آناهیتا: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Arellaa (بحث | مشارکت‌ها)
Arellaa (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۶۳:
 
=== ناهید و ایشتار ===
[[ایشتار]] الههٔ باروری و سرپرست کودکان، آب، جنگ و نبرد، زیبایی، عشق، حاصل‌خیزی خاک و یکی از عوامل پدیدآورندهٔ جهان بود. [[ایشتار]] همسر [[مردوخ]] در [[بین‌النهرین]] بود که جانشین تمدن [[سومری]] شده‌بود؛بود؛ در تمدن کنعانی اَنثَ، در اساطیر [[یونانی‌ها|یونانی]] [[آفرودیت]] و [[هرا]]، در [[اساطیر ایرانی]] ناهید و در اساطیر دورهٔ سند [[سرسوتی]] همپایهٔ وی بودند. این ایزدبانو دارای قدرت بسیاری بود و احترام خود را تا جایی حفظ کرد که ناهید تحت تأثیر وی قرار گرفت. تأثیر ایشتار بر اساطیر ایرانی به پیش از دورهٔ هخامنشان بازمی‌گردد، در کتیبه‌های [[آشور]] ذکر شده‌است که شهری در [[غرب ایران]] یا ماد مرکزی به نام «بیت ایشتار» ایجاد شده‌است. ''[[نیبرگ]]'' معتقد است به دنبال حملهٔ [[خشایارشا]] به بابل، چپاول معابد آن شهر و حذف ایشتار از باورهای ایرانی، ایرانیان به دنبال خدایی به عنوان همزاد او بودند که او را جایگزین ایشتار کنند و اینچنین بود که آناهیتا جایگزین این الهه در باورهای مردم ایران شد. تأثیر بزرگی که ایشتار در باورهای ایرانی گذاشت دربارهٔ ساخت تندیس و معبد بود. در باورهای زرتشتی ساخت تندیس کار صحیحی نبود و ایجاد این تندیس‌ها تحت تأثیر [[بین‌النهرین|تمدن بین‌النهرینی]] شکل گرفت.<ref>{{پک|معینی سام|خسروی|۱۳۹۰|ک=پیوند آناهیتا و ایشتار بابلی|ص=۳۲۵–۳۲۷}}</ref><ref>{{پک|نیبرگ|۱۳۸۳|ک=دین‌های ایران باستان|ص=۶۵–۶۶}}</ref> یک مجسمه از ایشتار در تلو بین‌النهرین کشف شده‌است که قدیمی‌ترین مجسمهٔ اوست، ایشتار به صورتی طراحی شده که با دو دست خود سینه‌هایش را می‌فشارد تا شیر از آن‌ها بیرون جهد. او تاجی بر سر دارد که از دوازده ستاره تشکیل شده، خورشید لباس اوست و ماه زیر پاهایش قرار دارد؛ در آبان‌یشت شباهت این الهه‌ها کاملاً مشخص می‌شود: هردو باعث رشد و پرورش گیاهان می‌شوند، خدایان آب هستند و تن‌پوش‌هایی زیبا دارند. از ایشتار که مجسمه‌های فراوانی [[باقی مانده]] و ناهید هم با خواندن آبان‌یشت همچون یک مجسمه در مقابل ذهن تجسم می‌شود.<ref>{{پک|معینی سام|خسروی|۱۳۹۰|ک=پیوند آناهیتا و ایشتار بابلی|ص=۳۲۴}}</ref>[[پرونده:Burney Relief Babylon -1800-1750.JPG|بندانگشتی|چپ|170px|مجسمهٔ ایشتار که مربوط به قرن ۱۸–۱۹ قبل از میلاد است و در [[موزه بریتانیا|موزهٔ بریتانیا]] نگهداری می‌شود.]] دختران بابل خود را وقف این خدا می‌کردند؛ آن‌ها به هنگام شب وارد برج معبد وی می‌شدند و این کار درواقع حکم عروج به آسمان‌ها را برای آن‌ها داشت. آن‌ها هفت زیور به گردن خود می‌آویختند که به هنگام رسیدن به درهای برج هریک از متصدیان یک زیور را از آن دخترها می‌گرفت و اینگونه آن دختر وارد برج می‌شد و تا صبح منتظر آغوش الهی می‌ماند. در رسم بابلی، پدر حق نداشت دختر خود را شوهر دهد. دختران هنگامی که به بلوغ می‌رسیدند با لباس و زیورآلات وارد معبد زهره می‌شدند و جوانانی که قصد ازدواج داشتند وارد معبد شده و دختران را صفعه می‌کردند. اگر دختری ثروتمندتر بود و از زیبایی بیشتری بهره‌مند بود از قیمت بالاتری برخوردار بود و شخصی که از جانب دولت در این معبد حضور داشت پول این بها را از آن‌ها دریافت می‌کرد و اختصاص می‌داد به جهیزیهٔ دختران فقیر. ''هرودوت'' می‌گوید بانوانی که زیباروتر بودند زودتر از معبد رهایی می‌یافتند و آن‌هایی که از سیمایی زیبا برخوردار نبودند مدت بیشتری را در این معابد سر می‌کردند.<ref>{{پک|ثمودی|۱۳۸۷|ک=ایزد بانوان در ایران باستان و هند|ص=۳۶–۳۷}}</ref><ref>{{پک|بنی اسد|۱۳۹۷|ک=اسطوره آب و باران در ادیان ایران باستان و هند|ص=۱۶۶–۱۶۷}}</ref>
 
ایشتار نزد ایرانیان از احترام بسیاری برخوردار بود. هنگامی که [[کوروش]] به بابل حمله کرد و شهرهای اطراف آن را نیز به تصرف خود درآورد هیچ بی‌احترامی به ایشتار در شهر [[اوروک]] نکرد و فرمان بازسازی معبد او را نیز داد، کوروش همچنین تعدادی کتیبه از خود در این معبد باقی گذاشت.