۸۰٬۴۳۴
ویرایش
(خنثیسازی ویرایش 27924061 از 151.238.13.142 - نیازی به نوشتن کل داستان یک فصل (آنهم بدون منبع) در این صفحه نیست) برچسب: خنثیسازی |
(تکمیل مقاله با استفاده از ویکیانگلیسی) |
||
== ویژگیهای شخصیتی ==
سِر گرگور کلگین ملقب به «کوهِ سوارکار» یا «کوه» برادر بزرگتر [[سندور کلگین]] و [[دستنشاندگی|دستنشاندهٔ]] [[تایوین لنیستر]] است.{{Sfn|''A Game of Thrones''|loc=Appendix}} جثه و قدرت بینظیرش از او جنگاوری خوفانگیز ساختهاست و به سنگدلی و درندهخویی نیز شهرت دارد. در دوران کودکی، او صورت برادر کوچکترش را، به خاطر استفاده از اسباببازیهایش، به یک آتشدان داغ چسبانده بود که داغ و نشان جراحت هولناک آن، برای همیشه روی صورت برادرش باقی ماند. طی دوران خدمتش به خاندان لنیستر، او مرتکب جرائم جنگی فراوانی شدهاست که از جملهٔ میتوان به تجاوز و کشتار خانوادهٔ سلطنتی تارگرین اشاره کرد. او یکی از نخستین سربازان سپاه لنیستر بود که بدنبال شورش [[رابرت براتیون]] و در انتهایِ نبرد بهمنظور یک یورش چپاولگرانه، وارد [[دنیای ترانه یخ و آتش|کینگز لندینگ]] شدند. او به «شاهدخت اِلیا» تجاوز کرد و دو فرزندش رِینیس و اِگون را کشت؛ بغض و کینهای که خاندان مارتل از همان ابتدای رمان ''[[بازی تاجوتخت (رمان)|بازی تاجوتخت]]'' در دل دارند.
== خط داستانی ==
در کتاب [[بازی تاجوتخت (رمان)|بازی تاجوتخت]]، [[تایوین لنیستر]] به تلافی ربودن تایرون توسط [[کتلین استارک]] وی را مأمور حمله به ریورلندز میکند. از سوی دیگر، جنگاور مشهور «بریک دانداریون» «لموریت مییابد تا سر گرگور را دستگیر کند، اما سر گرگور در یک کمینگاه او را میکشد. در کتاب [[نبرد پادشاهان]]، سر گرگور و سپاهیانش به حمله و نبرد در ریورلندز ادامه میدهند. [[تیریون لنیستر]] درخواست یک محاکمه از طریق مبارزه را می کندو خواهرش [[سرسی لنیستر]]، سر گرگور را بهعنوان نماینده و مبارز خود در این دوئل معرفی میکند. برادر اِلیا مارتل [[اوبرین مارتل]] داوطلب میشود تا برای تیریون بجنگد و انتقام قتل خواهرش توسط سر گرگور را بگیرد. إا آنکه در این نبرد اوبرین موفق به زخمیکردن سر گرگور با نیزه زهرآلود خود میشود، اما سر گرگور در نهیات پیروز میشود و ضمن اعتراف به قتل اِلیا و اِگون، جمجمهٔ اوبیرن را با دستانش خرد میکند. گرگور به دلیل مسمومیت از پای در می آید و بدنش را به استاد کایبرن میدهند تا روی آن آزمایش کند. پس از راهپیمایی کفاره توسط سرسی، او از یک محافظ شخصی به نام «رابرت استرانگ» بهره میگیرد که هیکل و بدنی غولپیکر همچون سر گرگور دارد بدنش بهطور کامل با زره آهنین پوشیده شدهاست.
=== در سریال تلویزیونی ===
==== فصل ۱ ====
[[تایوین لنیستر]] او را برای حمله به ریورلند مأمور میکند. بریک دانداریون را میفرستند تا گرگور را دستگیر کند. با آغاز جنگ، گرگور فرمانده پیشقراولان وسپاه جبههٔ چپ تایوین لنیستر شده و با تهدید و ارعاب سربازانش را رهبری میکند.
==== فصل ۲ ====
در غیاب تایوین، فرماندهی هرنهال به او واگذار میشود تا گروه شورشی «برادران بیپرچم» را یافته و سرکوب کند. این موضوع سبب فرار [[آریا استارک]]، [[گندری]] و هاتپای از هرنهال میگردد.
==== فصل ۳ ====
او پس از قتلعام زندانیان و شکست خوردن از ادمور تالی در «استون میل»، هرنهال را ترک میکند و موفق به فرار به وسترلندز میگردد. [[راب استارک]] عموی خود را که برای کشانده گرگور به یک تلهٔ خوساخته و کشتن او نقشه کشیده، سرزنش میکند.
==== فصل ۴ ====
در جریان محاکمهٔ [[تیریون لنیستر]]، سرگرگور بهعنوان نماینده و مبارزِ [[سرسی لنیستر]] انتخاب میشود و [[اوبرین مارتل]] که بهدنبال قتل خواهرش الیا مارتل از او کینه بهدل دارد و بهدنبال انتقامجویی است به عنوان نماینده و مبارزِ تیریون لنیستر با او میجنگد. با آنکه اوبرین موفق میشود با سرنیزهٔ زهرآلود خود، یک زخم جدی بر گرگور وارد کند، اما گرگور در نهایت با خرد کردن جمجمهٔ اوبرین، وی را میکشد و در همان هنگام اعتراف میکند که به خواهرش تجاوز کرده، فرزندانش را کشته و از همه اینها لذت بردهاست؛ و سپس خودش از حال میرود. بعدها مشخص میشود که گرگور با سم مانتیکور مسموم شده و آرامآرام به سمت مرگ خواهد رفت. سرسی استاد کایبرن را مأمور میکند تا گرگور را نجات دهد و کایبرن پاسخ میدهد که این کار، گرگور را برای همیشه «تغییر» خواهد داد.
==== فصل ۵ ====
اقدامات انجامشده برای نجات گرگور ظاهراً موفقیتآمیز است و او مجدداً سرپا و فعال میشود، اما این اقفدامت ظاهر فیزیکی و رفتار او را تغییر دادهاست. گرگور قسمخورده که روزهٔ سکوت بگیرد و تا نابودی تمامی دشمنان سرسی، محافظ شخصی او باشد.
==== فصل ۶ ====
سر گرگور محافظ شخصی سرسی است و تمام کسانی را که او را آزار داده یا مسخره میکنند، تهدید و مرعوب میکند. او با دستان خود، کلهٔ ستیزهجویان فیث را که برای دستگیری سرسی آمدهاند میکند. پس از آنکه سرسی «معبد بزرگ بیلور» را تخریب کرده و قدرت را به دست میگیرد؛ گرگور را مأمور شکنجهٔ خواهر راهبه «سپتا اونلا» میکند تا انتقام خود را بابت شکنجهشدنش توسط او در دوران زندانی بودن خود بگیرد.
==== فصل ۷ ====
سر گرگور بهعنوان عضوی از تیم محافظتی ملکه، همراه سرسی است. او در فصل پایانی سریال با برادر خود [[سندور کلگین]] (ملقب به سگ شکاری) رو در رو میشود و سندور به وی میگوید که گرگور میداند چه کسی سرانجام به سراغش خواهد آمد و همیشه هم میدانستهاست.
[[File:GregorCleganeUnmasked.jpg|thumb|250px|upright|چهرهٔ سر گرگور پس از اقدامات «استاد کایبرن» برای نجات او بهدنبال نبرد تنبهتن با [[اوبرین مارتل]]]]
==== فصل ۸ ====
وقتی [[دنریس تارگرین]] به کینگز لندینگ میرسد، سر گرگور با تمامی نیروهایش در آنجا حضور دارند. دنریس خواستار آزادی مشاور خود [[میساندی]] و تسلیمشدن سرسی لنیستر است. سرسی سرپیچی کرده و از سر گرگور میخواهد سر مساندی را از تن جدا کند. سر گرگور خود در قسمت یکی مانده به آخر، در نبردی با شمشیر با برادر خود سندور کشته میشود. سندور میفهمد که هرگز نمیتواند حریف سر گرگور شده و به او آسیب بزند، مگر آنکه جان خودش را هم فدا کند. در نتیجه سر گرگور را از لبهٔ پلکان «رد کیپ» هُل داده و هر دو به پائین و درون یک آتش مهیب پرت میشوند.
== منابع ==
|