احمد کسروی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Azarbarzin (بحث | مشارکتها) |
Azarbarzin (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۶۱:
=== در خوزستان<ref>احمد کسروی، زندگانی من، صفحه ۲۴۲ تا ۳۱۵</ref> ===
<!-- توضیح شد: [[پرونده:Kasravi3.gif|بندانگشتی|چپ|250px|کسروی در سالهای خدمت در دادگستری]] -->
وی تا آغاز نخستوزیری [[سردار سپه]] ([[رضا شاه پهلوی]] آینده) در آنجا بود. در این زمان [[معاضدالسلطنه]] وزیر عدلیه شدهبود، وی کسروی را به تهران خواست و بدو پیشنهاد رفتن به [[خوزستان]] -که در آن زمان گرفتار [[شیخ خزعل]] بود- را داد. کسروی نیز شرطهایی برای پذیرش خوزستان به میان گذاشت که چون پذیرفته شد کسروی هم پذیرفت که به خوزستان راهی شود. پیش از رفتن برای نخستین بار بود که با رضاخان سردارسپه دیدار کرد. سردارسپه به کسروی سپرد که عدلیهای برپا کند که از عدلیه انگلیس در آن سوی [[اروندرود]] برتری گیرد. کسروی هم به راه افتاد و از راه [[عراق]] ([[بغداد]] و [[بصره]]) خود را به خوزستان رساند. نخست به [[خرمشهر]] رفت، آنگاه در [[آبادان]] با خزعل در کشتی ویژه وی دیدار نمود. از آنجا بر [[جهاز (دریایی)
[[خزعل]] و پسرانش در آغاز که دانستند کسروی دانش زبان عربی دارد نخست خشنود شدند، ولی زمانی که کسروی در روزنامههای عربی در پاسخ به مستقل خواندن خوزستان گفتاری نوشت و خزعل را گمارده دولت ایران و خوزستان را بخشی از ایران خواند خزعل از او خشمگین شد. کسروی در خوزستان از [[شوش]] و دزفول دیدارکرد. همچنین ویرانههای [[جندیشاپور]] را دید. در خوزستان هنگامی که با عربهای آن بخش آشنا شد دانست که جز دانشآموختگان ایشان کمتر کسی با عربی فصیح آشناست. همچنین دانست که همه عربها با شیخ خزعل میانه خوبی ندارند، از آن دسته عربهای بنیطرف که کسروی با [[شیخ]] آنان دیدار کردهبود. در این هنگام که خوزستان دچار بحران بود کسروی پیوسته گزارشهایی از چگونگی خوزستان به دفتر نخستوزیری میفرستاد.
|