اسلام و خشونت: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Safir salamat (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
به نسخهٔ 27338807 ویرایش InternetArchiveBot برگردانده شد: حذف مطالب منبع‌دار و افزودن انبوهی از مطالب با ساختار و متن غیر دانشنامه‌ای. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۶:
 
از سوی دیگر، در جواب چنین اتهاماتی، کسانی چون [[رام پونیانی]] اظهار می‌کنند «اسلام خشونت را قبول نمی‌کند، ولی مانند ادیان دیگر به "دفاع از خود" معتقد است.»<ref>{{یادکرد کتاب|title=Religion, power & violence: expression of politics in contemporary times |first=Ram |last=Puniyani|publisher=SAGE |year=2005 |page=98 |url=http://books.google.com/books?id=Fd5Fm79VMk8C&pg=PA98&dq=Quran+violence&hl=en&ei=794GTZn5O9nRnAf49-24CQ&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=5&ved=0CDYQ6AEwBDgK#v=onepage&q=Quran%20violence&f=false}}</ref>
 
== صلح طلبی در اسلام ==
<big>چشم انداز کلى و راهبرد اساسى قرآن درباره صلح و هم زیستى را مى توان در آیات زیر جستجو نمود:</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن مجید به صراحت جنگ افروزى را مذمت و منشأ آن را فساد و تباهى مى داند: «و چون حاکمیت یابد (با جنگ و خونریزى)در راه فساد در زمین مى کوشد و زراعت ها و چهارپایان را نابود مى سازد».«وَ اِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الاَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکُ الْحَرْثَ وَ الْنَّسْلَ وَ اللَّهُ لَایُحِبُّ الْفَسَادَ»، (بقره(۲)، آیه ۲۰۵).</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن بر آن است که خداوند فرونشاننده آتش جنگ است: «هرگاه آتش جنگ برافروزند، خداوند آن را فرومى نشاند. آنان در زمین فساد مى گسترند، اما خدا فسادگران را دوست نمى دارد».«کُلَّمَا اَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ اَطْفَأهَا اللهُ وَ یَسْعَوْنَ فِى الْاَرْضِ فَسَاداً وَ اللهُ لَایُحِبُّ الْمُفْسِدِینْ»، (مائده(۵) آیه ۶۴).</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن به صلح و زندگى مسالمت آمیز دعوت مى کند: «اى مؤمنان! همگى از در صلح و آشتى درآیید؛ و از«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ اَمَنوُاْ ادْخُلُواْ فِى الْسِّلْمِ کَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الْشَّیْطَانِ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینْ»، (بقره (۲)، آیه ۲۰۸). گام هاى شیطانى پیروى نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست».</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن همچنین اهل کتاب را به اصول مشترک که بزرگترین بنیاد و زیر ساخت همزیستى مسالمت آمیز است فرامى خواند: «بگو اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که بین ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یکتا را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم؛ و کسى از ما، دیگرى را،«قُلْ یَا اَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَواْ اِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ اَلَّا نَعْبُدَ اِلَّا اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً اَرْبَاباً مَنْ دُونِ اللَّه...»، (آل عمران (۳)، آیه ۶۴). جز خداى یگانه، به پروردگارى نپذیرد».</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن هر گونه تعدى، تجاوز و ستمگرى را محکوم و از آن نهى مى نماید: «تعدى و تجاوز نکنید، زیرا«وَلَا تَعْتَدُوا اِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ الْمُعْتَدِینْ»، (بقره (۲)، آیه ۱۹۰ ؛ مائده (۵)، آیه ۸۷ ؛ و مشابه آن اعراف (۷)، آیه ۵۵). خداوند ستم پیشگان و تجاوزگران را دوست ندارد».</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن هر گونه نابرابرى نژادى، قومى و ذاتى انسان ها را، که زمینه زیاده خواهى و تجاوزگرى است، نفى نموده و تنها ملاک برترى را درستکارى و پاسداشت فضیلت هاى اخلاقى و انسانى مى داند: «اى آدمیان! ما شما را از یک مرد و زن آفریده و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (این امور ملاک امتیاز نیست)، همانا گرامى ترین شما نزد پروردگار پارساترین شماست، به درستى که «یَا اَیُّهَا الْنَاسُ اِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُواْ اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اَتْقَیکُمْ اِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرْ»، حجرات (۴۹)، آیه ۱۳ خداوند دانا و آگاه است».</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن تأکید مى کند که هرگاه گروهى از کفار واقعاً بى طرفى برگزیده و در پى مسالمت باشند، مسلمانان بر آنان سلطه اى نداشته و حق جنگیدن با آنها را ندارند. «پس اگر از شما کناره گیرى کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمى دهد که متعرض آنان شوید».«فَاِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَ الْقَوْا اِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاْ»، نساء (۴)، آیه ۹۰</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن در جاى دیگر، ضمن تأکید بر آمادگى دفاعى، به پیامبر اسلام دستور مى دهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتى استقبال کند. «و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى؛ و بر «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمْ»، (انفال (۸)، آیه ۶۱ ؛ نیز بنگرید: خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست».بقره (۲)، آیه ۱۹۲ و ۱۹۳).</big>
 
<big>«وَالْصُّلْحُ خَیْرٌ...»، (نساء (۴)، آیه ۱۲۸) این آیه اگر چه در مورد روابط خانوادگى است اما قابل تعمیم به همه حوزه هاى روابط انسانى و از همین رو قرآن مجید در موارد متعددى به ایجاد صلح و امنیت، وفاق و دوستى و همزیستى (۷) قرآن صلح و صفا و صمیمیت را براى بشر مایه خیر و نیکبختى مى داند: «صلح و آشتى بهتر است». مسالمت آمیز فرمان مى دهدانفال (۸)، آیه ۱ ؛ حجرات (۴۹)، آیات ۹ و ۱۰ و.... اجتماعى است.</big>
 
 
 
 
<big>_رویکرد اساسى قرآن نیک رفتارى با هم نوعان است هر چند از کفار باشند، مشروط بر آن که آنان نیز به اصول همزیستى مسالمت آمیز پاى بند و متعهد باشند: «خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون «لَا یَنْهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِى الدِّین وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُم اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینْ»، (ممتحنه (۶۰)، آیه ۸). نراندند نهى نمى کند؛ چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد».</big>
 
 
 
 
<big>_قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذیرش دین و دعوت اسلامى را مردود انگاشته و به صراحت اعلام مى کند «هیچ اجبارى در دین نیست؛ زیرا«لاَ اِکْرَاهَ فِى الْدّینْ قَدْ تَبیَّنَ الْرُّشْدُ مِنَ الْغَیْ»، (بقره (۲)، آیه ۲۵۶). هدایت و رشد، از گمراهى روشن شده است».</big>
 
<big>«وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینْ»، (نور(۲۴)، آیه ۵۴ ؛ عنکبوت(۲۹)، آیه ۱۸ ؛ نیز بنگرید : آل عمران (۳)، آیه ۲۰ ؛ مائده (۵)، آیه ۹۲ و۹۹ ؛ رعد (۱۳)، در این راستا پیامبر هیچ سلطه و قدرت اجبار و اکراهى ندارد. «پس تذکر ده که تو فقط از دیدگاه قرآن وظیفه پیامبر اسلام ابلاغ پیام روشن الهى است. «بر پیامبر نیست مگر رساندن آشکار». تذکردهنده اى، تو سلطه گر برآیه ۴۰ ؛ نحل (۱۶)، آیه ۳۵و۸۲ ؛ یاسین (۳۶)، آیه ۱۷ ؛ شورى (۴۲)، آیه ۴۸ ؛ تغابن (۶۴)، آیه ۱۲ آنان نیستى که (بر ایمان) مجبورشان کنى».«فَذَکِّرْ اِنَمّا اَنتَ مُذَکِّرٌ. لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرْ»؛ غاشیه(۸۸) آیه ۲۱و۲۲</big>
 
<big>از آنچه گذشت به خوبى روشن مى شود که: اولاً، در چشم انداز قرآن، صلح یک «قاعده» است، و جنگ «استثنا»؛ ثانیاً، لشکرکشى و نبرد در راه تحمیل عقیده و اجبار در پذیرش دین در منطق قرآن مردود و بى اساس است.</big>
 
====<big>صلح در سنت پیامبر</big>====
<big>از دیگر امورى که در آشنایى با چشم انداز اسلامى پیرامون مسأله جنگ و صلح مفید و مؤثر مى باشد آشنایى با خلق و خوى پیامبر اسلام و سیره رفتارى آن حضرت است. آنچه آشکارا در آینه تاریخ مى توان دید این است که سماحت و گذشت، حسن خلق و معاشرت نیکو از بارزترین ویژگى هاى پیامبر بزرگوار اسلام بوده است.</big>
 
<big>قرآن مجید شیوه رفتارى آن حضرت را چنین توصیف مى کند: «به راستى تو داراى اخلاقى عظیم و تحسین برانگیز هستى»«وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمْ»، (قلم (۶۸)، آیه ۴). .</big>
 
<big>در رابطه با دلسوزى و مهربانى انتهاناپذیر حضرتش مى فرماید: «به یقین براى شما پیامبرى از خودتان آمد که در رنج افتادن شما براى او دشوار است. به جِدّ خواستار هدایت شماست و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان مى باشد».«لَقَدْ جَائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رَحِیمْ»، (توبه (۹)، آیه ۱۲۸).</big>
 
<big>از دیدگاه قرآن یکى از رموز اساسى گسترش اسلام وگرایش سریع و شدید همگانى به سوى آیین خاتم همان اخلاق نیکو و رفتار کریمانه پیامبر بوده است: «پس به برکت رحمت خداوند با آنان نرم خو آل عمران (۳)، آیه ۱۵۹ حضرتش در تمام عمر شریف خود هرگز به کسى دشنام نگفت، سخن بیهوده بر زبان نیاورد، آه دردمندان را</big> <big>مى شنید، به فریاد اعتراض گران گوش فرامى داد، و هر اعتراضى را به نیکى پاسخ مى فرمود. سخن کسى را قطع نمى کرد. فکر آزاد را سرکوب نمى کرد، اما خطاى در اندیشه و کردار را با منطق استوار و بیانى شیرین و دلنشین روشن مى ساخت. بر زخم هاى دل شکستگان مرهم مى نهاد. رقیق القلب بود و از رنج دیگران آزرده خاطر مى گشت.«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَنْ اَنْفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ...»، آل عمران (۳)، آیه ۱۵۹</big>
 
 
<big>او با دشمنان خویش نیز با سعه صدر و عطوفت برخورد مى نمود. سنت رفتارى پیامبر عظیم الشان اسلام گواه بر این است که، پیامبر اسلام و پیروان آن حضرت، حتى یک جنگ تجاوزگرانه . محمصانى صبحى، القانون و العلاقات الدولیه فى الاسلام، ص ۱۷۷، بیروت؛ دارالعلم ۱۳۹۲.</big>
 
<big>نداشته اند، بلکه همه جنگ هاى پیامبر دفاعى محض و در پاسخ به تجاوزات و پیمان شکنى هاى دشمنان دین بوده است</big>
 
<big>سید قطب مى نویسد: « محمد هیچ گاه نسبت به مردم راه ظلم را نمى پیمود، تنها خواسته اش از مردم این بود که گفتارش را بشنوند، که اگر دلهایشان نرم و متمایل به خدا گردید، ایمان بیاورند. و چنانچه دلهایشان را قساوت فراگرفت و گمراهى بر آن چیره گردید، کارشان موکول به خدا باشد. اما مردم آن طورى که محمد با آنها سازش مى کرد، با وى سازش نداشتند و راه دعوت صلح جویانه اش را باز و آزاد نمى گذاشتند، و آزادى پیروانش را محترم نمى شمردند؛ به آنها اذیت ها مى کردند و آنها را از خانه و وطن شان بیرون مى نمودند و هر کسى که آنها را مى یافت، به قتل مى رساندند. بدون داشتن هیچ گونه منطق قانع کننده اى مانع دعوت و تبلیغ آنها مى شدند و نمى گذاشتند منطق آنها به گوش همگان برسد. در این وقت بود که اسلام توسل به قوه قهریه را براى دفاع از مبدأ اساسى پیشرفتش، که عبارت . از آزادى دعوت و عقیده است، جایز شمرد»سید قطب، زیر بناى صلح جهانى، ترجمه خسروشاهى و قربانى، ص ۵۷، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، ۱۳۵۵.</big>
 
 
<big>پیامبر با هر کس که به او پیشنهاد صلح مى داد، پیمان صلح برقرار مى کرد و هر کس با او پیمانى مى بست با او نمى جنگید، مگر آن که آنان عهدشان را مى شکستند، و علیه مسلمین به نبرد پرداخته و یا با دشمنان حربى مسلمین همکارى مى کردند. از این قبیل است جنگ با یهود بنى قریظه که با حضرت پیمان بستند ولى دیرى نپایید که عهد خود را نقص نموده و با احزاب مختلف، در جنگ «خندق» علیه مسلمین وارد کارزار شدند.</big>
 
 
<big>شیخ جواد بلاغى مى نویسد: «قاعده اولیه نزد محمد صلح بوده است، هرگاه که کفار متمایل به صلح و مسالمت و زندگى طبیعى بودند با آنان مسالمت جویانه رفتار مى کرد، حتى با وجود آگاهى . آن حضرت به اینکه در صورت نبرد پیروز و غالب است»الرکابى، الجهاد فى الاسلام ص ۴۴-۴۳؛ دمشق، بیروت : دارالکلم الطیب، الطبقه الثانیه، ۱۴۱۸ه.ق ؛ حسینى، سید ابراهیم، منع توسل به زور، ص ۹۷</big>
 
<big>بر خلاف تبلیغات سوء دشمنان رشد و بالندگى اسلام بیش از هر چیز در گرو اخلاق فاضله و روش بشر دوستانه پیامبر بوده است، تا آنجا که گفته اند: «شمار کسانى که پس از صلح حدیبیه به اسلام نجفى، محمد حسین، نکته هایى از فقه روابط بین الملل، مجله فقه (کاوشى نو در فقه اسلامى) ص ۸، قم : دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، شماره ۱۰، سال ۳، زمستان ۱۳۵۷.ق ؛ همان، ص ۸۶. . گرویده اند، بیش از همه کسانى است که ظرف بیست سال پیش از آن مسلمان شده بودند»</big>
 
 
<big>در سیره پیامبر هیچ گاه اجبار در پذیرش دین مشاهده نگردیده است؛ حتى آن حضرت پیشنهاد برخى از انصار مسلمان در مورد الزام فرزندانشان براى پذیرش اسلام را رد کرده و در این باره به آیه «لا...» ؛ بقره (۲)، آیه ۲۵۶ استناد مى کردندجهت آگاهى بیشتر نگا : مطهرى، مرتضى، جهاد، صص ۲۲-۲۰، تهران : صدرا، چاپ ششم،۱۳۷۴</big>
 
<big>إِکْراهَ فِى الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ »</big>
 
 
<big>گاندى رهبر استقلال هند مى نویسد: «عنف و اجبار در دین اسلام وجود ندارد. حیات شخصى نیک بین، نصراللَّه، اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب، ص ۵۵، درود، فارسیست، بیتا؛ به نقل از اسلام شناسى غرب، ص ۳۶. پیامبر اسلام، به نوبه خود، نشانه و سرمشق بارزى براى رد فلسفه عنف و اجبار، در امر مذهب مى باشد»</big>
 
<big>جالب است دانسته شود که «طبق مدارک معتبر تاریخى مجموع کشته شدگان همه نگا : الطبقات، ج ۲؛ بحارالانوار، ج ۲۰ ؛ تاریخ طبرى، ج ۳ ؛ مودودى ابوالاعلى، برنامه انقلاب اسلامى، ترجمه غلامرضا سعیدى، ص ۴۳، چاپ دوم. . جنگ هاى صدر اسلام حدود یک هزار و چند نفر از مجموع مسلمانان و کفار بوده است»</big>
 
 
<big>پروفسور حمیداللَّه مى نویسد: «محمد بر بیش از یک میلیون میل مربع حکومت مى کرد. این مساحت، معادل تمام خاک اروپا منهاى روسیه بود و به طور قطع در آن روزها این محوطه مسکن میلیون ها جمعیت بود. در ضمن تسخیر این منطقه وسیع، یکصد و پنجاه نفر از افراد مخالف در میدان هاى جنگ از بین رفته بودند و تلفات مسلمین، روى هم رفته براى مدت ده سال در هر ماه یک نفر شهید بود. این اندازه احترام به خون بشر در داستان هاى بشرى، امرى است بى نظیر.</big>
 
<br />
 
====<big>مدارا در سیره مسلمین</big>====
<big>سیره مسلمین و اعتراف غربى ها</big>
 
<big>روش پیامبر تا حد زیادى توسط مسلمانان پس از آن حضرت مورد توجه بوده است. سماحت و بزرگوارى مسلمانان از چنان وضوحى برخوردار است که اندیشمندان غربى را به اعتراف و تحسین وا داشته است. آنچه در سیره مسلمین حایز اهمیت است سه نکته اساسى است:</big>
 
<big>۱. نبرد و فتوحات مسلمانان در زمان خلفاى راشدین نوعاً رهایى بخش و همراه با خواست وجهت آگاهى بیشتر نگا : مطهرى، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج ۱، صص ۱۰۷-۷۷، دفتر انتشارات اسلامى، بى نا. . همکارى مردم سرزمین هاى فتح شده بوده است</big>
 
<big>ادوارد براون در این باره مى نویسد: «رفتار ستمگرانه موبدان نسبت به پیروان سایر مذاهب و ادیان سبب شد که درباره آیین زرتشت و پادشاهانى که از مظالم موبدان حمایت مى کردند حس بغض و کینه شدید در دل بسیارى از اتباع ایران برانگیخته شود و استیلاى عرب به منزله نجات و رهایى ایران از چنگال ظلم تلقى گردد»براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ج ۱، ص ۲۹۹. .</big>
 
<big>دکتر صاحب الزمانى نیز آورده است: «توده هاى مردم نه تنها در خود در برابر جهان بینى و ایدئولوژى ضد تبعیض طبقاتى در اسلام مقاومتى احساس نمى کردند، بلکه درست در آرمان آن همان چیزى را مى یافتند که قرنها به بهاى آه و اشک و خون خریدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس مى کردند...»صاحب الزمانى، ناصرالدین، دیباچه اى بر رهبرى، ص ۲۵۵ ؛ مطهرى، خدمات متقابل اسلام و ایران. .</big>
 
 
 
 
<big>۲. مسلمانان هیچ گاه به زور دعوت به اسلام نکرده و همواره اصل آزادى مذهبى را سرلوحه برنامه هاى خود قرار داده اند.</big>
 
<big>«آرنولد» مى نویسد: «از این نمونه هایى که تاکنون ذکر کردیم که همه از گذشت و سهل گیرى مسلمان هایى که در قرن اول هجرى بر عرب هاى مسیحى پیروز شده و تسلط داشتند، حکایت مى کرد و همچنان در نسل هاى بعدى جریان داشته است، مى توانیم به طور قطع و اخلاص این معنى را ادعا کنیم: این قبائل مسیحى که در مقابل اسلام گردن نهاده و معتقد به آن شده اند، این کار را روى اختیار و اراده آزاد انجام داده اند، هیچ گونه جبر و اکراهى در میان نبوده است. و عرب هاى مسیحى مذهب، که هم اکنون در میان مسلمین زندگى آرنولد، سر ت.و. الدعوه الى الاسلام، ترجمه : حسن ابراهیم حسن، ص ۵۱. . مى کنند، شاهد این تسامح و سهل گیرى هستند»</big>
 
<big>همو مى نویسد: «از پیوندهاى دوستى که همواره میان عرب هاى مسلمان و مسیحى برقرار بوده و هست، ممکن است قضاوت کنیم که زور و نیرو، هیچ گاه در گرویدن مردم به اسلام مؤثر نبوده است. محمد شخصاً پیمان هایى با بعضى از قبائل مسیحى بست و به عهده گرفت که از آنها حمایت کند، و به آنها در اقامه شعائر دینى آزادى بخشید، حتى حقوق و احترامى را که رجال کلیساها داشته اند محترم شمرد. و همچنین، پیمان هایى نظیر این، بین پیروان و جانشینان محمد با بعضى از هموطنانشان که طبق آئین قدیمى خود بت مى پرستیدند، موجود بوده است»همان، ص ۴۸. .</big>
 
 
 
 
<big>«ولتر» مى گوید: «دین اسلام وجود خود را به فتوت و جوانمردى هاى بنیان گذارش مدیون است، در صورتى که مسیحیان با کمک شمشیر و تل آتش آیین خود را به دیگران تحمیل مى کنند. پروردگارا . کاش تمام ملتهاى اروپا، روش ترکان مسلمان را سرمشق قرار مى دادند»خسروشاهى، فلسفه حقوق، ص ۱۱۷ ؛ حسینى، سید ابراهیم، منع توسل به زور، ص ۱۱۵.</big>
 
<big>۳. مسلمانان هیچ گاه اصل همزیستى مسالمت آمیز و رعایت اصول انسانى و احترام به دیگران را فرو ننهادند، و این در حالى است که غیرمسلمانان با آنان بر خلاف این روش عمل مى نمودند.</big>
 
<big>روبرتسون مى نویسد: «هنگامى که مسلمانان (در زمان خلیفه دوم) بیت المقدس را فتح کردند هیچ گونه آزارى به مسیحیان نرساندند؛ ولى بر عکس هنگامى که نصارا این شهر را گرفتند با کمال بى رحمى مسلمانان را قتل عام کردند، و یهود نیز وقتى به آنجا آمدند، بى باکانه همه را سوزاندند».</big>
 
<big>همو مى گوید: «باید اقرار کنم که این سازش و احترام متقابل به ادیان را که گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و غرب، ترجمه : سید هاشم حسینى، صص ۱۴۷-۱۴۲ (به نقل از : على ربانى گلپایگانى، تحلیل و نقد پلورالیسم دینى، ص ۵۷ . نشانه رحم و مروت انسانى است، ملت هاى مسیحى مذهب از مسلمانان یاد گرفته اند»</big>
 
<big>برای مطالعه کامل : https://www.porseman.com/article/%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%B7%D9%84%D8%A8%D9%8A-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/7111</big>
 
== منابع اسلامی ==
سطر ۱۵۳ ⟵ ۲۲:
رابطه بین اسلام و [[خشونت خانگی]] مورد مناقشه‌است. این ایده‌ها به‌طور مبهم اشاره به آیه ۳۴ [[سوره نساء]] می‌کنند که درباره اشکال "ضرب" در شرایط خاص بحث می‌کند. این آیه می گوید که اگر زنتان از آیات پیروی نکرد ابتدا او را نصیحت کنید اگر گوش نداد از او در تخت دوری کنید اگر باز هم گوش نداد او را مورد ضرب قرار دهید. برخی محققان بر این باورند که "ضرب" در مرحله آخر است و در آن اکراه وجود دارد. از نظر آن‌ها این زدن به آرامی است، طوری‌که موجب درد یا آسیب‌دیدگی نشود.<ref name="Wiki_Makarem">Naser Makarem Shirazi's viewpoint on man beating disobedient wife and [http://www.makarem.ir/persian/modules.php?name=News&file=article&sid=1350 the original Persian Q&A article]{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}.</ref>
:
:'''پاسخ سایت حوزه به این شبهه:'''
;عدالت: امر ظالمانه اسلامی نیست. عدالت اسلامی نیست، بلکه اسلام است که باید عادلانه باشد. عدالت ارزشی فرا دینی است. اگر چیزی عادلانه نباشد، بی هیچ شک اسلامی نیست. عدالت از آنجا که معقوله‌ای عقلی است باید در هر زمانه‌ای بازاندیشی شود.
:'''اسلام در عین حالی که عواطف پاک و احساسات درست را تأیید می‏کند به تقویت عقل همت خاص گمارده است و لذا احکامی را که تشریع کرده، بر اساس عقل آنان را تقویت نموده است. در سپردن اموری که مربوط به تدبیر مسائل اجتماعی هستند کوشیده است تا نقش عقل را پر رنگ گرداند، از سوی دیگر زن و مرد که هر دو انسان و مخلوق خداوند هستند به لحاظ شخصیت وجودی، از یکدیگر امتیازاتی دارند و شخصیت آنان یکسان نیست. قلم آفرینش به گونه‏ای زن را آفریده است که سرشار از عواطف و احساسات پاک است و این سرمایه بی­مانندی است برای او تا بتواند وظایف طبیعی خود را انجام دهد و هر گاه عقل و عواطف او به تعارض آیند عواطف او نوعاً بر قوه عاقله او غالب می‏شود، و مرد به لحاظ وظایفی که قلم آفرینش برای او ترسیم کرده است عکس حالات زن را دارد و البته کمال و برتری هر کدام از زن و مرد به این است که چنان باشند، که باید باشند، یعنی زن با همه ابعاد خود زن باشد و اگر به مرد شباهت پیدا کند بر او نقص است چنانچه مرد به زن شباهت یابد برای او نقص است. زن کامل آن است که سرشار از عاطفه باشد و مرد کامل آن است که عقل او بر عواطف او غالب باشد. با توجه به مطالب فوق الذکر، اسلام قیمومیت و تدبیر شئون خانواده را به مرد سپرده است، چرا که ناچار بعضی از امور حاجتمند تعقل بیشتر هستند تا احساسات و عواطف. اموری از قبیل طلاق و ... باید در دست کسی باشد که می‏تواند بر اساس منطق و عقل بیشتر حکم کند تا بر اساس احساسات و عواطف. 2ـ در آیه شریفه 34  سوره نساء که می­فرماید: الرِّجَالُ قَوّاَمُونَ عَلی النِّساءِ بِمَا فَضلَ اللَّهُ بَعْضهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ  فَالصالِحَت قَانِتَاتٌ حاَفِظاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظ اللَّهُ  وَ الّاَتی تخَافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فی الْمَضاجِع وَ اضرِبُوهُنَّ  فَإِنْ أَطعْنَکمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کبِیراً مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‏کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،)اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‏کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.) به این مضمون اشاره می‏کند: که اگر زن تحت فرمان احساسات و عواطف خاص خود، نشوز کرده و از طاعت در امور جنسی از مرد سرباز زد، مرد به عنوان قیم و مدیر و مدبر این­گونه امور باید چاره­جویی کند، اول او را موعظه و پند دهد اگر نشد مضاجع خود را از او دور دارد مثلا در رختخواب پشت به او بخوابد تا مایه تنبیه و توجه او شود و اگر این هم سودی نکرد، مرد چه باید بکند آیا زن را طلاق دهد یا او را تنبیه بدنی کند !معلوم است که چاره دوم بیشتر به مصلحت زن می‏باشد، البته این چیزی که در قرآن کریم آمده است تنها جنبه عاطفی دارد و الا با حدودی که در فقه دارد نمی‏تواند عنوان اکراه داشته باشد مثلا باید بدن زن سیاه، سرخ یا کبود نشود و جرح و شکستی ایجاد نشود و اسلام این حد را برای کسانی نهاده است که کلا وظیفه شناس نیستند، برای وادار کردن آنان به وظیفه، بهترین راه­ها را پیش روی نهاده است. بعضی از روان­کاوان هم عقیده دارند که بعضی از زنان حالتی به نام مازوشیسم (آزارطلبی) دارند که این حالت در آنها تشدید می‏شود و تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی ا ست و ممکن است که آیه شریفه ناظر به چنین وضعیتی باشد. و اگر زن تسلیم شد قهرا مرد حق بهانه گرفتن ندارد.'''
;عقلانیت: در متون دینی اموری است که توسط عقل انسانی قابل درک است. البته برخی گزاره‌های اسلامی (مثلاً گزاره‌های عرفانی) فراعقلی (یا عقل گریز) هستند، اما عقل ستیز نیستند. تمامی گزاره‌های عقل ستیز غیراسلامی و ضداسلامی هستند. اسلام ، امور ضد خرد و خرد ستیز را به ساحت دین راه نمی‌دهد.
:'''همسرداری و محبت به همسر در اسلام:'''
;رحمت: خداوند رحمت را بر خود واجب کرده‌است (سوره انعام، آیات ۵۴،۱۲). رحمت محبت به خلق، مهربانی و شفقت است، و مناسبات انسانی باید مبتنی بر رحمت باشد. سرلوحهٔ رفتار اسلامی رحمت به مردم، محبت به آنها، و لطافت و ظرافت با آن‌ها است.
 
;اخلاقیات: امور غیراخلاقی، اسلامی نیستند. در این رویکرد، مسلمان عامل به اصل طلایی اخلاق است: هر آنچه برای خود می‌پسندد برای دیگران هم می‌پسندد و آنچه را برای خود نمی‌پسندد برای دیگری نیزی نمی‌پسندد.
==='''اظهار محبت بیشتر: ایمان بیشتر'''===
;کرامت و حقوق انسانی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>: نزد اسلام ، حقوق فطری و پایه انسانی را به رسمیت می‌شناسد و به آن باور دارد. این حقوق در هیچ شرایطی قابل نقض نیست. اسلام به [[حقوق بشر]] قائل است.
'''1- پیامبراسلام:'''
;آزادی و اختیار<ref>قرآن، سوره بقره، آیه ۲۵۶</ref>: تنها ایمان برآمده از اختیار انسان‌ها ارزشمند است. اسلام با آزادی و اختیار همراه است.
 
;علم و کارشناسی:
'''«کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسآء (بحار الانوار، ج 103، ص 228)'''
;دموکراسی:
 
;سکولاریسم عینی: آنگونه زندگی کن که خداوند حاضر است و ناظر، آنگونه که خدا معنای زندگی است. لذا نزد اسلام سکولاریسم ذهنی جایگاهی ندارد. اسلام قائل به [[خصوصی سازی]] دین نیست. اما اسلام قائل به سکولاریسم عینی، یعنی جدایی نهاد دین از نهاد حکومت است. برای برقرار کردن امور و ضوابط دینی در سطح عمومی، اسلام با رعایت تمامی اصول دموکراسی و دموکراتیک، و با رقابتی سالم و آزاد وارد جامعه می‌شود.
'''هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود .»'''
 
==='''دوستدار اهل بیت دوستدار همسر است'''===
'''2- امام صادق :'''
 
'''«کل من اشتد لنا حبا اشتد للنساء حبا (بحار الانوار، ج 103، ص 227) هر کس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زن ها (همسرش) نیز بیشتر دوستی می کند .»'''
 
==='''صفای زندگی اینجاست، اینجا'''===
'''3- امام علی (ع):'''
 
'''«فدارها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک; همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود .»'''
 
==='''از تکبر و خشونت بپرهیز'''===
'''4- پیامبر اسلام:'''
 
'''«خیر الرجال من امتی الذین لایتطاولون علی اهلیهم و یحنون علیهم ولا یظلمونهم; بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند .»'''
 
==='''سیلی، هرگز!'''===
'''5- پیامبر اسلام:'''
 
'''«فای رجل لطم امراته لطمة، امرالله عزوجل مالک خازن النیران فیلطمه علی حر وجهه سبعین لطمة فی نار جهنم ; هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور می دهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند .»'''
 
==='''من تو را دوست دارم'''===
'''6- پیامبر اسلام:'''
 
'''«قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا ; این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم » ، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود.»'''
 
'''پیامبراسلام:'''
 
'''«جلوس المرء عند عیاله احب الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا ; نشستن مرد در کنار خانواده اش، نزد خدای بزرگ دوست داشتنی تر از اعتکاف [و نشستن] در این مسجد من است .»'''
 
==='''تا کنون لقمه در دهانش گذاشته ای؟'''===
'''یامبراسلام:'''
 
'''«ان الرجل لیؤجر فی رفع اللقمة الی فی امراته ; مرد در برابر لقمه ای که در دهان زنش می گذارد پاداش می برد .»'''
 
'''<br />
پیامبراسلام:
 
'''«من کان له امراة تؤذیه لم یقبل الله صلاتها ولا حسنة من عملها حتی تعینه وترضیه وان صامت الدهر وقامت واعتقت الرقاب وانفقت الاموال فی سبیل الله وکانت اول من ترد النار ثم قال: وعلی الرجل مثل ذلک الوزر والعذاب اذا کان لها مؤذیا ظالما ; کسی که زنی دارد که [آن زن] به او آزار می رساند، خداوند نماز و کارهای نیک زن را نمی پذیرد تا اینکه به مرد کمک و او را راضی کند، اگر چه این زن تمام عمر را روزه بگیرد و نماز بخواند و بندگان را آزاد و دارایی [اش] را در راه خدا انفاق کند . و این زن نخستین کسی است که وارد آتش جهنم می شود . سپس حضرت فرمودند: مرد نیز چنین گناه و عذابی دارد اگر زنش را آزار رساند و [به او] ستم کند .»<br />
برای مطالعه ی بیشتر :https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/4286/27609/%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C'''
 
== نمونه‌های مدرن خشونت به نام اسلام ==
;
{{اصلی|نقد اسلام|تروریسم اسلامی}}
;'''عدالت'''
* بر اساس پژوهشگر اسلامی، خالد محمد، روشنفکران مسلمان در سراسر جهان به خاطر انتقاد از جنبه‌هایی از اسلام سنتی و مدرن مجازات می‌شوند؛ برای مثال [[محمد سید الاشاوی]] در مصر برای حفاظت از خود در [[حصر خانگی]] است؛ یا [[عبدالکریم سروش]] در ایران برای ابراز پرس و جو مورد ضرب و شتم قرار گرفت. [[:ar:محمود طه|محمود طه]] و [[محمود محمد طه]]، در سودان کشته شده‌است، و موارد دیگر.<ref>{{Cite news|last=Mohammed | first=Khaleel |title=To My Fellow Muslims: We Are Our Own Enemies|newspaper=Ottawa Citizen|date=6 March 2007}}</ref>
:'''امر ظالمانه اسلامی نیست. عدالت اسلامی نیست، بلکه اسلام است که باید عادلانه باشد. عدالت ارزشی فرا دینی است. اگر چیزی عادلانه نباشد، بی هیچ شک اسلامی نیست. عدالت از آنجا که معقوله‌ای عقلی است باید در هر زمانه‌ای بازاندیشی شود.'''
* [[سید هاشم آقاجری]]، [[استاد دانشگاه]] ایرانی، به دلیل سخنرانی که در آن از برخی اعمال اسلامی در ایران انتقاد کرده و آن‌ها را در تناقض با نگره‌های اسلام اصلی دانسته بود، به مرگ محکوم شد. به ویژه به دلیل گفتن اینکه مسلمانان "میمون" نیستند و نباید کورکورانه پیرو روحانیون باشند. این محکومیت بعداً به سه سال زندان کاهش یافت، و او در سال ۲۰۰۴، دو سال بعد از محکومیت آزاد شد.<ref>{{یادکرد خبر| title=Profile: Hashem Aghajari | date=9 July 2003 | publisher=BBC News |url=http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/3053075.stm}}</ref><ref>{{یادکرد وب|url=http://www.nytimes.com/2004/08/01/world/iran-frees-professor-set-to-die-for-speech.html |title=Iran Frees Professor Set to Die for Speech |author= |date=2004-08-01 |work=[[نیویورک تایمز]] |publisher= |accessdate=2012-05-01}}</ref><ref>{{یادکرد خبر| title=From monkey to man: A call for Islamic Protestantism | date=4 December 2002 | publisher=The Iranian |url=http://www.iranian.com/Opinion/2002/December/Aghajari}}</ref>
;'''عقلانیت''':'''در متون دینی اموری است که توسط عقل انسانی قابل درک است. البته برخی گزاره‌های اسلامی (مثلاً گزاره‌های عرفانی) فراعقلی (یا عقل گریز) هستند، اما عقل ستیز نیستند. تمامی گزاره‌های عقل ستیز غیراسلامی و ضداسلامی هستند. اسلام ، امور ضد خرد و خرد ستیز را به ساحت دین راه نمی‌دهد.'''
* فعال [[حقوق زنان]] [[ایران]]ی، [[مینا احدی]] (رئیس [[شورای مرکزی مسلمانان سابق]])، در کشورش در سال ۱۹۸۱ محکوم به اعدام شده بود.<ref>{{de icon}} Kuno Kruse: [http://www.stern.de/politik/panorama/:Rat-Ex-Muslime-Die-Islam/583526.html Die vom Islam abfallen], ''[[Stern (magazine)|Stern]]'', February 27, 2007</ref>
;'''رحمت''':'''خداوند رحمت را بر خود واجب کرده‌است (سوره انعام، آیات ۵۴،۱۲). رحمت محبت به خلق، مهربانی و شفقت است، و مناسبات انسانی باید مبتنی بر رحمت باشد. سرلوحهٔ رفتار اسلامی رحمت به مردم، محبت به آنها، و لطافت و ظرافت با آن‌ها است.'''
* برخی [[فتوا|فتواها]] خواستار اعدام رمان‌نویس [[سلمان رشدی]] و فعال اجتماعی [[تسلیمه نسرین]] به دلیل نظرات تحقیرآمیز در رابطه با اسلام شده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|url=http://www.villagevoice.com/2002-11-12/news/taslima-nasrin-speaks-still/ |title=Taslima Nasrin Speaks (Still) |first=Thulani |last=Davis |date=2002-11-12 |work=[[The Village Voice]] |publisher= |accessdate=2012-05-01}}</ref>
;'''اخلاقیات''':'''امور غیراخلاقی، اسلامی نیستند. در این رویکرد، مسلمان عامل به اصل طلایی اخلاق است: هر آنچه برای خود می‌پسندد برای دیگران هم می‌پسندد و آنچه را برای خود نمی‌پسندد برای دیگری نیزی نمی‌پسندد.'''
* [[تئودور ون گوگ]] فیلم‌ساز هلندی در ۲ نوامبر ۲۰۰۴ به دلیل ساخت فیلمی ۱۰ دقیقه‌ای درباره بدرفتاری با [[زنان در اسلام]] به نام تسلیم ([[:en:Submission (2004 film)|Submission]]) توسط [[محمد بویری]] به قتل رسید. نامه‌ای تهدیدآمیز به نویسنده این فیلم، [[آیان حرصی علی]] با چاقو به بدن تئو ون گوگ سنجاق شده بود. آیان حرصی علی، بلافاصله بعد از این ترور به مخفی‌گاه منتقل شد و هم‌اکنون توسط بادیگاردها حفاظت می‌شود.<ref>{{یادکرد خبر | title = Muslim row filmmaker 'murdered' | publisher = [[سی‌ان‌ان]] | date = 2 November 2004 | url = http://www.cnn.com/2004/WORLD/europe/11/02/netherlands.filmmaker/ | accessdate = 20 July 2007 | archiveurl = https://web.archive.org/web/20070126071750/http://www.cnn.com/2004/WORLD/europe/11/02/netherlands.filmmaker/ | archivedate = ۲۶ ژانویه ۲۰۰۷ | dead-url = no }}</ref>
;'''کرامت و حقوق انسانی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>''':'''نزد اسلام ، حقوق فطری و پایه انسانی را به رسمیت می‌شناسد و به آن باور دارد. این حقوق در هیچ شرایطی قابل نقض نیست. اسلام به [[حقوق بشر]] قائل است.'''
* در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۵، [[جنجال کاریکاتورهای محمد در یولاندز پستن]] اتفاق افتاد، که بسیاری از آن‌ها کاریکاتور [[محمد پیامبر اسلام]] را کشیده بودند.<ref>{{یادکرد خبر| last = Rose | first = Flemming | title = Why I Published Those Cartoons| publisher = Washington Post | date = 19 February 2006 | url = http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2006/02/17/AR2006021702499.html| accessdate = 10 September 2008}}</ref> خشونت‌هایی در پی این ماجرا روی داد.
;'''آزادی و اختیار<ref>قرآن، سوره بقره، آیه ۲۵۶</ref>''':'''تنها ایمان برآمده از اختیار انسان‌ها ارزشمند است. اسلام با آزادی و اختیار همراه است. (پیشنهاد میشود آزادی عقیده در اسلام ''') ''':https://hawzah.net/fa/Article/View/4696/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D9%88-%D8%B9%D9%82%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C<nowiki/>)'''
* در ۴ اوت ۲۰۰۷، [[احسان جامی]] در شهر خود، ووربرگ در [[هلند]] مورد حمله سه مرد قرار گرفت. بسیاری علت این حمله را فعالیت او در [[شورای مرکزی مسلمانان سابق|کمیته مرکزی مسلمانان سابق]] می‌دانند.<ref>[http://www.expatica.com/actual/article.asp?subchannel_id=1&story_id=42621 Extra security for Ehsan Jami] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20071103222749/http://www.expatica.com/actual/article.asp?subchannel_id=1&story_id=42621 |date=۳ نوامبر ۲۰۰۷ }}, Expatica.com, 7 August 2007.</ref>
* شاید یکی از مشهورترین فراخوانی‌ها برای [[جهاد]] در [[دوران مدرن]] در ۲۱ ژانویه ۱۹۷۹ رخ داد. [[آیت الله خمینی]] جهاد "مقدس" علیه [[آمریکا]] را اعلام کرد.<ref name="jalil">{{یادکرد کتاب| title = Jihad and international security
| last = Rawshandil | first = Jalīl | author2 = Sharon Chadha | year = 2006 | publisher = Macmillan | isbn = 1-4039-7192-7 | page=[http://books.google.com/books?id=J3jbvGFl39MC&pg=PA10 10]}}</ref> ده‌ها هزار نفر تحت نام اسلام رادیکال اعدام شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|title=Citizen-Soldier Handbook: 101 Ways Every American Can Fight Terrorism |last=Mandaville |first=Michael |publisher=Dog Ear Publishing |year=2009 |ISBN=1-59858-671-8 |page=[http://books.google.com/books?id=NrJS-t2_7qoC&pg=PA46 46]}}</ref> [[آیت‌الله خمینی]] [[جنگ ایران و عراق]] را "دفاع مقدس" نامید.<ref>''Endings: a sociology of death and dying,'' Michael C. Kearl (1989) [http://books.google.com/books?id=oaQ0xDsk65UC&pg=PA187 p. 187]</ref> در پی فراخوانی خمینی به جهاد، هزاران نوجوان ایرانی برای مأموریت‌های شهادت‌طلبانه داوطلب شدند.<ref name="jalil">[http://books.google.com/books?id=J3jbvGFl39MC&pg=PA18 p. 18]</ref> جنبش [[نیروی مقاومت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|بسیج]]، قربانیان کودک و بزرگسال را تحت عنوان سرباز مقدس روانه جنگ کرد<ref name="kuentzel-tnr">[http://www.matthiaskuentzel.de/contents/ahmadinejads-demons "Ahmadinejad's Demons, A Child of the Revolution Takes Over," Matthias Küntzel] The New Republic, 24 April 2006</ref>، و این امر توسط روحانیان [[حکومت ایران]] اسلامی تقدیس می‌شد.<ref name="child-soldiers">[http://books.google.com/books?id=B_43v3j3vlMC&pg=PA22 "Children at war," Peter Warren Singer, University of California Press, 2006, p. 22][http://www.aft.org/newspubs/periodicals/ae/winter0506/singer.cfm AFT - A Union of Professionals - Child Soldiers](Ian Brown, Khomeini's Forgotten Sons: The Story of Iran's Boy Soldiers, London: Grey Seal, 1990, p. 2. Quoted in Karen Armstrong, The Battle for God, New York: Knopf, 2000, pp. 327–328)</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{درگاه|اسلام}}
* [[مسیحیت و خشونت]]
* [[جهاد اسلامی فلسطین]]
* [[تروریسم اسلامی]]
* [[خشونت دینی]]
* [[دین و صلح‌سازی]]
* [[طالبان]]
* [[صدام حسین]]
* [[حزب‌الله]]
* [[وهابی‌ها]]
* [[اسلام و تروریسم]]
{{-}}
== منابع ==
{{پانویس|colwidth=30em}}