مردمان هزاره: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 28169947 از Changez36 (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی حذف منبع
خط ۷۰:
هزاره‌جات تقریباً ۳۰٪ خاک افغانستان را احتوا می‌کند، سرزمینی درقلب افغانستان؛ آبادی‌ها و شهرهایی در دامنه یا بر فراز کوه‌های هندوکش، از جنوب افغانستان تا مرزهای هرات در غرب و از بلخ تا مرزهای شمالی قندهار موقعیت دارد. بنابر گفته مورخین داخلی و خارجی پیش از دوره کوشانی‌ها تا بعد از دوره غزنویان و غوریان و حتی تیموریان در قسمت موجودیت دو کشور به معنی تقسیمات بین دو مملکت افغانستان و هزاره‌جات دیروزی وجود دارد؛ که مردم آن یک زمانی همه به یک سرزمین واحد حیات به‌سر می‌بردند. بر اساس اوستا و شاهنامه فردوسی و شاهنامه‌های پیش از او، هزارستان با نام‌های زابلستان، سیستان، ایرانویج، خراسان، آریانا و غرجستان یاده و مردمانش به تبع زابلی، سیستانی، خراسانی، ارانی، آریا و … خوانده شده‌اند.
مورخین عرب و خراسان هزاره جات را بنام‌های غرجستان یا غرج الشار یاد کرده‌اند به قول ابن الحقول تاریخ‌دان عرب غرجستان کشوری بزرگی بوده که موسوم به مملکت غرجه است. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزاره‌جات بنام غرجستان و هزارستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود ولایات فعلی غور، بامیان، دایکندی، سرپل، غزنی، پروان، وردک، ارزگان و زابل و بخشی از بغلان و سمنگان الی تخار را شامل می‌شدند. دربارهٔ هویت تاریخی و اتنیکی مردم هزاره‌جات کتاب‌های تاریخی جداگانه یا در بخشی از کتاب‌های تاریخ عمومی افغانستان در مجلات روزنامه‌ها و همچنان در یک‌ونیم دهه اخیر در رسان‌های اینترنتی داخلی و بیرون مرزی کشور نوشته‌ها و نظریات مورخان و نویسندگان مشهور داخلی و خارجی چاپ و نشر و دربارهٔ قدامت تاریخی سرزمین هزاره‌جات و هویت اتنیکی و منشأ نژادی جامعه هزاره نظریه‌های تحقیقی سودمندی برای تثبیت هویت ایشان ارائه گردیده‌است؛ که درین مقاله برخی از نظریه‌های تحقیقی مورخان و نویسندگان برجسته داخلی و خارجی همراه با نتیجه‌گیری به‌طور فشرده خدمت خوانندگان تقدیم می‌شود. به نظر تاریخ‌دان کشورمان فاضل کیانی شاگرد آریانپور بامیانی، در سلسله مقالات «نگاهی نو به تاریخ هزاره» بر اساس منابع بومی مانند اوستا و شاهنامه‌ها و ریگ بید و نوشته‌های سانسکریت، آریا اشاره به افغانستان و به ویژه مناطق مرکزی افغانستان دارد. یعنی وجود قومی به نام آریا که سلسله‌های پادشاهی آن پیشدادیان و کیانیان بوده که پایتخت شان در بلخ بوده‌است. نام‌های اقوام یا قبایل کیانی مانند افشین، هوشنگ، جمشید، فولاد، برزو و … امروز هم در میان هزاره‌ها وجود دارد. وی معتقد است شخصیت‌های مهم تاریخی مانند رستم، یعقوب لیث صفاری، ابومسلم خراسانی، ناصرخسرو، سنایی و امثال ایشان هزاره بوده‌اند. هزاره‌ها از ابتدا به علی و خاندانش علاقه داشتند و اسلام آوردند و به خاطر شیعه بودن از سوی سلطان محمود غزنوی، نادرشاه افشار و سلسله‌های دیگر سنی مذهب مورد ظلم و ستم قرار می‌گرفتند. فاضل کیانی هر گونه نسبت هزاره‌ها با کوشانی‌ها، یفتلی‌ها و مغول‌ها و ترک‌ها را رد می‌کند و معتقد است آریای تاریخی و ایران راستین همین قوم هزاره و کشورشان بوده.
به قول میرغلام‌محمد غبار نویسنده اهل افغانستان در مسیر تاریخ: تقریباً پنج‌هزار سال پیش از هزاره‌جات بنام (ستاگیدیا) نام برده شده‌است شاهان هزاره‌جات قبل از اسلام بنام‌های کوشانی‌ها و یفتلی‌ها و شیران بامیان که از اولاده آنان بودند و بعداً شاهان مذکور بنام‌های هزار بنده، شار و ریو شاران یاد می‌شدند که عمدتاً در دو نقطه تاریخی این سرزمین بنام‌های (پشین) یا افشین یکاولنگ کنونی و (سورمین) سرپل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت می‌راندند. استاد جاوید می‌گوید: مردم هزاره را از اقوام اصیل و بومی این سرزمین می‌داند که قبل از (چنگیزخان) بنام غوزه یعنی غرجستانی معروف بوده‌اند و سلسله شاهان غور و شارهای بامیان از میان همین اقوام بوده‌اند. نژاد هزاره ممکن است اختلاطی از اقوام اورال آلتائیآریایی «الهو تائی “آلتایی باشد». عبدالحی حبیبی که مردم هزاره را هزاله یا هساله می‌گوید. دکتر عنایت الله شهرانی می‌نویسد که پیش از میلاد مسیح فرزندان یکی از خوانین و رئیس قبیله ترک‌های توکیو در کاشغرستان و ساحه ختن و یارکند “یارکنت “ و اورومچی بنام آچیل خان بعد از شکست در مقابل ژوان یا ژوان‌ها جانب تخارستان می‌آید؛ ولی ناگهان در راه فوت می‌شود و دو پسر و یک دختر او بنام‌های قابول خان، جابول خان و غزنه جان (دخترش) در سرزمین‌های کابل و زابل و غزنی آمده صاحبان آن ولایت‌ها می‌گردند و از آنست که کابل و زابل و غزنی بنام‌هایشان نامگذاری شده‌است درحالیکه غزنی از کلمه «غز» گرفته‌شده و کلمه ایست که به لفظ ترکی نسبت داده می‌شود، و غزنه دختر آچیل خان افسانه‌ای است که یگانه دو ولایتی که به پسوند نسبتی «چی» استعمال می‌گردد همانا ولایت غزنی و بامیان است که باشندگان آن را بنام غزنیچی و بامیانچی می‌گویند. نسبت دادن مردمان هزاره به ترکی بودن شان صدها دلیل موجود است که ترک بودنتبار آن‌هابودنشان را روشندلایلی می‌سازددارد. مثلاً در خصوص قبایل و فرقه هزاره‌ها این نام‌ها را داریم: تاتار، خلج، خلخ، قرلوققرلق یا خلخ، تورکمن،ترکمن، چوگل «چگل»،چگل، نایمان و غیره که همه را در میان اقوام هزاره می‌توان یافت. بی تردید می‌توان گفت که مردم هزاره بیش از هزار سال قبل از میلاد در افغانستان زیست داشتند و ساده‌ترین دلیل حکومت‌داری نیاکان شاننیاکانشان کوشانی‌ها در افغانستان می‌باشد که در قبل از میلاد آن‌ها در کابلستان و زابلستان و مرکز غزنی و بعدها تا مناطق نیم قاره هند حکومت داشتند.
 
اکثر مردم هزاره آمیخته‌ای از [[نژاد زرد|نژاد شرقی]] و [[نژاد قفقازی|نژاد غربی]] هستند.<ref name="news.nationalgeographic.com">http://news.nationalgeographic.com/news/2003/02/0214_030214_genghis_2.html Genghis Khan a Prolific Lover, DNA Data Implies</ref><ref>* "The Hazara Tribes in Afghanistan" ''in'' (1959) ''Collection of papers presented: International Symposium on History of Eastern and Western Cultural Contacts (1957: Tokyo and Kyoto)'' Japanese National Commission for Unesco, Tokyo, p. 61 [http://worldcat.org/wcpa/oclc/9240301OCLC 9240301]
* Quintana-Murci, Lluیs ''et al. '' (May 2004) "Where West Meets East: The Complex mtDNA Landscape of the Southwest and Central Asian Corridor" ''American Journal of Human Genetics'' 74(5): pp. 834–35
* Debets, G. F. (1970) ''Physical Anthropology of Afghanistan: I–II'' (translated from Russian) Peabody Museum of Archaeology and Ethnology, Cambridge, Mass. , [http://worldcat.org/oclc/90304 OCLC 90304]
* Rubin, Barnett R. (2002) ''The Fragmentation of Afghanistan: State Formation and Collapse in the international system'' Yale University Press, New Haven, Conn. , page 30, {{ISBN|0-300-05963-9|en}}</ref><ref>Jochelson, Waldemar (1928) Peoples of Asiatic Russia American Museum of Natural History, New York, page 33, OCLC 187466893, also available in microfiche edition</ref> هزاره‌ها از نظر کروموزوم ایگرگ (Y) یا مارکر پدری دارای دو هاپلو گروپ J2 (غربی-میان دو رودی) ۲۶٪ و C3 (شرقی - ترکی) ۳۳٪ هستند، همچنین ۱۰٪درصد از هاپلوگروپ‌های هزاره‌ها نیز به R1a(اکثراً آریایی‌ها) تعلق دارد و نیز مقدار ۳℅ نیز از مارکر R1b نیز بهره‌مند هستند. لازم است ذکر شود که از نظر هاپلو گروپ نوع C3 هزاره‌ها با اقوام و افشار و از سوی مارکر پدری J2 با اعراب بین‌النهرین رابطه دارند.<ref>[http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3314501/?tool=pmcentrez Afghanistan's Ethnic Groups Share a Y-Chromosomal Heritage Structured by Historical Events]</ref> تباردر هزاره‌هاپایان شاملباید ترک‌های مرکزی افغانستان استدانست که قبلهمۀ ازانسان حملهٔهای مغولانجهان در آنجا سکونت داشتند. همچنین بازماندگان خانات ترکی مغولی [[خانات جغتای|جغتای]] نیز امروزهآمیخته جزئیای از مردمنژادهای هزارهمختلف شمرده می‌شوندهستند و بههیچکس زباننمی فارسیتواند سخنادعا می‌گویند.<refبر name="Monsutti">{{citeاصیل webبودن |work=Alessandroنژادش Monsutti |date=December 15, 2003 |publisher=[[Encyclopædia Iranica]] |title=HAZĀRA: iiکند. HISTORY |url=http://www.iranicaonline.org/articles/hazara-2 |edition=Online |accessdate=2012-08-09 |location=United States}}</ref>
 
== پیشینه ==