حافظ: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←مکتب رندی: تصحیح صفحه |
|||
خط ۱۴۵:
=== تصوف و عرفان ===
در تفسیر و برداشت از اشعار حافظ، بیشتر از هر شاعر دیگری اختلاف نظر وجود دارد. با اینکه حافظ عرفان را به خوبی میشناخت، اما اهل دستگیری و ارشاد نبود؛ نه مرید کسی بود و نه مریدی داشت. او حتی در بسیاری از اشعارش کنایه و زخم زبانهایی به خرقهپوشی و صوفیگری زدهاست.<ref>{{پک|مجتبائی|۱۳۹۳|ف=حافظ|ک=دانشنامهٔ جهان اسلام|رف=جهاناسلام}}</ref> حتی شاید کسی در طول تاریخ عرفان با این درجه از صراحت و زیبایی و طنز از کژرویهای اهل عرفان انتقاد نکرده باشد.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۶۷|ک=چهارده روایت|ص=۸}}</ref> [[یان ریپکا]] بر این باور است که ترجمان کاملاً عارفانه از اشعار حافظ، بهدلیل «آشنایی نیمبند با استعارههای او از زندگی مردم» و «تمایل به بالا بردن عناصر کامگرایانه به نمادهای عارفانه در مشرقزمین» حاکم شدهاست. [[محمدتقی بهار]] اعتقاد دارد که باده و محتسب و معشوق را جز در معنای سیاسی آن نمیتوان یافت و بسیاری از اشعار حافظ را باید بهگونهٴ لفظی (و نه در مفهوم عرفانی) تفسیر کرد. یان ریپکا در ''تاریخ ادبیات ایران'' مینویسد که اشعار عارفانه در دربار ابواسحاق خریداری نداشت و حافظ نیز در آن دوران اشعاری عاشقانه میسرود. بعداً، حافظ با بهکارگیری صور خیال در اشعار خود، راه را برای فرار از سرزنش مدعیان باز کرد. او اشعار عارفانهٴ حافظ را مربوط به روزگاری میداند که صاحبمنصبی عارفمسلک، مثلاً [[جلالالدین تورانشاه]]، وزیر اعظم شاه شجاع، از او پشتیبانی میکرد.<ref>{{پک|ریپکا|۱۳۸۳|ک=تاریخ ادبیات ایران|ص=۴۸۰-۴۸۱|رف=ریپکا}}</ref> مرتضوی معتقد است که او «مسلماً» بدان مفهوم که در روزگار او متداول بود، صوفی و خانقاهی نبود؛ چون در اشعار او میتوان مضمونهای فلسفی حاوی بدبینی، انکار و مغتنم دانستنِ وقت یافت که با افکار تصوف و عرفان سازگاری ندارد.<ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۶۵|ک=مکتب حافظ|ص=۹۰}}</ref> مرتضوی همچنین با اشاره به مضمونهای صریح عرفانی، مشرب اخلاقی او را با اصول اخلاقی بنیادین عارفان و صوفیان سازگار میداند.<ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۶۵|ک=مکتب حافظ|ص=۹۲-۹۴}}</ref>
=== مکتب رندی ===
|