گویش بختیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خنثی‌سازی به نسخهٔ 27906619 Sky365 (بحث). (T)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱۹:
}}
 
'''گویش بختیاری''' یا '''لری بختیاری''' گویش [[مردم بختیاری]] است و بهیکی آن‌هااز گویش‌های [[لرزبان بزرگ|لُر بزرگلری]] می‌گوینداست. وبختیاری‌ها طبقجزئی کتاباز شرف[[مردم الدینلر]] بدلیسیبه‌شمار ابتدامی‌آیند در قرن ششم هجری در زمان آل فضلویهکه به همراهآن‌ها ایل[[لر هایبزرگ|لُر ممسنیبزرگ]] ؛لیراوی ؛آسترکی؛گوتوندی و ٢٥ ایل دیگر از کردستان سوریه به زاگرس کوچیدندمی‌گویند و در جنوب غربی [[ایران]] ساکن شدندهستند.<ref name="encyclopaediaislamica">{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=661 |عنوان =بختیاری | ناشر =دانشنامه جهان اسلام |تاریخ = |تاریخ بازدید =۲۹ دی ۱۳۹۰}}</ref> گویش بختیاری از جمله [[گویش‌های شمالایرانی جنوب غربی|گویش‌های جنوب غربی ایران]] و یکی از گویش‌های [[زبان لری]] به‌شمار می‌رود.<ref name="encyclopaediaislamica" /><ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/lori-dialects |عنوان =LORI DIALECTS | ناشر =Iranica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۳}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/lori-language-ii |عنوان =LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori | ناشر =Iranica |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ فوریه ۲۰۱۳}}</ref> این گویش کردی[[لری]] ۸۶ درصد با [[لری جنوبی]] و ۷۸ درصد با [[لری خرم‌آبادی]] و تا حدودی با کردی کرمانجی شباهت دارد.<ref>[https://www.ethnologue.com/language/bqi/20.asp?code=Bakhtiâri Ethnologue report for Bakhtiâri]</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] گویش بختیاری و زیرشاخه‌های آن را به همراه گویش‌های بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی و گوتوندی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگی‌های واج‌شناسی دانسته و مجموعهٔ این گویش‌ها را به همراه گویش کردیلری از یک خانواده معرفی نموده‌است و بر همریشگیتفاوت آن‌ها با کردی صحه گذاشته‌است. اختلافاتی مابین لغات لری و کردی وجود دارد که به دلیل همنشینی بختیاری ها با مناطق فارس نشین بوجود آمده است برای نمونه:تمارزو:تمارزرو: آرزو به دل /دلال:بَلال:عزیز و دوستداشتنی/جیجک: بختیاری =جوجِک :کردی- لیله: لوله- پیل:پوڵ -تیت:توت -ڕیت:ڕوت:برهنه-دیر:دور؛خین:خۊن-تریسکه:تروسکه:شعاع نور-نیر:نور؛تیش:توش:سختی،مهلکه-پپیله:پپوله:پروانه-هیل:هۊل-هیر:هۊر؛دیر:دور-لیت:لوت :دماغ-به‌لی:بلو،به‌ڕوت؛زیخاو:زوخاو:چرک‌آب،عفونت-لێخ:لۆخ: پا،ساق پا-بِیس:بوس:وایسا-هیساین:هوساین:ایستادن-پیش:پوش:کاه-سیر:سور:جشن-سی:سا:برای-منی:مینا:مانند. <ref>http://www.iranicaonline.org/articles/baktiari-tribe</ref>
.
 
خط ۲۵:
[[پرونده:LurishLanguageMap.png|بندانگشتی|چپ|گستردگی مناطق لُرنشین خاورمیانه]]
کتاب با نام بختیاریکا دانشنامه و واژه‌نامه ایل بختیاری بمنظور ایفای نقش یک منبع مهم اطلاعاتی طی مدت زمان ده سال‌ به رشته تحریر درآمده و شامل کلیه مباحث مربوط به گفتار و زبان بختیاریست که توسط مولف جوان بختیاری، امیر رستمی بابادی تهیه و در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفته‌است.
گویش بختیاری مانند دیگر [[گویش‌های ایرانی جنوب غربی|گویش‌های ایرانی شمال غربی_کرمانجی میانی]] لحجه هایلهجه‌های متعددی دارد که به‌طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:
 
;اول
خط ۵۹:
در این جدول، ''A صدای '''آ'''، ou صدای '''او''' و ee صدای '''ایی''''' می‌دهد.
{| class="wikitable" style="margin: 1em auto 1em auto"
! بختیاری || کردیتلفظ ||فارسی
|--
| باوا/پاپا||باوپیر Bâvâ/Papa || پدر بزرگ
|-
| دِدو/دِرو ||خانگ , خویشک Dedu/Deru || خواهر
|-
| دا/دآیه ||دایک,دایه Dâ/Dâyah || مادر
|-
| جیجکدآولو || دایه گوره ,داپیر,ننگDâwlu|| مادربزرگ
|-
| تاتِه/تاتَه||تاتگ ,مامو,آپوTâteh/Tâtah || عمو
|-
| دالو || پیرژنDAlou || مادربزرگ، پیرزن
|-
| بوه/بَو|| بابو,باوBaveh/Ba-ou || پدر
|-
| گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا|| کاک,برا,برانگGaga/Geou/Gigah/Kâkâ || برادر
|-
| کُر/کوئَک || لا,لاوک,کرKor/Koak || پسر
|-
| دُر / دُه-دَر/دُدَر|| کچ ,کنیشک,دت Dor/Doh-dar/Dodar || دختر
|-
| بُتی / بُتِ|| Botie خالتی,/ میمهBote || خاله
|-
| کیچی/کِچی|| میمه,پوور,مته,Kichie/Kechi || عمه
|-
| تاته زا|| ماموزا,Tâte-zâ آموزا|| عموزاده
|-
| خورزا|| خوشکه زاKhor-zâ || خواهرزاده
|-
| خُرْزا خُرْزِمار||پسمام ,میمه زا,پوورزا,دوتمامKhor-zemâr || پسرخاله و دخترخاله
|-
| هُمریش|| باجه,هوزاوا,Hom-reesh || باجناغ
|-
| جُوِه/جِوه|| کراس,جلJoweh/Jeweh || پیراهن، جامه
|-
| شُولار/شَولار|| درپی,پانتول,شوارShowlâr/Shawlâr || شلوار، تنبان
|-
| چُغا|| کول ,چیاCho-ghâ || تپه
|-
| نِفت/نُفت/پِت|| لوت ,پووز,بی ولNeft/Noft/pet || دماغ
|-
| به در/سَرا|| در ,دشتBe-dar/Sarâ || بیرون
|-
|حَوش|| حولی,حوشHawsh || حیاط/خانه ویلایی
|-
| بَرد|| برد,کورBard || سنگ
|-
| کِتو/سَی|| سهKetow/Say
| سگ
|-
| گُلو|| پیشوک,پشولهGolow
| گربه
|-
| هَرس|| ئسرین,هستر,فرمسکHars || اشک
|-
| تیگ/پِشنی/پیشنی|| تیول,هنی,تگTig/peshni || پیشونی
|-
| چَکهَ/کَچه/چُوَه|| زبق,چینKacheh/Chowah || چانه
|-
| بَق/بَک|| بقBagh/Bak || قورباغه
|-
| گژدین|| دوپیشکGazh-din || عقرب
|-
| گادین|| داماره کوولGa-din || عقرب
|-
| تَش تَش|| هزارلنگ Tash-tash || هزارپا
|-
| گَرگِراک|| دله مار ,مارمورکGargerAk || مارمولک بزرگ
|-
| هالو/هُلو|| خالوHAlou || دایی
|-
| دیلق/تَش|| آگر ,آر,آورDilagh/Tash || آتش
|-
| سوز/سوز|| سوز,کسکSawz/Sowz || سبز
|-
| حونِه/هُوَه|| مالHuneh/Howah
| خانه
|-
| کِئو / بِنُوش/بِنَوش|| بنوش,موورBe-nowsh/ke-woo/Benawsh || بنفش
|-
| سُهر|| سورSohr || سرخ، قرمز
|-
| اِسپید|| سپی,اسپید,سیس,چرمیEspeed/Esped || سفید
|-
| شَه|| رشShah || سیاه
|-
|کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ||کرجلنگkerjeleng||خرچنگ
|}
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آن‌ها با هم مختلف است (در لغات بالا)
خط ۱۵۹:
|دا، دآیَه
|دای، دِی
|دا
|دا، دالکه
|مادر
|-
|تاته
|تاتَه، عامو
|عامو
|عامو،تاته
|عمو
|-
خط ۱۷۴:
|تاته‌زا، عاموزا
|تاته‌زا، عاموزا
|عاموزا
|عاموزا،تاته زا
|عموزاده
|-
خط ۱۸۴:
|چغا، مُل
|تُل
|کُن
|کُن، چغا، نِر
|تپه
|-
|بَرد، کُچُک
|برد، کچُک
|بَرد
|بَرد،کُچونه
|سنگ
|-
خط ۲۰۴:
|ار
|ار
|اَ
|اَ، اَر
|اگر
|-
خط ۲۱۴:
|لؤی
|لوی
|
|کِرکِه
|شیر آغوز (زیک)
|-
|آل
|یال
|
|مردازما
|موجود افسانه‌ای در زاگرس - جن
|-
خط ۲۲۹:
|تَش
|تَش
|تَش
|تَش، آئر
|آتش
|-
|آوریت
|وریتنایَن، وریتنادَن
|پَره پوت، کُلک ئو ریتپوت
|پرکندن مرغ
|-
خط ۲۴۴:
|بافه
|بافَه
|بافه
|بافه، چَپِه
|دسته گندم
|-
|بِخَوسین
|بخوسیت
|بوفته
|بوفتی ه
|بخوابید
|-
خط ۲۵۹:
|بل باریک، کعْد باریک
|قَی باریک، قد باریک
|قَ باریک، با باریک
|کمر باریک
|-
خط ۲۶۹:
|بندار
|سَرَبالِی
|بنار
|بِنار
|سربالایی
|-
خط ۲۹۹:
|پرس
|
|پُرس
|پُرس، چَمِر
|عزاداری
|-
خط ۳۱۹:
|چاپ چوله
|دز درو
|دِرو
|دِرو، بُلُ باف
|دروغ و ریا
|-
خط ۳۳۹:
|چوله
|جیلَه، جولَه
|چولِه
|چولِه، ژِژِه
|جوجه تیغی
|-
|دوقات
|
|دو برابر، دو وربرابر
|دوبرابر
|-
|نُمزَد، نومزَد
|نومزا
|دسگیرو، نومزَد
|نامزد
|-
خط ۳۶۴:
|رات و ریت
|رات ریت
|
|بی ور ئو دما
|بی‌بندونوا
|}
خط ۴۵۸:
قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعل‌ها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده می‌شود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونه‌های زیر:
 
فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: أتیآییآی هنی؟،ریم؟، بختیاری نادرست: اییای/إتیایإیای بریم؟
 
فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی أرُم،رُم، بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم
کردی کردستان: من دروم یا من دچم یا من ئروم
کردی خراسان: ئز درم
کردی ترکیه :ئز دچم
 
فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل رَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن
بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم
 
فارسی: دخترهامی‌توانی رفتن،گوشت بخوری؟، بختیاری درست: دُرگَلتَری أرَهدن،گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: دُهدَرآایتَری/إتَری گوش رَفتِنإخُری/إخوری؟
 
فارسی: می‌توانی گوشت بخوری؟، بختیاری درست: أتَری گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: ایتری؛ گوشت ایخُری/أخوری؟
 
شناسه + بن مضارع
سطر ۴۷۵ ⟵ ۴۷۰:
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
 
می‌خورم: أخُرُمخُرُم/خورُم (xo/xurom)کردی کردستان:أخوم یا دخوم
 
کردی خراسان ترکیه و سوریه : دخوم
می‌خوری: أخُریخُری/خوری (xo/xuri)
 
کردی کردستان:أخوی یا دخوی
می‌خورد: أخُرهخُره/خوره (xo/xureh)کردی کردستان :أخوه
کردی خراسان و ترکیه و سوریه: دخوی
 
می‌خورد: أخُره/خوره (xo/xureh)کردی کردستان :أخوه
می‌خوریم: أخُریمخُریم/خوریم (xo/xurim)
کردی کرمانجی: دخه
 
می‌خورید: أخُرینخُرین/خورین (xo/xurin)
 
می‌خورند: أخُرنخُرن/خورن (xo/xuren)
 
می‌خوریم: أخُریم/خوریم (xo/xurim)
سنندجی:أخوین
کرمانجی:دخوین
می‌خورید: أخُرین/خورین (xo/xurin)
سنندجی:أخون
کرمانجی:دخوین
می‌خورند: أخُرن/خورن (xo/xuren)
سنندجی:أخون
کرمانجی:دخوین
;'''مضارع التزامی'''
;* ساختار در فارسی: بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آن‌ها بروند
سطر ۵۱۰ ⟵ ۵۰۰:
ساختار: هُنِی + ماضی ساده
 
فارسی:می‌دویدم، بختیاری: هُنِی أدَونیدُمدَونیدُم
 
فارسی: می‌خوردند، بختیاری، هُنِی أخُرِنخُرِن
 
فارسی: می‌آیم/میام، بختیاری: هُنِی أیآمیآم
 
فارسی: می‌دویدن، بختیاری: هُنِی أدَونیدِندَونیدِن
 
;'''ماضی نقلی''':
سطر ۵۳۴ ⟵ ۵۲۴:
خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)
 
;'''ماضی بعید''':
 
{{سخ}}
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده می‌شود.
مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
 
;'''آینده''':
 
{{سخ}}
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود
 
;'''نفی مضارع اخباری''':
 
{{سخ}}
نمی‌خورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom)