جنگهای ایران و روم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
1 ویرایش 151.239.133.62 (بحث) خنثیسازی شد. (توینکل) برچسب: خنثیسازی |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز v1.43b - پروژهٔ چکویکی (نویسه یه صورت یونیکد نوشتهشدهاست - پیوندهای دارای فاصله کدشده) برچسب: WPCleaner |
||
خط ۲۹:
گرچه جنگهای ایران و روم برای هفت قرن ادامه پیدا کرد، اما مرزهای دو امپراتوری، با در نظر نگرفتن دستبهدست شدن شهرهای مرزی مانند دورا و نصیبین، تا حد بسیار زیادی ثابت ماند. این کشمکشها مانند یک طنابکشی قدرت بود: شهرها، دژها و استانهای مرزی به صورت متوالی و پی در پی غارت، تسخیر و دست به دست میشدند، اما هیچکدام از دو دولت قادر نبود به صورت طولانی مدت در قلمروی دیگری پیشروی کند. هر دو امپراتوری فتوحاتی در فرای مرزهای خود داشتند، اما توازن قدرت تقریباً همیشه ثابت بود. باوجود اینکه ارتشهای ایرانی و رومی در ابتدا به شیوههای متفاوتی در جنگها حضور پیدا میکردند، اما استراتژیهای جنگی یکدیگر را تقلید کردند و در قرون نهایی جنگها، عملاً دو ارتش یکسان و با تاکتیکهای جنگی مشابه در برابر هم صفآرایی میکردند.<ref name="iranicaonline.org">{{cite web|url=http://www.iranicaonline.org/articles/byzantine-iranian-relations|title=BYZANTINE-IRANIAN RELATIONS – Encyclopaedia Iranica|first=|last=electricpulp.com|date=|website=www.iranicaonline.org|accessdate=31 March 2018}}</ref>
در نهایت ایران و روم برای این جنگها هزینه بسیار گزافی پرداخت کردند: طولانی و فرسایشی شدن نبردها طی سدههای ششم و هفتم میلادی هر دو امپراتوری را در برابر ظهور رعد آسای [[خلافت اسلامی]] آسیبپذیر قرار داد. ارتشهای مسلمان که درست پس از پایان آخرین جنگ ایران و روم از صحرای [[شبهجزیره عربستان|عربستان]] سر برآوردند، شاهنشاهی ایران را در عرض چند سال فتح کردند و امپراتوری روم را از قلمروهایش در شام، قفقاز، مصر و شمال آفریقا بیرون راندند. سایر قلمروهای باقی مانده امپراتوری روم نیز به مرور زمان توسط مسلمانان فتح شد که در نهایت منجر به سقوط این امپراتوری و [[فتح قسطنطنیه]] گردید.<ref>: The expense of resources during the
== پیشزمینه ==
به گفته جیمز هاوار-جانسون، از «قرن سوم پیش از میلاد تا قرن هفتم پس از میلاد، بازیگران صحنه قدرت [در شرق]، نیروهای سیاسی عظیم و جاهطلبی بودند که توانایی ضمیمه کردن مناطقی فراتر از مرزهای خود را داشتند».<ref>Howard-Johnston (2006), 1</ref> با این پیشزمینه، ایرانیان و رومیها در حالی با یکدیگر روبرو شدند که هرکدام از آنها، بخشهایی از امپراتوری درحال زوال سلوکی را به قلمروی خود ضمیمه کرده بودند.
در سده سوم پیش از میلاد، اقوام ایرانی پرنی از آسیایمیانه خود را به شمال ایران کنونی رساندند؛ گرچه سلوکیان توانستند برای مدتی جلوی پیشروی آنان را بگیرند، اما در نهایت در قرن دوم پیش از میلاد راه خود را باز کرده و تا آغاز قرن یکم پیش از میلاد، ایران، میانرودان و ارمنستان را به امپراتوری درحال ظهور خود ضمیمه کردند. سلسله اشکانی که در راس این واحد سیاسی جدید ایرانی قرار داشت، در برابر تلاشهای متعدد امپراتوری سلوکی برای بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته با قدرت پایداری کرد و توانست چندین شاخه از شاهزادگان ایرانی را بر تخت پادشاهیهای قفقاز، از جمله ارمنستان، ایبری و آلبانیای قفقاز بنشاند.{{sfn|Kia|2016|page=liii}}{{sfn|De Blois|van der Spek|2008|page=137}}<ref name="BEn2">Ball (2000),
== جنگهای ایران و جمهوری روم ==
خط ۸۴:
=== ظهور ساسانیان ===
=== شاپور و سه امپراتور روم ===
سقوط هترا شکست سخت برای رومیان بهشمار میرفت و در نتیجه آن وضع سوقالجیشی ساسانیان در شمال میانرودان بسیار رو به بهبود گذارده بود. بدین نتیجه تنش پنهانی میان امپراتوری روم و ساسانیان به هنگام مرگ اردشیر بابکان در سال ۲۴۱ میلادی افزایش یافت. در دوره جانشین وی، شاپور یکم، جنگ و جدال بار دیگر آغاز شد.<sup>[[شاپور یکم#cite
طبق نوشتههای نویسندگان رومی، علت شکست آنان از سپاه ایران توطئه [[فیلیپ عرب]] فرمانده نگهبانان سپاه روم علیه گوردیانوس میباشد.<sup>[[شاپور یکم#cite
=== شاپور و پارتیان ارمنستان ===
[[ارمنستان بزرگ]] از زمان [[اشکانیان]] از عوامل عمدهٔ بروز اختلاف و آغاز جنگ و درگیری میان ایران و روم بود. موقعیت ارمنستان که در شمال غربی ایران در منطقهای کوهستانی قرار داشت، برای هر دو سو از نظر نظامی بسیار مهم بود. روم با در دست داشتن ارمنستان میتوانست هر وقت که بخواهد ایران را از شمال غرب و غرب مورد تاخت و تاز قرار دهد و با تصرف راههای نظامی آن، ایران را از ذخایر نظامی خود در شرق محروم سازد، چرا که پایتخت [[شاهنشاهی ساسانی]] در [[تیسفون]] در کنار [[رود دجله]] و [[فرات]] جای داشت. ارمنستان برای دولت ایران سر پل مهمی بود که از آن طریق میتوانست به [[آسیای صغیر]] حمله کرده و خود را به [[دریای سیاه]] برساند.<sup>[[شاپور یکم#cite
پس از بسته شدن قرارداد ۲۴۴ میلادی [[فیلیپ عرب]] ارتباط خود را با پادشاه پارتی ارمنستان قطع نمود و از دخالت در این سرزمین خودداری کرد. حکومت ساسانیان که از زمان اردشیر درگیر جنگیدن با ارمنستان بودند سرانجام پس از مرگ [[خسرو یکم (ارمنستان)|خسرو بزرگ]] [پادشاه آرشاکونی ارمنستان] سپاهیان شاپور توانستند در سال ۲۵۳–۲۵۲ ارمنستان را از آن خود کنند. طبق نوشتههای [[یغیشه وارداپت]] نویسنده و مورخ ارمنی، گمان میرود که برداران خسرو او را به قتل رسانده باشند. در نهایت پس از مرگ خسرو راهبهای ارمنی تیرداد پسر خسرو را به روم فرستادند. ارمنستان به یک استان جدید برای ساسانیان مبدل شد و [[هرمز یکم|هرمزد پسر شاپور]] که پدر را در جنگ با رومیان همراهی نموده بود، توانست با لقب «بزرگ شاه ارمنستان» فرمانروایی این سرزمین را کسب کند.<sup>[[شاپور یکم#cite
از دست دادن ارمنستان برای [[روم]] شکستی بزرگ بود.<sup>[[شاپور یکم#cite
=== دور دوم جنگ شاپور با روم ===
نوشتارهای اصلی: [[محاصره نصیبین (۲۵۲)]]، [[نبرد باربالیسوس]] و [[محاصره دورا اروپوس (۲۵۶)]]
شاپور یکم در ۲۵۲ تا ۲۵۳ میلادی سری دوم از جنگهایش علیه امپراتوری روم را آغاز کرد. با اینکه حملاتی به مرزهای شرقی [[ساسانیان]] صورت گرفت، اما شاپور از جنگ در جبههٔ غربی منصرف نشد و[[نصیبین]] در سال ۲۵۲ میلادی مسخر کرد.<sup>[[شاپور یکم#cite
=== جنگ داخلی در ایران و حمله رومیها ===
خط ۱۲۸:
== پیامد ==
{{همچنین ببینید|سقوط امپراتوری ساسانی|حمله مسلمانان به ایران|جنگهای اعراب و بیزانس}}
اثر ویرانکننده واپسین جنگ میان ایران و روم، پایان سرنوشتسازی بر یک قرن جنگهای مداوم میان دو امپراتوری بود و به گفته جورج لیسکا، «راه را برای ظهور اسلام هموار کرد».<ref>Liska (1998), 170</ref> زمانی که کواد دوم تنها چند ماه پس از برتختنشینی جان خود را از دست داد، ایران درگیر بحرانهای مختلفی نظیر جنگهای داخلی، کشمکش میان خانواده شاهنشاهی و طاعون بود. ورشکستگی اقتصادی، افزایش سرسامآور مالیاتها برای تأمین هزینه جنگ خسرو پرویز، بحران مذهبی و افزایش قدرت روزافزون فرمانروایان محلی، وضعیت را حتی از پیش نیز بحرانیتر کرد.<ref>Howard-Johnston (2006), 9: "[Heraclius'] victories in the field over the following years and its political repercussions ... saved the main bastion of Christianity in the Near East and gravely weakened its old Zoroastrian rival."</ref> وضعیت امپراتوری بیزانس نیز بهتر از این نبود، هزینههای گزافی که صرف جنگ شده بود، بازآمدی به جز پس گرفتن سرزمینهای سابق امپراتوری نداشت و بدتر از آن، بخش بزرگی از بالکان نیز به دلیل حملات اسلاوها از چنگ قسطنطنیه خارج شده بود<ref>Haldon (1997),
شرایط زمانی بدتر شد که هیچکدام از دو امپراتوری این فرصت را پیدا نکرد تا بتواند خود را بازیابی کند. قبایل عرب که زیر پرچم اسلام با یکدیگر متحد شده بودند، درست پس از پایان جنگ ایران و روم، مانند سونامی شن از صحرای عربستان بیرون ریختند<ref>Foss (1975),
== ارزیابی ==
به عقیده برخی تاریخنگاران، جنگهای ایران و روم احتمالا «تکراریترین» بخش تاریخ جهان است: یکی از طرفین به دیگری حمله میکند، چند شهر را تسخیر کرده و چند سال بعد در حمله طرف مقابل آنها را از دست میدهد؛ و این چیزی است که در طول هفت قرن بارها و بارها تکرار میشود.<ref>Brazier (2001), 42</ref> کاسیوس دیو تاریخنگار باستانی رومی در بخشی از نوشتههایش جنگهای روم و ایران را «''چرخه پایان ناپذیر از رویارویی نظامی و منبع جنگهای بیپایان و هزینه زیاد برای ما [روم]''» توصیف میکند. او ادامه میدهد که «''ما باید برای این جنگها هزینه زیادی کنیم درحالی که سود بسیار کمی نصیبمان میشود.»<ref>Cassius Dio, ''Roman History'', LXXV, 3.[http://penelope.uchicago.edu/Thayer/E/Roman/Texts/Cassius_Dio/75*.html
*
ثبات مرز میان دو دولت در طول هفت قرن جنگ، تاریخدانان را شگفت زده کردهاست. در واقع زمانی که هراکلیوس و پوراندخت برای آخرین بار میان ایران و روم صلح برقرار کردند، مرز میان دو سرزمین همان مرز میان دو امپراتوری در زمان حمله کراسوس به ایران بود. در این میان تنها چند شهر مانند نصیبین، سینگارا و دارا میان دو امپراتوری دست به دست میشدند. فرای در این رابطه میگوید:<ref name="Fr 139">Frye (1993), 139</ref>
{{گفتاورد|حاصل خونهای ریخته شده [در جنگهای ایران و روم] تنها چند متر از خاک طرف مقابل بود و هیچکدام از طرفین پیروزی چشمگیری کسب نکرد. ایران و روم در «نخستین جنگ جهانی» ِ تاریخ بهای زیادی پرداختند اما چیز زیادی به دست نیاوردند.|ریچارد فرای|}}
هرچند در سدههای ابتدایی جنگها برای کسب افتخار و شهرت به راه میافتادند، اما از زمان کنستانتین رنگ و بوی مذهبی نیز به خود میگیرند.<ref>Barnes (1985), 126</ref> کنستانتین به خود لقب ''نگهبان مسیحیان ایران'' داد و این باعث ایجاد یک نوع سوظن از سوی شاهنشاهان ایرانی نسبت به مسیحیان قلمروی خود شد.<ref>Sozomen, ''Ecclesiastical History'', II, [http://www.freewebs.com/vitaphone1/history/sozomen.html#P3230_1341005 15] {{webarchive|url=https://web.archive.org/web/20110522183202/http://www.freewebs.com/vitaphone1/history/sozomen.html|date=2011-05-22}}* McDonough (2006), 73</ref> در آخرین دور جنگهای ایران و روم، خسرو پرویز چلیپای راستین را از اورشلیم به ایران آورد و او از این کار به دنبال این بود تا آن نشان دهد که تمام جهان مسیحی تحت فرمان ایران درآمده است. در مقابل هراکلیوس، امپراتور روم، خسرو پرویز را دشمن خدا اعلام کرد. در همین رابطه نفرت شدید نویسندگان مسیحی و رومی اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم از ایران بسیار واضح است.<ref>
== تاریخنگاری ==
منابع باستانی برای تاریخ شاهنشاهی اشکانی و جنگهای آنان با روم بسیار اندک و ناچیزند. اینگونه که پیداست، اشکانیان تاریخ خود را سینهبهسینه نقل میکردند و به همین دلیل، با سقوط آنان تقریباً همه دانستههای مربوط به تاریخ اشکانی نیز به فراموشی سپرده شد. منابع مربوط به این دوره توسط تاریخنگاران رومی، بهطور مشخص تاکتیکوس، ماریوس، ماکسیموس و یوستین، و منابع یونانی، از جمله هرودیان، کاسیوس دیو و پلوتارک هستند. کتاب سیزدهم سیبلین اورکالس به روایت تاریخ سوریه در جنگهای ایران و روم از زمان گوریان سوم تا انتصاب آذینه پالمیرایی به استانداری این ناحیه میپردازد. پس از پایان یافتن روایت تاریخِ هرودیان، دیگر هیچ منبع معاصر رومی از این دوره در دست نیست و نوشتههای بعدی که به دست ما رسیدهاند، مربوط به قرن چهارم میلادی هستند که تحت تأثیر گرایش مسیحی نویسندگان آن عصر نوشته شدهاند.<ref>
تاریخ مربوط به اوایل دوره ساسانی که توسط نویسندگان آن دوره ضبط شدهاست، به دست ما نرسیده و بهترین منابع موجود قرنها بعد نوشته شدهاند؛ مانند نوشتههای فردوسی، طبری، آلاتیاس و مالالاس یونانی، آگاتانگلوس ارمنی و دو رویدادنامه سوریایی، یعنی رویدادنامههای ادسا و عربلا هستند. بیشتر مطالبی که از این منابع به دست ما رسیده، بر اساس نوشتههای درباری اواخر دوره ساسانی نوشته شدهاند. تاریخ قیصرها نیز نه معاصر اوایل دوران ساسانی است و نه چندان معتبر است؛ با این حال بهترین منبع موجود برای زندگی سوروس و کاروس هستند. سنگنبشته سهزبانه (پارسی میانه، پهلوی و یونانی) شاپور یکم در کعبهزرتشت نیز جز منابع دست اول است.<ref>Frye (2005),
برای سالهای ۳۵۳ تا ۳۷۸، منبع معتبری که خود نویسنده در بطن اتفاقات حاضر بودهاست، یعنی ''Res Gestae'' اثر آمیانوس مارسلینوس در دست است. برای اتفاقات قرون چهارم تا ششم، نوشتههای سوزومنوس، زوسیموس، پریسکوس و زناراس منابع نسبتاً معتبری هستند.<ref>
== جستارهای وابسته ==
|