. از دست دولت مرکزی ایران هم کاری ساخته‌نبود. تظلم خواهی و رد اشغال ایران از طرف قوای بیگانه مهم‌ترین انگیزه مردم گیلان برای حمایت از افکار [[میرزا کوچک خان]] در دوره اول بود؛ لذا در یک فاصله زمانی کوتاه، تعداد کثیری از مردم (خصوصاً جوانان)، داوطلب همکاری با میرزا شدند. جنگلی‌ها اغلب با استفاده از عملیات کمین یا شبیخون به منافع روس‌ها یا عناصر وابسته به آن‌ها ضربه می‌زدند. قوای روس و البته نیروهای داخلی وابسته به آن‌ها بارها تلاش کردند جنگلی‌ها را سرکوب کنند اما کاری از پیش نبردند و عمدتاً شکست خوردند که از جمله این نیروهای وابسته که از جنگلی‌ها شکست خوردند می‌توان به [[لوطی عبدالرزاق]] و [[مفاخرالملک]] اشاره کرد.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref>
 
در این دوره جنگلی‌ها هیئتی به نام [[هیئت اتحاد اسلام]] تشکیل دادند که اداره امور مناطق تحت کنترل، و تصمیم‌گیری‌های کلی توسط این هیئت انجام می‌شد. آن‌ها هدف خود را «اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی‌عدالتی، مبارزه با خودکامگی و [[استبداد]] و برقراری دولتی مردمی» اعلام می‌کردند. [[هیئت اتحاد اسلام]] نامی بود که طرفداران [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]] در کشورهای مختلف اسلامی برای خود انتخاب می‌کردند. شاید در نگاه اول، انتخاب این نام و در کنار آن حضور چند افسر [[آلمانی‌ها|آلمانی]] و [[اتریشیان|اتریشی]] در بین جنگلی‌ها، خواننده را به این نتیجه برساند که جنبش جنگل [[ستون پنجم]] [[دول محور]] بوده و فاقد جایگاه ملی است، اما نباید فراموش کرد که دولت ایران در [[جنگ جهانی اول]] رسماً اعلام بی‌طرفی نموده و این بی‌طرفی را نیز در عمل ثابت کرده‌بود و این نیروهای روس (در شمال) و انگلیس (در جنوب) بودند که بدون توجه به این بی‌طرفی، در ایران نیرو پیاده کردند و جدای از این برای تأمین آذوقه و مایحتاج خود به کشاورزان، دامداران، تجار و کسبه تعدی می‌کردند و [[جنبش جنگل]]، حرکتی بود که از تظلم خواهی عامه مردم ریشه می‌گرفت و نه تحریک بیگانه ([[دول محور]]). دولت مرکزی ایران که خود از نقض بیطرفی ایران از سوی [[متفقین]] به شدت ناراضی بود، قلباً حرکت‌های مردمی را علیه اشغالگران می‌ستود؛ بنابراین در این دوره دولت ایران سعی می‌کرد با جنگلی‌ها کژدار و مریز رفتار کند. در طرف مقابل هم جنگلی‌ها سعی می‌کردند وفاداری و احترام خود را به دولت مرکزی ایران نشان دهند، لذا با نماینده دولت مرکزی ([[حشمت الدوله]]) و حتی خود رئیس‌الوزرا ([[مستوفی الممالک]]) مکاتبه و مراوده داشتند.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref>
 
بعد از انقلاب [[بلشویک]]ی روسیه نیروهای روس از ایران خارج شدند و در این خروج قوای جنگل راه را برای آن‌ها هموار کردند. اما آخرین دسته روس‌ها، یعنی قوای ژنرال [[بیچراخوف]] که داری افکار تزاری بود، وضعیتی متفاوت داشت. او با انگلیسی‌ها به فرماندهی ژنرال [[دنسترویل]] متحد شده بود که به [[قفقاز]] برود و در آنجا با بلشویک‌ها بجنگد. انگلیسی‌ها از میرزا خواستند که ضمن اجازه عبور قوای [[بیچراخوف]] و قوای انگلیس از گیلان، تعدادی از پاسگاه‌ها را نیز در اختیار آن‌ها قرار دهند تا به وسیله آن تدارکات پشت جبهه قفقاز میسر شود. میرزا قبول نمی‌کند و به ناچار در کنار پل [[منجیل]] جنگ سختی درمی‌گیرد. قوای روس به وسیله توپخانه دوربرد بر قوای جنگل که آرایش نظامی نامناسبی داشتند پیروز می‌شود و راهی انزلی می‌گردد؛ و رشت نیز به دست قوای انگلیس می‌افتد. البته بعد از آن جنگلی‌ها به هر ترتیب که شده، رشت را آزاد می‌کنند، ولی این آزادی دیری نمی‌پاید و انگلیسی‌ها دوباره رشت را تصرف می‌کنند. سرانجام با وساطت کنسول فرانسه بین جنگلی‌ها و انگلیسی‌ها آتش‌بس برقرار می‌شود.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref>
 
همین ایام در تهران [[وثوق الدوله]] به قدرت می‌رسد. او ابتدا به میرزا پیشنهاد می‌کند که ضمن تأمین جانی به عتبات برود و قوایش را در اختیار دولت قرار دهد. [[وثوق الدوله]] بعد از مخالفت میرزا با این پیشنهاد، [[تیمورتاش]] را با بیست هزار قزاق به عنوان [[والی]] گیلان فرستاد تا جنگلی‌ها را سرکوب کند. در این روزها بود که [[حاج احمد کسمایی]]، یکی از سران مؤثر جنگل خود را تسلیم کرد. میرزا که نمی‌خواست با هموطنانش بجنگد تصمیم گرفت با افرادش به سمت شرق گیلان عقب‌نشینی کند. جنگلی‌ها به دسته‌های کوچک تقسیم شدند و با پای پیاده به سمت شرق گیلان ([[لاهیجان]]) حرکت کردند. در این راهپیمایی طولانی، عده‌ای از جنگلی‌ها از پای درآمدند و عده‌ای هم اسیر شدند. به مرور زمان برخی جدا و بخشی هم تسلیم شدند. از جمله آن‌ها [[دکتر حشمت]] بود که نیروهای قزاق توسط امان‌نامه‌ای، مهر و امضا شده در پشت یک جلد قرآن او را فریب داده و به قول خویش وفا نکردند و سرانجام [[دکتر حشمت]] در رشت اعدام شد. میرزا دوباره به [[فومن]]ات، یعنی همان پایگاه اولیه اش برمی‌گردد و این پایان دوره اول قیام جنگل است.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref>
 
== دوره دوم جنبش جنگل (۱۳۰۰–۱۲۹۸) ==
خط ۶۴:
در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیانیه‌ای تشکیل کمیته انقلاب ایران و تأسیس حکومت [[جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران]] را اعلام نمود و دولت جمهوری را معرفی کرد، که میرزا عنوان رهبر یا رئیس‌جمهور را داشت. اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که تفاوت دیدگاه آزادی‌خواهانهٔ ایرانیِ جنگلی‌های اصیل، با [[کمونیسم|کمونیست]]<nowiki/>های تازه‌وارد نمایان شد. با حمایت [[بلشویک]]‌های روس، انقلابی‌های سرخ طرفدار شوروی دست به یک سری اعمال خودسرانه و افراطی زدند که اعتراض مردم را برانگیخت. کمونیست‌ها به دلیل تضاد اعتقادی چون مالکیت خصوصی را برنمی‌تافتند متعرض مالکین و زمین داران می‌شدند. میرزا با مشاهده این قبیل رفتارها نهایتاً طاقت نیاورد و روز جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ به عنوان اعتراض از [[رشت]] به [[صومعه سرا]] رفت. میرزا قبل از حرکت پیغامی توسط نماینده خود برای [[لنین]] به [[مسکو]] فرستاد که در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست برنامه بلشویک‌ها را قبول کند».
 
خلاء میرزا نه تنها کمونیست‌ها را متنبه نکرد بلکه آنان از این فرصت برای قبضه کامل قدرت استفاده کردند. در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران [[شوروی]] با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. آن‌ها همه طرفداران میرزا را دستگیر و بازداشت نمودند؛ و دولت جدیدی معرفی کردند که در آن [[احسان الله خان]] با عنوان سرکمیسر و کمیسر خارجه و [[سید جعفر پیشه‌وری]] به عنوان کمیسر داخله حضور داشتند. عدم استقبال مردم از حکومت جدید و همچنین اختلاف بین خود کمونیستها بر سر دوستی یا دشمنی با میرزا، دولت کودتا را به بن‌بست کشاند؛ بنابراین کمونیست‌ها پس از مدتی با میرزا از در دوستی درآمدند و دوباره دولت جدیدی به رهبری میرزا کوچک خان تشکیل شد، اما این دولت جدید نیز دوامی نیاورد و با قتل [[حیدر خان عمواوغلی]] دوباره از هم پاشید. اختلافات درونی چه در دوره اول و چه دوره دوم قیام جنگل از عوامل مهم تضعیف این نهضت محسوب می‌شود.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref>
 
بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن رضاخان تحت عنوان [[سردار سپه]]، دولت مرکزی تصمیم گرفت حاکمیت خود را بر تمام خاک ایران مسجل کند؛ لذا باید دولت‌های محلی از میان برداشته می‌شدند که از جمله آن‌ها دولت جنگل بود. در تهران تحلیل‌ها بر این امر استوار بود که دولت جنگل دست نشانده و عامل دولت شوروی است که از طریق آن قصد دارد تسلط نظامی و ایدئولوژیک خود را بر کل ایران حاکم کند. به فرمان [[احمدشاه قاجار]] قوای دولتی [[بریگاد قزاق]] به سرکردگی [[سردار سپه]] برای سرکوب قوای سرخ وارد رشت گردید و چندین برخورد جنگی بین دو قوا به وجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب‌نشینی می‌کردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و [[بندر انزلی]] را ترک کردند. نیروهای [[خالو قربان]] تسلیم قوای [[سردار سپه]] شدند و بخش چپ‌گرای جنگل یعنی [[احسان الله خان]] و رفقایش به خاک شوروی گریختند. در این جنگ‌ها میرزا با قوای خود در [[صومعه سرا]] حضور داشت که بی‌طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.
خط ۸۳:
با تمام این اوصاف همیشه اظهار نظر در مورد میرزا کوچک‌خان جنگلی و قیام او کار آسانی نبوده‌است. رجال متجدد وابسته به پهلوی، او را عنصر حکومت شوروی و آخوندی متحجر معرفی کرده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به [[احمد کسروی]] اشاره کرد.<ref>تاریخ هجده ساله آذربایجان، احمد کسروی</ref><ref>خاطرات صدرالاشراف، محسن صدر</ref> نیروهای بیگانه اعم از روس‌های سفید، روس‌های سرخ و انگلیسی‌ها هم به تناسب فراز و فرود روابطشان با او، تصویر متفاوتی از او ارائه کرده‌اند که نمی‌توان به قضاوت آن‌ها اطمینان کرد.<ref>غرب و شوروی در ایران، ژرژ لنچافسکی</ref><ref>شوروی و جنبش جنگل، گریگور یقیکیان</ref><ref>تاریخ نوین ایران، م.س. ایوانف</ref><ref>خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید، ژنرال آیرونساید</ref> در این میان تنها قضاوت ژنرال انگلیسی [[دنسترویل]] جالب است که علی‌رغم جنگ با میرزا، او را مردی بزرگ و وطن‌پرست معرفی کرده‌است.<ref>امپریالیزم انگلیس در ایران و قفقاز، ژنرال دنسترویل، (یادداشتهای ژنرال دنسترویل در سال۱۹۱۸–۱۹۱۷)</ref>
 
اما اندیشمندان و رجال مستقل اعم از ملی یا مذهبی عمدتاً او را ستوده‌اند و همیشه از میرزا به عنوان مبارزی ملی، شجاع و باغیرت یاد کرده‌اند.<ref name=ToolAutoGenRef3>دکتر حشمت که بوده، جنگل گیلان چه بوده، میرزا محمد تمیمی طالقانی</ref><ref name=ToolAutoGenRef7>شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد</ref><ref name=ToolAutoGenRef6>یادداشتهای احمد کسمایی از نهضت جنگل، پوراندخت کسمایی</ref> با این حال اکثر متفکران میرزا را مبری از اشتباه نمی‌دانند. مثلاً سیاست میرزا در مواجهه با نیروهای قزاق در دوره [[تیمورتاش]]، (با این توجیه که روبروی هموطن نمی‌جنگیم) یعنی عقب‌نشینی بدون هدف و برنامه، کاری غلط و یک اشتباه استراتژیک قلمداد شده که تنها به از هم پاشیدن قوای جنگل و کشته و معدوم شدن بسیاری از جنگلی‌های اصیل منجر شد. منتقدان بر این باورند که میرزا می‌بایست یا با دولت مرکزی مصالحه می‌کرد یا اینکه با تمام قوا با قزاق‌ها می‌جنگید. از دیگر انتقادهایی که دربارهٔ میرزا مطرح شده این است که در دوره دوم قیام جنگل سیاست اعلام جمهوری و نزدیکی افراطی میرزا با قوای شوروی کار اشتباهی بوده و این عمل او در دوران‌های بعدی دستاویز حرکت‌های تجزیه طلبانه شده‌است.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref><ref name=ToolAutoGenRef4>قیام جنگل، اسماعیل جنگلی</ref><ref>یادداشتهای احمد کسمایی از نهضت جنگل، پوراندخت کسمایی<name=ToolAutoGenRef6/ref><ref>شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد<name=ToolAutoGenRef7/ref><ref>دکتر حشمت که بوده، جنگل گیلان چه بوده، میرزا محمد تمیمی طالقانی<name=ToolAutoGenRef3/ref><ref name=ToolAutoGenRef2>نهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی</ref><ref name=ToolAutoGenRef1>نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت خارجه، رقیه سادات عظیمی</ref> هرچند جمهوری که میرزا بنا نهاد با تمام ایرادات و مشکلاتی که داشت یک خودمختاری قومیتی نبود. این مطلب را می‌توان به راحتی از ترکیب رهبران جمهوری فهمید. مثلاً [[خالو قربان]] کُرد بود و [[احسان الله خان]] اهل مازندران، یا [[حیدر خان عمواوغلی]]<ref>حیدرخان عمو اوغلی، اسماعیل رائین</ref> اهل آذربایجان بود.
 
بعد از [[جنگ جهانی اول]] در بین اعضای [[هیئت اتحاد اسلام]] در مورد ضرورت ادامه فعالیت [[جنبش جنگل]]، اختلاف جدی پدید آمد. اکثریت اعضای [[هیئت اتحاد اسلام]] نظرشان بر اجتناب از رویارویی با دولت مرکزی بود، ولی خود میرزا خواستار ادامه فعالیت [[جنبش جنگل]] بود. در نتیجه میرزا [[هیئت اتحاد اسلام]] را منحل کرد. آنچه مسلم است میرزا و باقی‌مانده یارانش دیگر نمی‌توانستند به تنهایی جنبش را حفظ کنند (زیرا عده کثیری از جنگلی‌ها بر اثر شکست‌های نظامی کشته یا دستگیرشده بودند و عده‌ای دیگر مسیر سیاسی خود را از میرزا جدا کرده بودند). لذا میرزا برای ادامه حیات جنبش مجبور بود دست به دامن شوروی شود.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref><ref>قیام جنگل، اسماعیل جنگلی<name=ToolAutoGenRef4/ref><ref>یادداشتهای احمد کسمایی از نهضت جنگل، پوراندخت کسمایی<name=ToolAutoGenRef6/ref><ref>شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد<name=ToolAutoGenRef7/ref><ref>دکتر حشمت که بوده، جنگل گیلان چه بوده، میرزا محمد تمیمی طالقانی<name=ToolAutoGenRef3/ref><ref>نهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی<name=ToolAutoGenRef2/ref><ref>نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت خارجه، رقیه سادات عظیمی<name=ToolAutoGenRef1/ref> بدیهی است که کمونیست‌ها هم شرایط خودشان را داشتند که این شرایط برای میرزا گران تمام شد و به وجهه ملی او ضربه زد. حتی کمونیست‌ها به شراکت با میرزا هم قانع نشدند. آن‌ها می‌خواستند از میرزا به عنوان یک دوره‌گذار به حکومت دلخواه خود استفاده کنند که در واقع همان نقش محلل را داشت. البته میرزا خیلی زود این مطلب را فهمید و به موقع واکنش نشان داد. اما اصرار او به ادامه حیات جنبش مانع از این شد که از باتلاق کمونیست‌ها به صورت کامل خلاص شود.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref><ref>قیام جنگل، اسماعیل جنگلی<name=ToolAutoGenRef4/ref><ref>یادداشتهای احمد کسمایی از نهضت جنگل، پوراندخت کسمایی<name=ToolAutoGenRef6/ref><ref>شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد<name=ToolAutoGenRef7/ref><ref>دکتر حشمت که بوده، جنگل گیلان چه بوده، میرزا محمد تمیمی طالقانی<name=ToolAutoGenRef3/ref><ref>نهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی<name=ToolAutoGenRef2/ref><ref>نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت خارجه، رقیه سادات عظیمی<name=ToolAutoGenRef1/ref>
 
جنبش‌های عهد مشروطه را می‌توان در یک نگاه کلی تر نیز بررسی کرد. بعد از فتح تهران، قیام‌های مسلحانه متعددی در کشور شکل گرفت که از جمله آن‌ها می‌توان به قیام [[شیخ محمد خیابانی]]، [[کلنل پسیان]] و قیام جنگل اشاره کرد. هنوز بعد از گذشت حدود یک قرن بین تاریخ شناسان اختلاف است که آیا با توجه به سابقه مشروطه خواهی رهبران آن، این جنبش‌ها را موافق تفکر مشروطه خواهی بدانیم یا اینکه چون عملاً در برابر دولت قانونی مشروطه تمرد کرده‌اند، آن‌ها را ضد مشروطه بدانیم. احتمالاً جواب این است که برای دفاع از آرمان مشروطه خواهی، صرف داشتن شور و غیرت ملی کافی نیست و داشتن کمی تدبیر و واقع نگری نیز لازم است. قیام جنگل از پتانسیل بزرگی برای حمایت از مشروطه خواهی برخوردار بود. اما این پتانسیل درست هدایت نشد.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref><ref>قیام جنگل، اسماعیل جنگلی<name=ToolAutoGenRef4/ref><ref>یادداشتهای احمد کسمایی از نهضت جنگل، پوراندخت کسمایی<name=ToolAutoGenRef6/ref><ref>شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد<name=ToolAutoGenRef7/ref><ref>دکتر حشمت که بوده، جنگل گیلان چه بوده، میرزا محمد تمیمی طالقانی<name=ToolAutoGenRef3/ref><ref>نهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی<name=ToolAutoGenRef2/ref><ref>نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت خارجه، رقیه سادات عظیمی<name=ToolAutoGenRef1/ref> به نظر می‌رسد اگر سران جنگل با رجال وطن‌پرست پایتخت هماهنگ می‌بودند و از طرفی نیروهای خود را در اثر استراتژی‌های غلط نظامی و البته اختلافات داخلی تحلیل نمی‌بردند می‌توانستند پشتوانه قابل اطمینانی برای مشروطه باشند.<ref>قیام جنگل، اسماعیل جنگلی<name=ToolAutoGenRef4/ref><ref>نهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی<name=ToolAutoGenRef2/ref><ref>نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت خارجه، رقیه سادات عظیمی<name=ToolAutoGenRef1/ref>
 
جدای از این، بحث جالبی که در مورد میرزا و قیامش همیشه مطرح بوده قدرت سازماندهی و تشکیلاتی میرزا کوچک‌خان بوده‌است. ساختاری که در آن روزنامه و بیمارستان و انواع تشکیلات حکومتی دارد، اما در عین حال این قابلیت را هم دارد که در مواقع خطر به صورت گروه‌های پارتیزانی عمل کند. هنر جذب افراد از طبقات مختلف جامعه و به‌کارگیری آن‌ها هم از نکات جالبی است که در مورد نهضت جنگل مطرح است. شاید این ادعا غلط نباشد که هنر سازماندهی و تشکیلاتی میرزا نه تنها با توجه به طبقه اجتماعی و میزان سواد و اطلاعاتش تعجب‌آور است بلکه نسبت به رجال باسواد و فرنگ رفته آن زمان نیز قابل تحسین است. تحلیل قیام جنگل از دید [[جامعه‌شناسی]] خود می‌تواند بحثی باشد که در نگاه ما به آینده مفید و مؤثر بیفتد.<ref>سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی<name=ToolAutoGenRef5/ref><ref>قیام جنگل، اسماعیل جنگلی<name=ToolAutoGenRef4/ref><ref>یادداشتهای احمد کسمایی از نهضت جنگل، پوراندخت کسمایی<name=ToolAutoGenRef6/ref><ref>شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد<name=ToolAutoGenRef7/ref><ref>دکتر حشمت که بوده، جنگل گیلان چه بوده، میرزا محمد تمیمی طالقانی<name=ToolAutoGenRef3/ref><ref>نهضت جنگل -اسناد ملی ایران، سازمان ملی اسناد ملی<name=ToolAutoGenRef2/ref><ref>نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت خارجه، رقیه سادات عظیمی<name=ToolAutoGenRef1/ref>
 
== تبار ==