مردم لارستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار ویرایشگر دیداری
جز 1 ویرایش خرابکارانهٔ 46.245.119.246 (بحث) به آخرین ویرایش Rizorius خنثی‌سازی شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۴:
web|url=http://www.everytongue.com/larestani/|title=larestani|publisher=EveryTongue|date=22 March 2014 |accessdate=March 22, 2014}}</ref>
|popplace={{پرچم|ایران}}:{{سخ}}جنوب [[استان فارس|فارس]]{{سخ}}غرب [[استان هرمزگان|هرمزگان]]{{سخ}}شرق [[استان بوشهر|بوشهر]]
جنوب غرب [[استان کرمان|کرمان]]{{سخ}}{{سخ}}{{پرچم|کویت}}{{سخ}}{{پرچم|بحرین}}{{سخ}}{{پرچم|امارات متحده عربی}}{{سخ}}{{پرچم|قطر}}{{سخ}}سایر [[کشورهای پیرامون خلیج فارس]]
|langs=[[زبان اچمی|اچمی]]
|rels=عمدتاً [[اهل تسنن]]{{سخ}}اقلیت [[شیعه]]
|related= سایر [[مردمان ایرانی]] و [[هوله]]
}}
مردم '''اچُمی'''، '''لارستانی''' و یا '''خودمونی''' قومیتی [[پارس|پارسی]] ساکن بخش‌های جنوبی [[استان فارس]] و غرب [[استان هرمزگان]] هستند. گروه‌های قابل توجهی از این قوم به کشورهای جنوب [[خلیج فارس]] از جمله [[کویت]]، [[بحرین]]، [[قطر]] و [[امارات متحده عربی]] مهاجرت کرده‌اند. این مردم عمدتاً خود را خودمونی یا اچمی معرفی می‌کنند. هرچند در [[بحرین]] و [[قطر]] این مردمان به [[هوله]] مشهورند.
 
منطقهٔ [[لارستان]] در گذشته شامل شهرهای جنوبی [[استان فارس]] همچون [[شهرستان لارستان|لارستان]]، [[شهرستان خنج|خنج]]، [[شهرستان گراش|گراش]]، [[شهرستان اوز|اوز]] و بخشی از [[استان هرمزگان]] همچون [[شهرستان بستک|بستک]]، [[بندر لنگه]] و [[کیش]] می‌شده است.
خط ۱۹:
== سفرنامه‌ها ==
=== سفرنامه ابن بطوطه ===
[[ابن بطوطه]]، سیاح مراکشی، در سال ۷۳۳ هجری قمری وارد شهر [[خنج]] شده است و شرحی دربارهٔ مقامات و زهد و تقوا و ملاقات با زاویه وقت سخن گفته‌است. وی از طریق استان [[ظفار]] ([[کشور عمان]]) و از آنجا از راه [[خلیج فارس]] که آن را [[بحر فارس]] نامیده‌است به [[جزیره هرمز]] آمده است و از این طریق وارد منطقه‌ی عربیاچمی‌نشین می‌شود. او در این ناحیه از شهرهای [[میناب]]، [[شهرستان رودان|رودان]]، [[کهورستان]]، [[کوخرد]]، [[لار]] و [[خنج]] عبور می‌کند. بخشی از این [[سفرنامه ابن بطوطه|سفرنامه]] به شرح زیر است:
{{گفتاورد بزرگ}}از راه [[هند]]وستان به [[لار]] آمدم و به همراه ابو زید عبدالرحمن بن ابودلف حنفی در سال ۷۳۳ هجری قمری به [[خنج]] وارد شدم. شنیدم که در همان خنج زاویه دیگری هست (احتمالا منظور از زاویه شیخ عبدالسلام بوده برابر با سال حیات شیخ) که جمعی از صلحاء و عباد در آن به سر می‌برند. شب به سراغ آنان رفتم. مردی بود بزرگوار که آثار عبادت بر وجناتشان هویدا بود. رنگ‌های زرد و بدن‌های ضعیف و چشمان اشک‌باری داشتند. من که وارد زاویه شدم طعام آوردند. او به پیران قوم بانگ زد که پسرم محمد (اشاره به شیخ حاجی محمد پسر شیخ عبدالسلام) را بگوئید تا بیاید. محمد در گوشه‌ای نشسته بود. وقتی پیش آمد از ضعف عبادت چنان می‌نمود که گوئی از گور برخاسته سلام کرد و نشست. پیر گفت: پسر! با این مهمانان در غذا موافقت کن تا از برکات آنان برخوردار گردی، پسر که روزه دار بود با ما بطعام نشست و افطار کرد، این جمع همه [[شافعی]] مذهب بودند، پس از طعام مراسم دعا انجام گرفت و ما به منزل خود مراجعت کردیم.{{پایان گفتاورد بزرگ}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سفرنامه ابن بطوطه (تحفة النظار و غرايب الأمصار)}}</ref>
 
خط ۲۵:
[[مارکو پولو]] دشت هرمز و رودخانه [[میناب]] را منطقهٔ سرسبز و پر میوه‌ای می‌داند که بسیار متنوع است. [[هرمز]] که ناحیه‌ای قدیمی است، محل دادوستد بازرگانان خلیج فارس و [[کیش]] بوده‌است. مار کوپولو به موقعیت بندری هرمز و رونق آن در رابطه با تجار هندی اشاره می‌کند، کشتی‌های بزرگ مملو از ادویه و [[مروارید]] این منطقه بین عامهٔ مردم به «شهر دقیانوس» معروف است و امروزه نیز خرابه‌های آن را در بخش شمالی [[جیرفت]] دانسته‌اند. علاوه بر آن مارکو به صنعت کشتی‌سازی ایران در آن ایام اشاره می‌کند و شیوهٔ ساخت آن را مورد انتقاد قرار می‌دهد و قیر اندود نکردن کشتی‌ها را از معایب آن می‌داند زیرا که بسیاری از آن‌ها غرق می‌شده‌اند. نکتهٔ جالب دیگری که مار کوپولو به آن اشاره می‌کند، بادهای گرم موسمی و گاه کشندهٔ این منطقه‌ یعنی[[تقویم جنوب ایران|''تشباد'']] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سفرهای مارکوپولو/بند37}}</ref>
 
== گاهشمار محلی ==
<br />
[[گاهشمار اچمی]] تقویمی کشاورزی است ؛اگرچه [[تقویم جنوب ایران|گاهشمار شفاهی خودمونی]] مبدأ معلومی ندارد و کاربرد زراعی دارد ولی با [[گاهشمار خورشیدی]] مطابقت دارد؛ آغاز سال نو در این تقدیم در [[جشن های ایران باستان|میانه بهمن‌ماه]] است و نخستین ماه آن ''نئ بهار'' و ماه پایانی آن ''بروبار'' است.
 
== غذاهای محلی ==
=== غذای باستانی جهانی ===
بالوتوه(Balotawa):
خمیری است که بر روی تابه ای نهاده بر چاله ای از اخگر پهن می کنند و با مخلوطی از تخم مرغ و کنجد و سس ماهی مخلوط می شود؛بعد با روغن محلی یا پنیر گرم می شود.شاید این همان [[پیتزا|پیتزایی]] باشد که سربازان [[داریوش یکم|داریوش شاه]] در جنگ ها می خورده اند!<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Goodman, Susan. A slice of history (history of pizza). National Geographic Explorer 01-MAY-2005}}</ref>
=== سس ماهی ===
[[مهوه]](Mahweh) یا [[مهیاوه]]( [[Mahyawa]] ):
نوعی سانیز باستانی برا تهیه سس ماهی از ماهی ساردین و برخی ادویه جات است.
مردم منطقه جنوب می‌گویند که فرمول [[مهوه]] یا (مهیاوه) را [[ابن سینا]] طبیب و دانشمند ایرانی یا به‌قول بعضی‌ها [[بزرگمهر]] وزیر [[انوشیروان]] تهیه نموده‌است و معتقدند خوردن مهوه که دارای خردل هم هست از ابتلا به بیماری پوستی ([[پیس]]) جلوگیری می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.}}</ref>
 
== منابع ==