حافظ: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←لید: بالاخره رسید. :) |
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←عرفان: افزودن مطلب دربارهٔ ابن عربی و ابن فارض |
||
خط ۲۲۷:
=== عرفان ===
اما جریان سومِ اثرگذار بر اندیشهٔ حافظ، عرفان یا عرفان عاشقانه است که گونهای از فلسفه یا جهانبینی فلسفی بهمعنای عام آن است. به این عرفان در آثار سنایی، عراقی، عطار، مولوی، [[عینالقضات همدانی]]، [[احمد غزالی]]، و کتابهایی مانند ''[[لمعات]]'' عراقی، ''[[مرصاد العباد]]'' و مانند اینها پرداخته شدهاست. بیگمان حافظ با اینگونه آثار آشنایی داشته و از آنان بهره برده است. [[تضمین]]ها، [[اقتباس ادبی|اقتباسها]] و [[استقبال (ادبیات)|استقبالهای]] وی از شاعرانی و نویسندگان این آثار و نیز بهرهگیری از شخصیت [[شیخ صنعان|شیخ صنعانِ]] پرداختهٔ عطار برای پردازش شخصیت [[پیر مغان]]، تأییدکنندهٔ این نظر است. حافظ در پیریزی نظام مکتب رندی و بنیان اصلیاش، بیش از همهٔ دیدگاهها از عرفان عاشقانه بهره برده است. او در نظام نظری مکتبش از عرفان عاشقانه سود جست و در نظام عملی آن نیز، با دگرگونیهایی بنیادین در اقتباسهایش از عرفان، نظامی روشنفکرانه و فلسفی در راستای مکتب رندی آفرید. ازاینرو، مکتب رندی کاملاً مکتب عرفان عاشقانه نیست و مکتبی است التقاطی، اصیل و دارای استقلال، اما در پیوند با مکتب عرفان عاشقانه.<ref>{{پک|دادبه|۱۳۹۰|ف=حافظ|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۰۳|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
تفسیر عرفانی بر اشعار حافظ و بهویژه انطباقش با اندیشههای [[ابن عربی]]، از سدهها پیش آغاز شد؛ اما در دوران معاصر، [[مرتضی مطهری]] بود که جدیترین کتاب در اینباره را نوشت. او در ''[[تماشاگه راز (کتاب)|تماشاگه راز]]'' تلاش کرد تا در برابرِ مدافعانِ تفسیرِ غیرعرفانی و حتی مادیگرایانهٔ کسانی چون [[احمد شاملو]]، به انطباق آموزههای ابن عربی با اشعار حافظ دست یازد. اما [[نصرالله پورجوادی]] این چارهاندیشی مطهری را به نقد کشید و کار او را به تلاش [[ویلبر فورث کلارک]] مانند کرد که برای فهم عرفانی از حافظ، اشعار او را با توجه به ''[[مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه]]'' [[عزالدین محمود کاشانی]] تفسیر کرد. پورجوادی — که خود معتقد به معانی عرفانی بر اشعار حافظ است — بر این باور است که اساساً حافظ شاعر است و نه فیلسوف، و سلیقهاش به سمت بزرگان [[صوفیه|صوفیهٔ]] پیش از ابن عربی مانند [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[عطار]]، [[سنایی]] و [[احمد غزالی]] بیشتر متمایل است تا به سوی ابن عربی و پیروانش. [[عبدالحسین زرینکوب]] هم بر اثرگذاری ابن عربی بر حافظ باور دارد، اما از طریق [[فخرالدین عراقی]]. او این آشنایی را سبب پیوند حافظ با ابن عربی و [[ابن فارض]] میداند. پژوهشگران دیگری مانند [[فتحالله مجتبایی]] و [[علیرضا ذکاوتی]] نیز تلاشهایی در انطباق اشعار حافظ بر اندیشههای ابن عربی کردهاند.<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=ابن عربی و حافظ|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۱|ص=۸۶–۹۱|رف=حافظ۱}}</ref> در اثرپذیری حافظ از ابن فارض نیز وجوه مشترک بسیاری میتوان یافت. مرتضی مطهری در اینباره میگوید جایگاه ابن فارض در [[ادبیات عربی|ادب عرب]]، چون جایگاه حافظ در [[ادب فارسی]] است، با این تفاوت که اهل فن، حافظ را در لطافت و ظرافت برتر میدانند و ابن فارض را در مقامات عرفانی. بسیاری مضامین مشترک در شعر این دو شاعر دیده میشود مانند ارادت به [[علی بن ابیطالب]]، ابنالوقت بودن در نگاه عارفانه، گرایش به [[ملامتیه]]، فقر عارفانه، دشواریهای عشق، مستی پیش از آفرینش، عشق بالاترین موهبت خداوندی، برتری عشق بر عقل، اثربخشی خیال معشوق، شادی درونی عارف، [[شب قدر]].<ref>{{پک|مختاری|۱۳۹۷|ف=ابن فارض و حافظ|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۱|ص=۹۲–۱۰۱|رف=حافظ۱}}</ref>
=== ادب فارسی ===
|