گنوسیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱:
{{گنوسی}}'''گنوسیسمگنوستیسیزم'''<ref group="واژه‌نامه">با تلفظ دقیقتر '''گنوستیسیسم''' در فارسی، همچنین تعبیرهای '''مکتب''' (یا فرقه یا آیین یا مذهب یا کیش) '''گنوسی''' یا '''گنوسی‌گری''' یا '''گنوسی‌گرایی، مکتب گنوستیک'''، '''مکتب گنوسیسی''' یا '''گنوسیسی‌گری''' برای اشاره به این مکتب به کار می‌رود.</ref> (به [[انگلیسی]] ''{{زبان|en|Gnosticism}}'' ''ناستیسیسمناستیسیزم'')<ref name=":0" group="واژه‌نامه">برگرفته از واژهٔ [[زبان یونانی باستان|یونانی باستانی]] {{زبان|grc|γνωστικός}} ''گْنُستیکُس به معنی معرفت‌مندی و {{زبان|grc|γνῶσις}} [[گنوسیس]] به معنی معرفت''</ref> یا '''غُنوصیه''' {{به عربی|الغنوصية}}<ref name=":0" group="واژه‌نامه" /> نامیست که امروزه اطلاق می‌شود به مجموعهٔ اندیشه‌های و مکتب‌هایآیینهای رازورانه و جهان گریز مذهبی برخاسته از اندیشه های دوگانه انگارانه ایرانی و [[یهودیت هلنیستی]] و [[مسیحیت یهودی]] که از سدهٔ نخست و دوم میلادی در [[روم]] توسعه یافت.
 
'''گنوسی'''‌ها<ref group="واژه‌نامه">همچنین '''گنوسیسی'''، '''گنوستیک'''، '''غنوصی'''</ref> به [[ثنویت]] اعتقاد داشتند اما میان ثنویت [[مزدایی]] و دوپرستیدوگانه پرستی گنوسی‌ها فرق وجود دارد و بیشتر به اندیشه های مانی می ماند. بنابر اعتقاد مزدیسنان هر یک از دو عالم مذکور هم معنوی (مینوی) است و هم مادی، ولی گنوسی‌ها بالعکس عالم روح را عین عالم نور و جهان ماده را عین جهان ظلمت می‌دانستند. نتیجهٔ این قسم اعتقادات نسبت به عالمجهان این شد که بدبینی به اصل خلقت رواج گرفت و پیروان این فکر به زهد و ترکپارسایی گرایش مایلپیدا شدندنمودند. بی‌گمان قبل از قرن دوم میلادی نیز هم افکار گنوسی وجود داشته‌است زیرا که در میان یهودیان [[اسکندریه]] هم این افکار رایج بوده‌است. از قرن دوم به بعد گنوسی‌ها برای تأیید اقوال خویش به کتب مقدس عیسوی استناد می‌جستند. مسلک [[بازیلید]]، مسلک [[والنتین (گنوسی)|والانتن]]، و مسلکی که [[مرقیون]] و تصوفی که [[اوفیت]]‌ها، [[ناسن]]‌ها و [[الکزائیت]]‌ها آورده‌اند از انواع فرقه‌های گنوسی هستند. این فرقه‌ها در عقاید و رسوم مذهبی باهم اختلاف دارند ولی با این وجود خط فکری مشترکی در تمامی آن‌ها به چشم می‌خورد.<ref>{{پک|کریستن سن|۱۳۶۷|ک=ایران در زمان ساسانیان|ص=۵۷}}</ref>
 
بنابر قول گنوسی خدا در ماوراء عالم محسوس و حتی در آنسوی جهان معقول است. او پدری است که از نام و نشان و گمان برتر است و فکر بشری را به دامن کبریای او دسترس نیست. جهان به واسطهٔ اشراقات دائمی که از ذات این خدای اصلی صادر می‌شود، به وجود می‌آید و مراتب این تجلیات نزولی است یعنی هر یک از اشراقات نسبت به ماقبل خود فرومایه‌تر است تا منتهی گردد به عالم مادی که آخرین اشراق و ناپاک‌ترین تجلیات است ولی در این جهان مادی شوقی هست که او را به مبدأ الهی باز پس می‌کشاند. ماده یعنی عالم جسمانی منزلگاه شر است اما یک بارقهٔ الهی که در طبیعت انسان به ودیعه است. راه نجات را به او نشان می‌دهد و او را در حرکت صعودی که از میان افلاک می‌کند، دستگیری نموده، به عالم نور می‌رساند. این اعتقاد گنوسی‌های متأخر راجع به اساس نظام جهان است. آن‌ها انسان یا انسان نخست را وجودی نیم خدا می‌دانستند و ظاهراً این مفهوم را از اساطیر ایرانی ([[کیومرث]]) گرفته بودند. بعضی از گنوسی‌ها انسان نخست را آدم دانسته‌اند و بعضی او را [[مسیح]] ازلی گفته‌اند و طایفه‌ای بر آن بودند که حقیقت انسان نخست در آدم حلول کرده و پس از آن به صورت [[مسیح]] ظاهر شده‌است. اوست نخستین مولود خدای بزرگ که در ماده نزول کرده و جان جهان محسوب است. او را نیم خدا و عقل و کلمه هم می‌گفتند. با ایجاد این انسان، قوس نزول در ماده شروع شده و بوسیلهٔ او نزاع و کوشش برای نجات صورت می‌گیرد اما نجات میسر نیست، مگر با عنایت الهی، از این جاست که در همهٔ کتاب‌های گنوسی ظهور یک نفر رهاننده وعده داده شده‌است. همین اعتقاد بود که گنوسی‌ها را پیرو دین [[مسیح]] کرد زیرا که منجی موعد را [[عیسی مسیح]] دانسته‌اند.<ref>{{پک|کریستن سن|۱۳۶۷|ک=ایران در زمان ساسانیان|ص=۵۸}}</ref>