| پانویس =
}}
'''م'''[[پرونده:Gandhi and Kasturbhai 1902.jpg|چپ|بندانگشتی|280px| گاندی و همسرش [[کستوربا گاندی|کستوربا]] (۱۹۰۲)]] ▼
'''مهانداس کارامچاند گاندی''' زادهٔ [[۲ اکتبر]] [[۱۸۶۹ (میلادی)|۱۸۶۹]]/ [[۱۰ مهر]] [[۱۲۴۸ (خورشیدی)|۱۲۴۸ خورشیدی]] – درگذشتهٔ [[۳۰ ژانویه|ژانویهٔ]] [[۱۹۴۸]]/ [[۹ بهمن]] [[۱۳۲۶ (خورشیدی)|۱۳۲۶ خورشیدی]]) رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت [[هند]] را در راه آزادی از [[استعمار]] [[امپراتوری بریتانیا]] رهبری کرد. او در طول زندگیاش استفاده از هر نوع [[ترور]] و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. [[پرهیز از خشونت|فلسفهٔ بیخشونتی]] گاندی که خود نام «[[ساتیاگراها]]» (در [[زبان سانسکریت]] بهمعنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت و تحتاللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیرگذاردهاست.
== مقدمهتل ==
<br />
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و [[کنگره ملی هند]] در سال [[۱۹۱۸ (میلادی)|۱۹۱۸]] ([[۱۲۹۶ (خورشیدی)|۱۲۹۶]]) را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیونها نفر از مردم او را با لقب '''مهاتما''' یا '''روح بزرگ''' یاد میکردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام '''مهاتما گاندی''' میشناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ تلقی میکنند. مردم هند از او با عنوان '''پدر ملت''' یا '''باپو''' (در [[زبان هندی|هندی]] به معنای پدر) یاد میکنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز [[هند|تعطیل ملی]] است و ''[[گاندی جایانتی]]'' نام دارد.
:
گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضد خشونت [[نافرمانی مدنی]] استقلال هند را از [[بریتانیا]] بگیرد و در نهایت دست [[امپراتوری بریتانیا]] را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به [[مستعمره|مستعمرات]] دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق میکرد. اصل [[ساتیاگراها]]ی گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر [[مارتین لوتر کینگ|دکتر مارتین لوترکینگ]]، [[تنزین گیاتسو]]، [[لخ والسا]]، [[استفان بیکو]]، [[آنگ سان سو کی]] و [[نلسون ماندلا]] تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضد خشونت و [[ضدمقاومت]] وی وفادار بمانند.
گاندی همیشه میگفت که اصول او ساده هستند و از باورهای سنتی [[هندوییسم|هندو]] به نامهای ''[[ساتیا]]'' ([[حقیقت]]) و [[آهیمسا]] ([[ضد خشونت]]) گرفته شدهاند. او میگفت «من چیز جدیدی ندارم که به دنیا یاد بدهم، حقیقت و ضد خشونت بودن همسن کوهها هستند».
== دوران کودکی تا جوانی ==
▲[[پرونده:Gandhi and Kasturbhai 1902.jpg|چپ|بندانگشتی|280px| گاندی و همسرش [[کستوربا گاندی|کستوربا]] (۱۹۰۲)]]
«مهاتما گاندی» در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده [[هندو]] در [[گجرات]] هند متولد گردید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد میکرد و از تأثیرات [[جائین گرایی|جائین]] گجرات، رنگ و شکل میگرفت. او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خو گرفت و به [[گیاهخواری]]، [[روزهداری]] برای خودسازی و خالص نمودن خویش و زندگی توأم با گذشت اعضای فِرق و مذاهب مختلف کوشش ورزید. خانواده او از طبقه «وایشا» یا تجار هندی بودند.
در ماه مه ۱۸۸۳ درحالیکه ۱۳ سال داشت با دختری همسن خود ازدواج کرد؛ والدینش هر دو آنها را اداره میکردند (همسرش کاستوربا یا کستوربا نام داشت که وی را «با» صدا میزدند).
در آن زمان در [[لندن]] پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را میگذراند، چرا که برای مادرش سوگند یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز کند. اگرچه تلاش میکرد آداب و سنن «انگلیسی» را بیاموزد ــ و مثلاً به کلاس آموزش رقص برود ــ ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد، اما سیر کردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود. زن صاحبخانه او را به یک رستوران [[خامخواری]] راهنمایی کرد.
به [[انجمن خامخواران]] پیوست و حتی به عضویت کمیتهٔ آن درآمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر کرد. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی مؤسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار و خامخوار او عضو [[انجمن فلاسفهٔ الهیات]] بودند که در سال ۱۸۷۵ تأسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال میکرد و به مطالعهٔ [[بوداگرایی]] و ادبیات هندو [[برهمنی]] میپرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعهٔ «[[باگاوادگیتا]]» بپردازد. وقتی به هند بازگشت، در امر وکالت در [[بمبئی]] موفقیت چندانی نداشت و لذا به شغل پارهوقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت و به عریضهنویسی برای شاکیان مشغول شد؛ ولی مجوز این کار را به او ندادند و مجبور شد کارش را تعطیل کند.
== تلاش برای استقلال ==
گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت و در [[رژه نمک|رژهٔ نمک]] از ۱۲ مارس تا ۶ آوریل ۱۹۳۰ به همراه چند صد هزار نفر هندی ۴۰۰ کیلومتر از احمدآباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل قانون مالیات نمک را بیاعتبار کرد. این مبارزه با دعوت هندیها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبرو شد و نهایتاً انگلیسیها مجبور به مذاکره شدند. هندیها با کمک روح بزرگ (مهاتما) در سال ۱۹۴۷ توانستند استقلال کشورشان را به دست آورند.
{{نقل قول|وظایف شخص نسبت به خود، به خانواده، به وطن و به جهان از یکدیگر جدا و مستقل نیستند. نمیتوان با زیان رساندن به خود یا خانوادهٔ خود به وطن خویش خدمت کرد. به همین قرار نمیتوان با زیان رساندن به جهان نیز به وطن خود خدمت کرد.}}
== حقیقت ==
گاندی زندگی خویش را وقف آشکار ساختن [[حقیقت]] یا [[ساتیا]] کرد. او تلاش میکرد با یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات خود و عملکرد خود به حقیقت دست یابد. وی شرح حال زندگی خویش را تحت عنوان «[[ماجرای تجربیات من با کشف حقیقت]]» نوشتهاست.
گاندی اعلام کرد که مهمترین نبرد او تلاشی بود که برای شکست شیاطین درونی ترسها و ناامنیهای خود به عمل آوردهاست. گاندی خلاصهای از اعتقادات خویش را درقالب «[[خداوند]] حقیقت است» مطرح نمود و بعدها دیدگاههای خویش را اصلاح کرد و بیان داشت که «حقیقت خداوند است». او فلسفه وجودی دین را در حقیقت و عشق و رمز موفقیت را در زدودن رفتارهای نادرست در هر دین و آیین میبیند و بر این نکته تأکید دارد که با محبت و عدم خشونت باید در پی اصلاح اجتماعی بود؛ لذا همواره تأکید میکرد تا راه بدون خشونت سبب تسلیم افراد صاحب قدرت در مقابل قدرتمندتر از خود نشود، باید این راه را برگزید اما اگر با خشونت بتوانند مقابل این وضعیت بایستند و تنها راه احقاق حق خشونت باشد بی هیچ تأملی باید سلاح برداشت، من هرگز نمیپسندم که افراد شجاع بخاطر رعایت اصل عدم خشونت دربرابر نفوذ نیروهای ترسوی بد شاه فان تسلیم شوند و از آنها بترسند که مبادا خشونت ایجاد گردد. شجاعت فقط در خوب تیراندازی کردن خلاصه نمیشود بلکه جلوگیری از مرگ و آماده سینه سپر کردن دربرابر گلوله دشمن هر دو از ابعاد شجاعت هستند. در واقع در مکتب گاندی، خشونت پرهیزی نشانه شجاعت و شهامت است.
== عدم خشونت ==
مفهوم [[عدم خشونت]] (آهیما) و [[عدم مقاومت]] در تفکر مذهبی هندی تاریخی کهن دارد و در مضامین مذهبی هندو بودایی، جین، یهود و مسیحی و زرتشتی به کرات دیده میشود. گاندی درشرح فلسفه و شیوه زندگی خود در خود بیوگرافینویسی اش چنین آورده:
: «وقتی ناامید میشوم بخاطر میآورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همواره پیروز بودهاست حکمرانان و قاتلان در برههای شکست ناپذیر جلوه میکنند ولی در نهایت همه آنها سقوط کردهاند - همیشه به این واقعیت فکر کنید.»
: «چه فرقی میکند که مرگ وبی خانمانی وبی سرپرستی ریشه در حکومتهای استبدادی داشته باشد یا با نام مقدس آزادی و دموکراسی ایجاد گردد؟»
: «ضربه در برابر ضربه و چشم در برابر چشم دنیا را کور میسازد.»
: «من بنا به دلایل زیادی آماده مردن شدهام و نه برای کشتن.»
گاندی در اجرای اصول مورد نظر خود هرگز از مسیر منطق خارج نشد. در سال ۱۹۴۰ که حمله آلمان نازی به جزایر بریتانیایی اجتناب ناپذیر به نظر میرسید گاندی خطاب به مردم بریتانیا پیامی تحت عنوان [[عدم خشونت در جنگ و صلح]] چنین گفت:
: «دوست دارم اسلحه را زمین بگذارید چرا که کمکی برای حفظ جان و انسانیت شما نمیکند. با سلاح برداشتن و وارد جنگ شدن هیتلر و موسولینیها را دعوت میکنید تا وارد کشور شما شوند و داشتههایتان را به یغما ببرند. اگر این آقایان محترم تصمیم بگیرند کشورتان را اشغال نمایند آنها را پس میزنید. اگر شما را در بیطرفی خود رها نکردند آنگاه زن و مرد و کودک از خاک خود دفاع خواهید کرد و اجازه نخواهید داد به اهداف خود برسند.»
حتی در ۱۹۴۶ به لوئیس فیشر حسب حالنویس گفت:<ref>[https://web.archive.org/web/20040214135924/http://triviahalloffame.com/gandhi.htm Trivia Hall of Fame — Mahatma Gandhi]. Retrieved from the [[ماشین برگشت به گذشته|Wayback Machine]], [[۱۴ فوریه|February 14]] [[۲۰۰۴ (میلادی)|2004]].</ref>
: «یهودیان خود را به چاقوی قصاب سپردهاند آنان باید خود را از فراز صخرهها به دریا پرتاب کنند.»
اما گاندی میدانست که عدم توسل به خشونت مستلزم اعتقادی راسخ و شهامتی باورنکردنی است که البته میدانست در همگان وجود ندارد لذا سعی میکرد به همه تفهیم کند که لازم نیست همه دست از خشونت بردارند به ویژه اگر خشونت در مقابل ترس باشد:
: «گاندی نمیخواست ایجاد ترس از سلاح برداشتن یا ترس از احساس ناتوانی مقابله و مقاومت را در جنبش ساتیاگراها مشاهده کند؛ لذا در نوشتههایش آورده: قویا معتقدم هرجا بین خشونت و ترس گرفتار شدیم باید خشونت را بپذیریم.»<ref>بوندورانت، ص ۲۸</ref>
:"درهر جلسهای تأکید میکنم که تا راه بدون خشونت سبب تسلیم افراد صاحب قدرت در مقابل قدرتمندتر از خود نشود باید این راه را برگزید اما اگر با خشونت بتوانند مقابل این وضعیت بایستند و تنها راه احقاق حق خشونت باشد بی هیچ تأملی باید سلاح برداشت من هرگز نمیپسندم که افراد شجاع بخاطر رعایت اصل عدم خشونت دربرابر نفوذ نیروهای ترسوی بد شاه فان تسلیم شوند و از آنها بترسند که مبادا خشونت ایجاد گردد. شجاعت فقط در خوب تیراندازی کردن خلاصه نمیشود بلکه جلوگیری از مرگ و آماده سینه سپر کردن در برابر گلوله دشمن هر دو از ابعاد شجاعت هستند.<ref>بوندورانت، ص ۱۳۹</ref>
== گیاهخواری ==
|