حکمت خسروانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
حذف اسم کاربر از محتوای مقاله |
جز ←بنیانها: درست سازی اشتاههای نوشتاری کوچک. |
||
خط ۱۲:
اما باید پذیرفت که در میان میراث داران حکمای خسروانی به گفتهٔ سهروردی، [[حافظ]] نیز باید در جای شایستهٔ خود قرار داده شود. با وجودی که این «شیخ» را، «خانگاه» و زاویهای نبوده، باید او را از حکمای خسروانی یا خسروانیون دانست. حافظ نیز عارفی بوده که حقایق را پس از ادراک از راه کشف و شهود، به زبان راز و در پوشش «نور و ظلمت»، بیان کردهاست.<ref>بابک خزایی، ایبنا [http://www.ibna.ir/vdchxznzk23niwd.tft2.html حکمت خسروانی در آثار بزرگان ادب ایران بازتاب یافتهاست]</ref>
شیخ شهابالدین سهروردی، نخستین کس بود که در دوران اسلامی، به سرچشمهٔ ایرانی عرفان اسلامی اشاره میکند. او،
سهروردی بر خلاف نظر ارسطو خاستگاه حکمت را کاملاً ایرانی میداند و نه یونانی؛ که به نظر ارسطو دیگر اقوامی که از حکمت مورد نظر او برخوردار نبودند، «بربر و وحشی» محسوب شدهاند. سهروردی این حکمت را حکمت اشراق، خسروانی یا حکمت عتیق یا خمیره ازلی خوانده، و حکمت به معنای اصیل را مخصوص اقوام شرقی در شرق متافیزیکی و ایران دانست که نمایندگان آن بزرگان و خسروان ایرانی بودهاند. او کنفسیوس را نیز از خسروان چین میداند.<ref>دکتر غلامرضا اعوانی، آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS) [http://iranianstudies.org/fa/سهروردی-و-احیاگری-حکمت-خسروانی/ سﮭروردی و احیاگری حکمت خسروانی]</ref>
خط ۱۹:
== بنیانها ==
حکمت خسروانی بنیانهایی دارد. اول این بنیانها این است که خداوند یگانهاست که فزایندهاست و ایستا نیست و رهرو راه خردمندی سروش خدایی را خواهد رسید. دوم خردورزی است. بنیان حکمت خسروانی راستی بیپایان است و نیکی با هستی همسان است. سوم هنجار و داد و قوانین پیشرفت در هستی است، حکمت خسروانی ایستایی مینکوهید و نوگرایی را میپسندد. چهارمین بنیان نفی کردن نیرو است و حکیم با هستی کنشگر است. بنیان پنجم «[[فر]]» است و فر از کلیدیترین معروفات حکمت خسروانیست. یعنی آدمی میرسد به جایی که هستی او را یاری میکند تا در هستی بیفزاید و افزوده شود؛ و فر را چندین اصل است. اول آنکه به ارث نیست، دو آنکه همیشگی نیست و سومی این که فر از کل هستی جدا نیست. بنیان ششم حکمت خسروانی وحدت آفرینش است. بنیان هفتم گشوده راهی است، یعنی این که فزایندگی هستی را پایان نیست. بنیان هشتم بهرهجویی است از هستی و بنیان نهم نو شدن است. بنیان دهم [[نوروز]] است، به این معنا
== شید و تار، نور و ظلمت ==
|