'''''درّة التاج لغرة الدَباج''''' با نام کوتاه '''''درةالتاج''''' دانشنامهای [[فلسفه|فلسفی]] به زبان فارسیاست و بر دست [[قطبالدین شیرازی]] (۶۳۴–۷۱۰ق) تألیف شدهاست. ''درةالتاج'' را در موضوع و جامعیت با ''[[شفا]]''ی [[ابن سینا|پسر سینا]] که به زبان تازیاست مقایسه میکنند. به گواهی برخی از اسناد، قطب الدین این کتاب را در حوالی سال ۷۰۵هجری قمری به نام و خواهش یک امیر فومنی به نگارش درآورد. این حاکم [[امیره دّباج بن فیلشاه بن رستم بن دبّاج]] نام دارد که از جمله امیران و شاهزادگان فومنی مقتدر قرن هفتم هجری به شمار میرود و از خاندان حکومتگر [[اسحاقوندان|اسحاقوند]] محسوب میشد.<ref name="دره التاج">[http://bahjatnews.ir/?p=4815 دانشنامه ای که به خواهش یک امیر فومنی نوشته شد!]{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}</ref> قطبالدین کتاب را به نام یکی از امرای [[بیه پس]] [[گیلان]] تألیف کرد چنانکه از نام کامل آن بر میآید. حکومت این دباج بر دست [[محمد خدابنده الجایتو]] در سال ۷۰۶ برچیده شد. از این قرینه و دیگر قرینهها تاریخ تألیف درةالتاج را پس از ۶۹۳ قمری و نه دیرتر از ۷۰۵ قمری میدانند.
قطب الدین شیرازی از دانشمندان جامع و بزرگ و در علوم معقول و منقول سرآمد فضلای عصر خود بود و در طول مدت حیات خود بیش از بیست اثر به فارسی و عربی از خود باقی گذاشت. او علاوه بر پزشکی، بر علوم دیگری چون ریاضی، نجوم، فلسفه، علوم ادبی، دین شناسی، موسیقی، نواختن رباب و سرودن شعر، بازی شطرنج و فنون شعبده بازی به چیرگی شگفتانگیزی دست یافت.
از آثار علامه قطبالدین شیرازی کتاب دره التاج است که پس از شفا مهمترین تألیف جامعی است که در علوم فلسفی (علم اعلی یا الهیات، علم اوسط یا ریاضیات و علم اسفل یا طبیعیاّت و نیز علم منطق) تألیف شدهاست و رویهم رفته دوازده رشته از علم و از آن جمله موسیقی را در بر میگیرد. اهمیت کتاب آنست که مهمترین تألیف فلسفی به زبان فارسی محسوب میشود.
در قیاس با شفاء، در کتاب قطب الدین بخش ریاضیات و بخش حکمت عملی وسیعتر است. در اثر جامع قطب الدین شیرازی دو نکته جالب نظر است:
۱) نخست کوششی است که وی برای تلفیق نظریات مشائیون و اشراقیون دارد و این همان تلاشی است که بعدها و به شکل پیگیرتر و جالبتری از طرف صدرالدین شیرازی دنبال میشود. در سراسر مباحث فلسفی کتاب دیده میشود که قطب الدین شیرازی هم به ابن سینا و هم به سهروردی که به ترتیب پیشوایان «مشاء» و «اشراق» شمرده میشدند نظر داشتهاست.
۲) برخورد قطب الدین شیرازی به مسایل فلسفی، ریاضی و طبیعی برخورد یک مدون و گردآورندهٔ خشک و خالی و بیابتکار نیست. ابداً. وی هم در مسائل صرفاً فلسفی (مانند نحوهٔ تقسیم علوم) و هم در مسائل ریاضی و هم در مسائل پزشکی مردی صاحبنظر و دارای تجارب شخصی وسیع بودهاست و این خبرگی او در اثر بزرگش منعکس شدهاست. در نحوهٔ تقسیم علوم که از آن یاد کردیم قطب الدین مایل بود آنچنان تقسیمی بدهد که در آن کلیهٔ علوم عصر از فلسفی (یا حکمی) و دینی جای بگیرد. به همین جهت او تقسیمی غیر از تقسیم ابن سینا به دست میدهد و تقسیم علوم را از همان آغاز به حکمی و غیرحکمی میکند و بدینسان دین و فلسفه را دو رشته از دانش میشمرد. از همینجا تلفیق قطب الدین از فلسفه و دین آشکار میشود و این سنت نیز که بیشک بنیادگزارش او نیست و استادش خواجه نصیر و پیش از او متکلم فیلسوف فخر رازی را نیز پویندهٔ همین شیوه مییابیم، بعدها از طرف فلاسفهٔ خلف او مانند دوّانی، دشتکی، میرداماد، صدرا و غیره دنبال میشود.
به همین جهت قطب الدین در «دره التاج» همهٔ مباحث را با استناد به آیات قرآنی و احادیث و احکام مذهبی سخت درمیآمیزد و بدینسان میبینیم که شعار فلاسفهٔ قرون وسطائی اروپا که میگفتند «فلسفه خادم دین است» در کشور ما نیز اجراء شدهاست. علت آنست که در آن ایام دین ایدئولوژی مسلط بود و اشکال دیگر ایدئولوژیک چارهای نداشتند جز اطاعت از آن، دمساز کردن خود با آن.