در نسخ خطی که از خشت نوشته های دوره ساسانی برگرفته شده، نقل شده فرخان شاه کبیر شبی در خواب میبیند که در شهر ساری که خود بنا کرده مردمانی زندگی میکنند، با لباسهای عجیب و با زبانی نامفهوم با هم سخن میگویند.
نوزادی در این شهر بدنیا می آید در هزار سال دیگر در همان دوران دور که بر تازیان غلبه خواهد نمود و بعد 15 قرن بر سلطه تازیان خاتمه داده سرزمینهای مادری تازیان را هم به زیر سلطه پارسیان در میآورد.
تنها نشانی که از آن نوزاد میدهد تولد نوزاد در ساری و رشد و نمو او تا نوجوانی در ری(تهران امروزی)