فلسفه ذهن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۴:
یکی از دشواری های [[دوگانه انگاری]] گوهری، همکنش یا وابستگی دو سویهٔ اندیشه و تن است. پرسش این‌جا است که چگونه یک گوهر مادی و یک گوهر فرامادی که هیچ هماهنگی با هم ندارند، می‌توانند بر هم کارساز باشند؟ چند دیدگاه در این باره در میان است: [[شبه پدیدارگرایی]]، [[اصالت علت موقعی]]، [[اصالت پیدایش ناگهانی]] و [[اصالت همراستایی]].{{نیازمند منبع}}
 
=== نظریهدیدگاه این‌همانی ===
نظریهٔ این‌همانی: برابر با این نظریهدیدگاه، هر گونهچگونگی از حالات ذهنیاندیشه با نوعی ازیک حالاتچگونگی فیزیکی (حالاتچگونگی مغزی) همسان است. برای مثال،نمونه، درددرد، شلیکبرانگیخته شدن عصب‌های خاصیویژه ای است. این همانی در این نظریهدیدگاهِ نوعی،گونه ای، وجودیهستاری است و نه مفهومیدر اندیشه؛ روشن تر یعنیاینکه مفهومانگاره حالتچگونگی ذهنیاندیشه غیرجدا از مفهومانگاره حالتچگونگی مغزی است ولی این دو در خارججهان پدیده ها یک چیزند. از این نظریهدیدگاه بهبا عنواننام فیزیکالیسم هم یاد می‌شودمی‌کنند.<ref name="Rosenthal2">Rosenthal, D.M. ۱۹۹۴: ‘Identity Theories’. In Guttenplan, S. (ed.), A Companion to the Philosophy of Mind, Oxford, Blackwell, pp. 348-355</ref>
 
==== رخدادپذیری چندگانه ====
یکی از مشکلاتدشواریهای نظریهدیدگاه این‌همانیاین‌همانیِ نوعیگونه ای، این است که قادرنمی بهتواند توضیح تحققرخداد پذیری چندگانه حالاتچگونگی ذهنیهای نیستاندیشه را بازگو کند. بر اساسپایه تحقق‌پذیریرخدادپذیری چندگانه٬چندگانه، یک نوعچگونگی حالتاندیشه ذهنی خاصویژه می‌تواند توسطبا بیش از یک نوع از حالاتچگونگی مغزی محققپدیدار شود. بهبرای عنوان مثال،نمونه، درد در موجوداتجانداران دیگر می‌تواند بدونبی شلیکتکانه عصبعصبی محققرخ شوددهد. حتیعصبی علومشناسی عصبینیز نشان داده‌اندداده‌ است انسان‌هاییکسانی که قسمتیبخشی از مغز را مانند بخش کلامیگفتاری از دست می‌دهندمی‌دهند، پس از مدتیچندی، بخش دیگری از مغز وظیفهٔکار آن بخش را بر عهدهدوش می‌گیرد.{{نیازمند منبع}}
این اعتراضخرده گیری به این همانیهمانیِ مصداقینمونه منتهیای شدانجامید. یعنیبدین سان، یک مصداقنمونه از حالتچگونگی ذهنیاندیشه همیشه با مصداقینمونه ای از حالتچگونگی مغزی یکی است.<ref name="Kim3">Kim, Jaegwon (۱۹۹۲). “Multiple Realization and the Metaphysics of Reduction. ” Philosophy and Phenomenological Research, 52: 1-26</ref>
 
==== فروکاهش ====
این مفهومانگاره در طبیعی‌ترین جایگاه خود یا همان در فهمبرداشت فلسفی دانش به خوبی می‌تواند تقریبدسته بندی شود. نمونهٔ استانداردپرکاربرد کتاب های درسی عبارت است ازآموزشی رابطهٔوابستگی [[ترمودینامیک]] و [[مکانیک]] است. تا [[قرن نوزدهم]]، این دو نظریهدیدگاه نقش برجسته ای در تصورشناخت ما از جهان جسمانیدست یافتنی بازی می‌کردند. از یک سو، رفتار آنچه را بر می شمرد که فکر می‌شد جوهر است؛ گرما، پایه های آن که روشنگر واقعیت‌هاییرویدادهایی مانند جنبش گرما از اجسامچیزهای گرم‌تر به اجسامچیزهای سردتر و این که مقداراندازه گرمایی که این گونه منتقلجابجا شده به ترکیبآمیزه مادی اجسامآن مربوطهچیزها بستگی دارد. از سویی دیگر، اصولبنیادهای مکانیک با تلاش‌های [[نیوتون]]، روش‌های تأثیرکنشگری و تأثرکنش پذیری اجسامچیزهای ایستا و پویا را بر یکدیگر تبیینروشن می‌کرد.{{نیازمند منبع}}
 
بر اساسپایه تلاش‌های نظری و تجربیآزمودنی در قرنسده نوزدهم، امکانراه اتحادیگانگی این دو نظریهدیدگاه وجود داردهست و در همین اتحادیگانگی است که مفهومانگاره «فروکاستن» (تحویل) واردبه بازی می‌شودمی‌آید. وقتی به این را درکپی کنیمببریم که همهٔ مواد از ذرات ریزتر (اتم‌ها و مولکول‌ها) تشکیلساخته شده‌اند، و این که حرکتجنبش این ذرات تابعپیرو اصولبنیادهای مکانیک است، ممکنآنگاه خواهدمی بودتوان گرما را بهدر عنوانجایگاه درجه‌ایاندازه ای که این ذراتذره ها به سوی آن حرکتجابجا کردهشده یا نوسانپیاپی می‌یابند،تکان می خورند، شناخت. دربدین اینسان، صورت،روشنگری تبیین‌هایهای پیشنهادی در ترمودینامیک باید تحتزیر تبیین‌هایروشنگریهای گسترده‌تر مکاینک رده‌بندی شوند. مثلاًبرای نمونه [[انتقال گرما]] توسطبا قوانین انتقالجابجایی حرکتجنبش در میان اتم‌ها و مولکول‌ها تبیینروشنگری می‌شود. در این صورتچنین می‌توان گفت ترمودینامیک به مکانیک فروکاسته یا تحویل شده‌است. فروکاهی راهی است برای تأمینفراهم کردن وجودهستی شناختی برخی امورچیزها.{{نیازمند منبع}}
 
مفهومانگاره فروکاهی خارجبیرون از حیطهٔگستره علمدانش نیز دارای کاربرد استدارد. اماگرچه همواره روشن نیست شرایطبستر استفادهکاربرد مناسبشایسته از آن محققفراهم باشد. در فلسفهٔ ذهن معمولاًبیشتر نظریهٔدیدگاه این همانی نوعگونه ای را فروکاهش‌گرایانه می‌دانند. یکی دانستنِ امورچیزهای گوناگون ذهنیاندیشه ای و انواعگونه های پدیدارهای جسمانیکالبدشناختی شباهتهمسانی زیادیفراوانی با یکی دانستنِ گرما و [[جنبش مولکولی]] دارد؛ و نتیجهبرآیند این خواهد شد که فهمبرداشت ما از ذهناندیشه به فهمبرداشت ما از مغز و نظام‌هایسامانه جسمانیهای مرتبطکالبدی وابسته فروکاسته شود. چنین فروکاستنی واقعیدرست بودن وجودهستی شناختی امورچیزهای ذهنیاندیشه ای را تضمینپشتیبانی می‌کند. البتهگرچه فهمبرداشت متعارففراگیر ما از ذهناندیشه با یک نظریهدیدگاه مانند ترمودینامیک قابل قیاسسنجیدنی نیست تا همانند این مفهوم قابلانگاره تحویل پذیر و فروکاهیفروکاستنی باشد.{{نیازمند منبع}}
 
==== برهان معرفتشناخت ====
[[فرنک جکسن]] با استناد به کیفیات ذهنی -مانند رنگ- آزمونی فکری را ترتیب داد تا فیزیکالیسم را ابطال کند. فرض می‌کنیم مری در اتاقی سیاه و سفید زندگی می‌کند و از دیدن رنگ‌ها محروم است؛ او از راه تلویزیونی سیاه و سفید و با کتاب‌ها و مجلاتی سیاه و سفید «همهٔ» آنچه را که دربارهٔ جهان فیزیکی و ویژگی‌های فیزیکی هر چیزی می شود دانست، می‌داند. او همهٔ فرایندهای فیزیکی و فیزیولوژیکی «قرمز دیدن» را می‌داند اما وقتی از اتاق سیاه و سفید آزاد می‌شود و [[رنگ قرمز]] را برای اولین بار می‌بیند، می‌گوید: «اوه… پس قرمز دیدن این‌گونه است!». این نشان می‌دهد که مری با این که همهٔ دانستنی‌های فیزیکی قرمز دیدن را می‌دانست، کیفیت قرمز دیدن را نمی‌دانست پس قرمز دیدن یک واقعیت فیزیکی نیست. این استدلال به «برهان معرفت» معروف است و پاسخ‌هایی هم به آن داده شده‌است.<ref name="Jackson4">Jackson, F. , ۱۹۸۶, “What Mary Didn't Know”, Journal of Philosophy 83: 291-295</ref>