شاه اسماعیل یکم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ahmadi.A.R (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadi.A.R (بحث | مشارکت‌ها)
جز منبع نا درست بود
برچسب: حذف منبع
خط ۳۸:
<ref>{{یادکرد وب|عنوان=شاه اسماعیل صفوی|نشانی=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d8%b4%d8%a7%d9%87%20%d8%a7%d8%b3%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c%d9%84%20%d8%b5%d9%81%d9%88%db%8c&SSOReturnPage=Check&Rand=0|وبگاه=دانشنامه رشد |بازبینی=2019-08-11}}</ref>
. او در یک سالگی (رجب ۸۹۳) پدرش را از دست داد. پس از مرگ حیدر، صوفیان صفویه در اردبیل جمع شدند و سلطان علی پادشاه، پسر ارشد حیدر را به جانشین پدر تعیین کردند و اندک زمانی بر پیروان صفویه در اردبیل افزوده شد.<ref>{{پک|نوایی|غفاری‌فرد|۱۳۹۲|ک=تاریخ صفویه|ص=57}}</ref>
پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود - که به دلیل بر سر داشتن کلاه [[قرمز]] رنگ ''[[قزلباش]]'' (سر طلا به [[زبان ترکی]]) خوانده می‌شدند برای جهاد علیه [[مسیحیان]] [[چرکس]] به نواحی [[قفقاز]] حمله کردند. توسعه‌طلبی حیدر باعث شد که با [[شروانشاهان]] وارد جنگ شود. [[سلطان یعقوب آق‌قویونلو]] در این جنگ به کمک شروانشاهان رفت و نهایتاً حیدر تیر خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت درآمدند. در این زمان اسماعیل کودکی شیرخوار بود. بر اساس نوشته‌های [[احمد کسروی]]، اجداد صفویه به احتمال قوی تا شیخ حیدر، [[سنی|اهل تسنن]] و [[شافعی]] بوده‌اند.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/03/120320_l44_kasravi_leading_hasouri کسروی پیشرو پژوهشگران مستقل]، بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
اسماعیل به همراه مادر و دو برادرش در [[استخر (شهر)|استخر]]، [[استان فارس|فارس]] به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند.<ref>عالم آرای عباسی، ص ۳۲؛ جهانگشای خاقان، صص ۴۴–۴۶</ref> در این دوره سلطان یعقوب آق‌قویونلو مرد و بین فرزندانش رستم و [[بایسنقر]] جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانواده‌اش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی [[قزلباش]]ان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد [[تبریز]] شد و با سپاهی از [[صوفیان]] بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه [[تبریز]] و [[اردبیل]] به قتل رساند. سلطان علی برادر هفت ساله‌اش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.