[[همایندگرایی]] (Epiphenomenalism) منکر هرگونه علت بودنکارسازی حالات ذهنی در جهان استرا نمی پذیرد و حالات ذهنی را بیشتر شبیه کف روی آب میدانند که یک چیز بی تأثیرناکارا است ولی معلولبرخاسته از بهم خوردن آب دریاست.{{نیازمند منبع}}
اگر به پذیریمبپذیریم که حالات ذهنی معلولبرخاسته از فرایندهای مغزی اند میتوان اینطوراینجور گفت که وقتی A فعالکارامد میشود منجربمیشود، به فعالکارآمد شدن B میشودمی انجامد و در طیبا این فعالیتکار از A به T، B پدید میآیدمیآید؛ کهنماد منظورT ازدر Tاینجا اینجاهمان حالات ذهنی است. پدیدههای ذهنی نتیجهٔبازده ثانویهٔدنباله فعالیتهایکارهای فیزیکی مغزاندمغز اند. اینکه وقتی دست من به آتش نزدیک میشود و من گرما احساسرا دریافت میکنم فعالیتهایکارهای مغز من حالت ذهنی گرما را ایجادپدیدار میکند و اینکه من دست خود را عقبپس میکشم حالات ذهنی عقبپس کشیدن هم نتیجهٔبازده فعالیتهایکارهای مغز است نه اینکه حالت ذهنی گرما حالات ذهنی گریز را به وجودپدید آورده و حالت ذهنی گریز قسمتبخش حرکتیجنبشی مغز من را برای گریز فعالکارآمد کرده.<ref>فلسفهٔ ذهن: مقدمهای کوتاه نوشته اشکان سال</ref>
=== رفتارگرایی ===
رفتارگرایی (Behaviourism) تحلیلی معتقدبر این باور است که واژگان حالات ذهنی معنایی به جز رفتار ندارند یعنی درد چیزی جز نالیدن، ابراز ناراحتی و دیگر رفتارها نیست. رفتارگرایان حذفی، به کلی واژگان ذهنی را حذف میکنند؛ مانند [[کواین]]. [[ویتگنشتاین]] برخلاف آنچه معروف است رفتارگرا نیست (او صرفاً معتقد است که واژگان ذهنی از طریق رفتار شکل میگیرند).{{نیازمند منبع}}