عبدالحسین زرینکوب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز افزودن ناوباکس ۷.۶> الگو:بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار (درخواست کاربر:Salarabdolmohamadian)+تمیز+ |
||
خط ۳۳:
|گفتاورد=
}}
'''عبدالحسین زرینکوب''' (۲۷ اسفند ۱۳۰۱ – ۲۴ شهریور، ۱۳۷۸) [[ادبیات|ادیب]]، [[تاریخنگار]]، [[نقد ادبی|منتقد ادبی]]، [[نویسنده]]، و [[ترجمه|مترجم]] برجستهٔ ایران معاصر است. آثار او بهعنوان مرجع عمده در مطالعات [[تصوف]] و [[مولوی]]شناسی شناخته میشود.<ref>{{یادکرد وب |url=http://bashgah.net/pages-9984.html |title=باشگاه اندیشه، ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۸. |accessdate=۲۳ ژوئیه ۲۰۰۸ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20111118103221/http://bashgah.net/pages-9984.html |archivedate=۱۸ نوامبر ۲۰۱۱ |dead-url=yes
زرینکوب بیش از چهار دهه در دانشگاه تهران، ادبیات فارسی، تاریخ اسلام و تاریخ ایران تدریس کرد<ref name="ReferenceB">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= زرین کوب|نام=عبدالحسین |کتاب=حکایت هم چنان باقی | ناشر= |سال=1377 |شابک=}} - یادداشت زرین کوب در پایان کتاب تحت عنوان «حکایت هم چنان باقی»</ref> و پس از انقلاب، با [[مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] همکاری کرد، از جمله این که ۶۵۰۰ کتاب و مجله را به دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده= |نشانی= http://cgie.org.ir/fa/news/3550|عنوان= 6500 کتاب و مجله اهدایی دکتر زرین کوب به دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ناشر= مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|تاریخ= |تاریخ بازبینی= ۱ دی 1395|archiveurl= https://web.archive.org/web/20170103002836/http://cgie.org.ir/fa/news/3550|archivedate= ۳ ژانویه ۲۰۱۷|dead-url= yes}}</ref>
خط ۴۳:
در سال ۱۳۲۴، پس از آنکه در امتحان ورودیِ «دانشکدهٔ علوم معقول و منقول» و «دانشکدهٔ ادبیات» حائز رتبهٔ اول شدهبود، وارد رشتهٔ ادبیات فارسی [[دانشگاه تهران]] شد. در سال ۱۳۲۷، دورهٔ لیسانس ادبیات فارسی را با رتبهٔ اول به پایان رساند، و سال بعد وارد دورهٔ [[دکتری]] رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۴ از رسالهٔ دکتریِ خود با عنوان ''نقدالشعر، تاریخ و اصول آن''، که زیرنظر [[بدیعالزمان فروزانفر]] تألیف شدهبود، با موفقیت دفاع کرد. زرینکوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عدهای از فضلای عصر، همچون [[محمد معین]]، [[پرویز ناتل خانلری]]، [[غلامحسین صدیقی]] و [[عباس زریاب خویی]] برای مشارکت در طرح ترجمهٔ مقالات ''دائرةالمعارف اسلام'' (طبع [[هلند]]) دعوت شد.
از سال ۱۳۳۵ با رتبهٔ دانشیاری کار خود را در [[دانشگاه تهران]] آغاز کرد و عهدهدار تدریس [[تاریخ اسلام]]، [[تاریخ ادیان و مذاهب|تاریخ ادیان]]، تاریخ [[علم کلام|کلام]] و تاریخ [[تصوف]] در دانشکدههای ادبیات و الهیات شد. زرینکوب چندی نیز در «[[دانشسرای عالی تهران]]» و «[[دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک]]» به تدریس پرداخت. وی از سال ۱۳۴۱ به بعد، در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاههای [[دانشگاه آکسفورد|آکسفورد]]، [[دانشگاه سوربن|سوربن]]، [[هند]] و [[پاکستان]]، و در سالهای ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در [[آمریکا]] بهعنوان استاد میهمان در دانشگاههای [[دانشگاه کالیفرنیا|کالیفرنیا]] و [[دانشگاه پرینستون|پرینستون]]<ref>http://theprince.princeton.edu/cgi-bin/princeton?a=d&d=Princetonian19691008-01.2.18&cl=search&srpos=20&dliv=none&st=1&e=----en-Logical-50--1-byTY-on--summer-ILLUSTRATION---1969{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot
زرینکوب در سالهای ورودش به دانشکده، با [[قمر آریان]] آشنا شد. قمر آریان، در گفتگویی که در سال ۱۳۸۳ در [[جام جم (روزنامه)|روزنامهٔ ''جام جم'']] چاپ شد، تعریف کرد که آشنایی آنها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافتهبود، تا آنکه سرانجام عبدالحسین زرینکوب، که سیساله شدهبود، از آریان خواستگاری کرد. به گفتهٔ خودش، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، شنید که پدرش بهخوبی با زرینکوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما فکر میکرده که نویسندهٔ آن مقالات باید مردی ۵۰ساله باشد. آریان و زرینکوب در سال ۱۳۳۲ با هم ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند (زرینکوب نفر اول و آریان نفر دوم در کنکور دکتری بود). و پس از فارغالتحصیلی، سالهای سفرشان آغاز شد. قمر آریان سالهای بسیاری را همراه با همسرش در [[هند]]، چندین کشور اروپایی و عربی و [[لبنان]] گذراند. ازدواج آریان و زرینکوب فرزندی بهدنبال نداشت.
خط ۵۲:
عبدالحسین زرینکوب در چهار کتاب به بررسی تاریخ اسلام پرداخته که عبارتند از: ''بامداد اسلام''، ''کارنامهٔ اسلام''، ''دو قرن سکوت''، و ''تاریخ ایران بعد از اسلام''.
زرینکوب کتاب ''[[دو قرن سکوت]]'' را در مورد حوادث و اوضاع تاریخیِ ایران در دو قرن اول اسلام (از حملهٔ عرب تا ظهور دولت طاهریان) نگاشته و در سال ۱۳۳۶ در چاپ دوم کتاب بسیاری از مطالب کتاب که به گفتهٔ خودش، ناشی از ''خامی و تعصب'' او بوده، را حذف کردهاست.<ref>عبدالحسین زرینکوب در مقدمه چاپ دوم، مطالب محذوف را ناشی از خامی و تعصب خود دانستهاست. در مقدمه چاپ دوم کتاب «دو قرن سکوت» (ص ۱۹ ـ ۲۰) نوشتهاست: «در جایی که سخن از حقیقت جویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشته ام دفاع کنم و عبث لحاج و عناد ناروا ورزم؟ از این رو، درین فرصتی که برای تجدید نظر پیش آمد، قلم برداشتم و در کتاب خویش برهرچه مشکوک و تاریک و نادرست بود، خط بطلان کشیدم. بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته، نمیدانم از خامی یا تعصب، نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هرچه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران میدانستم و هرچه را از آن ایران ـ ایران باستانی را میگویم ـ نبود، زشت و پست و نادرست میشمردم. در سالهایی که پس از نشر آن کتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از کار و اندیشه و در باب همین دوره از تاریخ ایران، غافل نبودم، در این رأی ناروای من چنان که شایسته است، خللی افتاد. خطای این گمان را ـ که صاحب نظران از آن غافل نبودند ـ دریافتم و درین فرصتی که برای تجدید نظر در کتاب سابق دست آمد لازم دیدم که آن گمان خطای تعصب آمیز را جبران کنم.»</ref> در فصل اول کتاب ''تاریخ ایران بعد از اسلام''، زرین کوب لحن ''دو قرن سکوت'' را غیرواقعبینانه و دور از معیارهای پژوهش میخواند. <ref>به فصل اول کتاب ''تاریخ ایران بعد از اسلام'' (عنوان فصل: در باب مآخذ و نقد آنها) رجوع شود. وی «لحن نامساعد...» خودش را در مورد اعراب نقد کرده و مینویسد «...همین لحن تا حدی در کتاب مازیار مجتبی مینوی و بیشتر در طی مقالات ذبیحالله صفا راجع به رؤساء نهضتهای ضدعرب و هم در مقاله و کتاب سعید نفیسی راجع به بابک خرمدین و در رساله عبداللهبن مقفع تألیف مرحوم عباس اقبال و در کتاب دو قرن سکوت اثر نویسنده این سطور نیز در تجلّی است. در همه این آثار لحنی نامساعد و آمیخته به نیش و طعنه در حق اعراب بهکار رفته است که البته شایسته بیان مورخ نیست». (تاریخ ایران بعد از اسلام، تألیف دکتر عبدالحسین زرینکوب، چاپ ۱۳۵۵، انتشارات امیرکبیر، ص۱۵۰)</ref> در مصاحبهای که [[عطا آیتی]] دو سال قبل از درگذشت زرینکوب با او داشت، زرینکوب در پاسخ به سؤال "کدامیک از آثار خودتان را بیشتر دوست دارید؟" کتاب ''دو قرن سکوت'' را نام برد.<ref name="ReferenceA"
[[
او همچنین کتابی دیگر با عنوان ''[[تاریخ ایران بعد از اسلام (کتاب)|تاریخ ایران بعد از اسلام]]'' در سال ۱۳۴۳ و دو کتاب دیگر در سال ۱۳۴۸ به نامهای ''[[بامداد اسلام]]'' و ''[[کارنامه اسلام]]'' نگاشتهاست. وی در ''بامداد اسلام''، به بررسی تاریخ اسلام از آغاز تا پایان دولت اموی پرداخته. در کتاب ''تاریخ ایران بعد از اسلام''، یک فصل کامل را به شرح مآخذ و منابع تاریخ اسلام و نقد آنها اختصاص دادهاست. جلد دوم و فصل آخر جلد اول کتاب ''تاریخ ایران بعد از اسلام'' به دستور ساواک توقیف میشوند و فقط همان جلد اول به صورت ناقص انتشار مییابند.<ref name="ReferenceB"
''کارنامه اسلام'' هم به بررسی فرهنگ و تمدن اسلامی اختصاص دارد. زرینکوب در آغاز [[کارنامه اسلام]] مینویسد:
{{نقل قول|کارنامه اسلام یک فصل درخشان تاریخ انسانی است. نه فقط از جهت توفیقی که مسلمین در ایجاد یک فرهنگ تازه جهانی یافتند بلکه به سبب فتوحاتی که آنها را موفق کرد برای ایجاد یک دنیای تازه ورای شرق و غرب. قلمرو اسلامی که در واقع نه شرق بود و نه غرب|عبدالحسین زرینکوب|کارنامه اسلام<ref name="ReferenceC">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= زرین کوب|نام=عبدالحسین |کتاب=کارنامه اسلام | ناشر= امیرکبیر|سال= 1394|شابک=}} - چاپ بیستم</ref>}}
عبدالحسین زرینکوب در ''کارنامه اسلام'' مدعی میشود که در جریان حمله اعراب به ایران، ''همه جا در قلمرو ایران و بیزانس مقدم مهاجمان را عامه مردم با علاقه استقبال کردند''<ref name="ReferenceC"
از جمله افرادی که بر آثار زرینکوب در باب تاریخ اسلام نقد وارد کردند، علاوه بر شجاعالدین شفا میتوان به [[مرتضی مطهری]] و [[فریدون آدمیت]] اشاره کرد. مطهری در کتاب [[خدمات متقابل اسلام و ایران]] مقالهای در نقد دو قرن سکوت نوشتهاست که امروزه در مقدمه دو قرن سکوت منتشر میشود. فریدون آدمیت نیز راجع به ''تاریخ ایران بعد از اسلام'' مینویسد:
خط ۸۱:
* ۱۳۷۷ [[از نینامه]]
* ۱۳۷۸ [[دیدار با کعبه جان]] دربارهٔ زندگی و آثار و اندیشهٔ [[خاقانی]]
*۱۳۷۸ صدای بال سیمرغ
*۱۳۷۹ حدیث خوش سعدی دربارهٔ زندگی و
* ۱۳۸۱ [[نامور نامه]] دربارهٔ فردوسی و ''شاهنامه''
*۱۳۸۲
=== تاریخ ایران ===
خط ۱۰۰:
* ۱۳۵۳ [[فرار از مدرسه]] دربارهٔ زندگی و اندیشه [[غزالی|ابوحامد غرالی]]
* ۱۳۵۷ [[جستجو در تصوف ایران (کتاب)|جستجو در تصوف ایران]]
*۱۳۶۲
* ۱۳۶۹ [[در قلمرو وجدان (کتاب)|در قلمرو وجدان]]، سیری در عقاید، ادیان، و اساطیر و شامل بخشهایی چون: پندارهای از یاد رفته و میراث هندوان و اسطوره یا تاریخ و نفوذ در ادوار ما قبل تاریخ عقاید و دیانات. فصل آغازین کتاب با این عبارت آغاز میگردد: بودن یا نبودن؟ مسئله این است! و جوابی که پرسشگر حیرتزده میجوید برای آن است که مطمئن شود این بودن آیا به زحمتش میارزد و زندگی وی اصلاً هیچ معنی و هدف دارد یا آنکه جز توالی کودکی و جوانی و پیری که سرانجام به عدم محض منتهی گردد چیزی نیست.
* ۱۳۷۷ [[شعله طور]] دربارهٔ زندگی و اندیشه [[حسین منصور حلاج|حلاج]]
خط ۱۳۸:
{{آثار زرینکوب}}
{{ایرانشناسان}}
{{بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار}}
{{ترتیبپیشفرض:زرینکوب، عبدالحسین}}
[[رده:استادان دانشگاه اهل ایران]]
[[رده:استادان دانشگاه پاریس]]
|