لئو تولستوی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 28568987 از Sillverfox (بحث) برچسبها: خنثیسازی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۱:
{{تغییرمسیر|تالستوی}}
{{جعبه نویسنده
| نام = لِو
| تصویر = Leo Tolstoy, portrait.jpg|250px
| توضیح تصویر =
خط ۳۱:
[[پرونده:Tolstoy_Vremya_prishlo.ogg|250px|بندانگشتی|چپ|صدای لئو تولستوی]]
[[پرونده:Leo Tolstoy 1897, black and white, 37767u.jpg|250px|بندانگشتی|چپ|لئو تولستوی در سال ۱۸۹۷]]
'''لِو
[[رمان]]های [[جنگ و صلح]] و [[آنا کارنینا]] تولستوی از بهترینهای ادبیات داستانی جهان هستند. تولستوی در روسیه
تولستوی در روز [[۲۰ نوامبر]] [[۱۹۱۰ (میلادی)|۱۹۱۰]] درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد.
== زندگینامه ==
تولستوی بیست و هشتم اوت ۱۸۲۸ میلادی در خانوادهای
او در سال ۱۸۴۷ میلادی دانشکده حقوق را رها میکند و به زادگاهش بازمیگردد. سال ۱۸۵۱ تولستوی
تولستوی هنگام خدمت در ارتش تزار، نوشتن به صورت حرفهای را آغاز میکند.
تولستوی در این داستانها
[[پرونده:1856. Л.Н.Толстой.jpg|بندانگشتی|1856]]
<br />
خط ۴۷:
<br />
== اصلاحات اجتماعی و
لئو
{{نوارکناری آنارشیسم|listname}}▼
▲لئو به لحاظ توجه احترامآمیزی که به آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت، در سال ۱۸۵۷ به مدت پنج سال از کشورهای اروپای غربی و با مشاهیر اروپا مانند: [[چارلز دیکنز]]، [[ایوان تورگنیف]]، [[فریدریش فروبل]] و [[آدلف دیستروِگ]]، دیدار کرد. پس از بازگشت به کشورش، براساس تجارب نو آموخته، دست به یک رشته اصلاحات آموزشی زد و در همین راستا به پیروی از [[ژان ژاک روسو]]، به تأسیس مدارس ابتدایی در روستاها پرداخت. تولستوی از سال [[۱۸۵۵ (میلادی)|۱۸۵۵]] بهتناوب در زادگاه خود یاسنایا پالیانا، [[مسکو]] و [[سن پترزبورگ]] اقامت گزید. لئو در نامهای به یکی از خویشاوندانش که اداره امور دربار و مباشرت املاک [[تزار]] روسیه را بر عهده داشت، چنین نوشتهاست:
:: «هرگاه به مدرسه قدم میگذارم، با مشاهده چهرههای کثیف و تکیده، موهای ژولیده و برق چشمانِ این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و انزجار میشوم و همان حالتی بهمن دست میدهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شدهاست. ای خدای بزرگ! چگونه میتوانم آنها را نجات دهم؟ نمیدانم به کدام یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را تنها برای تودهها میخواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم [[پوشکین]]ها و [[لومونوسف]]های آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»▼
▲:: «هرگاه به مدرسه
تولستوی هیچگاه تفاوتی بین کودکان قائل نشد و دانشآموزان نخبه را از دیگران متمایز نکرد تا درخورِ توان و استعداد هر کودک، آموزش مناسب را به آنها ارزانی دارد.▼
▲تولستوی هیچگاه
پس از اینکه مدارس از سوی اداره سلطنتی تزار تعطیل شد، تولستوی به فعالیتهای فرهنگی و اهداف تربیتیِ مورد علاقهاش ادامه داد. او با انتشار کتابهای سرگرمکننده با ترکیبی از علوم طبیعی و انسانی، همچنین داستانهای آموزشی بهویژه داستانهای [[ازوپ]]، کودکان را با ارزشهای اخلاقی، اجتماعی و معنوی آشنا نمود. میلیونها کودک روسی تا دهه دوم قرن بیستم با آموزش الفبای تولستوی، سال اول دبستان را آغاز نمودند. با اتخاذ این روش، تولستوی توانست در جنبش اصلاحات آموزشی و ایجاد مدارس آزاد به گونه [[سامرهیل]]، مؤثر واقع شود.
==
تولستوی در سال [[۱۸۶۲ (میلادی)|۱۸۶۲]] با دختر هجده سالهای با
<br />
== جنگ و صلح، آناکارنینا ==
جنگ و صلح Война и мир رمانی طولانی است که در آن بیش از ۵۸۰ شخصیت
تولستوی در پایان ۳۴ سالگی نوشتن رمان جنگ و صلح را آغاز کرد که شش سال
به گفته تولستوی [[آناکارنینا]] اولین رمان واقعی او و یک داستان حماسی منثور است. این رمان
▲به گفته تولستوی [[آناکارنینا]] اولین رمان واقعی او و یک داستان حماسی منثور است. این رمان ماجرایی دراماتیک از عشق و سرخوردگی و شکست دارد. نسخهٔ بازنویسی شدهای از آنا کارنینا از اچ وینترز، نویسندهٔ جوان آمریکایی اقتباسی امروزی از این کتاب است. در این روایت، در کنار حوادث و شخصیتهای رمان اصلی شخصیتهای تخیلی امروزی نیز حضور دارند.<ref name="dw"/>
▲وی در دفتر خاطراتش در اواسط سال [[۱۸۵۰ (میلادی)|۱۸۵۰]] چنین مینویسد:
▲::''«چیزی در درونم شعلهور است که بیش از نیکی دلبستهٔ آنم: شکوه و جلال.»''
== انقلاب درونی ==
تولستوی، در اوج
از جمله
[[پرونده:Tolstoy and chekhov.jpg|بندانگشتی|با [[آنتون چخوف]]]]
<br />
سطر ۷۹ ⟵ ۸۰:
== تضادهای بیرونی ==
اشتهار تولستوی هرچه بیشتر در خارج از روسیه وسعت مییافت، به همان نسبت نیز در داخل روسیه مورد طعن و لعن و انزجار دستگاههای دولتی و مراجع ارتودوکس قرار میگرفت. نوشتههایش پیش از انتشار توقیف و شایعه روانی بودن او به سرعت پراکنده میشد. پلیس تزاری کوچکترین حرکت وی را زیر نظر گرفته بود. هنگامی که به پشتیبانی از مریدانش برخاست و برای آزادی آنها از بازداشت، تمام مسئولیتها را که به عنوان مدرک جرم مطرح بودند به عهده گرفت، به او گفتند:
:: «جناب کنت، جاه و جلال شما به قدری بزرگ است که زندانهای ما گنجایش آن را ندارد!»▼
== کلیسای ارتدکس و اتهام ارتداد ==
[[پرونده:Lev_Nikolayevich_Tolstoy_1848.jpg|بندانگشتی|300px|تصویری از بیست سالگی تولستوی به سال ۱۸۴۸ میلادی]]
سطر ۹۸ ⟵ ۹۹:
== سالهای پایانی ==
[[پرونده:Tolstoy Leo port.jpg|بندانگشتی]]
علاوه بر فشارهای حکومت، سختگیریهای پلیس تزاری و ضبط پیشنویس رمانهایش در سال [[۱۹۰۸ (میلادی)|۱۹۰۸]]، مشکلات خانوادگی هم مزید بر آن شد. تولستوی، در آخرین روزهای حیات خود، بهاتفاق پزشکِ خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و بهسوی جنوب روسیه سفر کرد. این آخرین سفر تولستوی در تاریخ [[هفتم نوامبر]] [[۱۹۱۰ (میلادی)|۱۹۱۰]] در ایستگاه [[راهآهن]] [[آستاپوفو]] به پایان رسید. دو روز بعد، در زادگاهش به خاک سپرده شد.
<br />
سطر ۱۱۰ ⟵ ۱۱۲:
* [[حرص باعث هلاکت است]]، مترجم سید عبدالرحیم خلخالی
* [[جنگ و صلح]]، ترجمهٔ کاظم انصاری، تجدید چاب با ترجمهٔ [[سروش حبیبی]]
* [[رستاخیز (کتاب)|رستاخیز]]، ترجمه سروش حبیبی، نشر نیلوفر/ ترجمه مجلسی.محمد، نشر دنیای نو، تهران ۱۳۸۳ / پرویز شهدی ، نشر مجید، ۱۳۹۵/ ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۹۸/ترجمهٔ [[محمدعلی شیرازی (شاعر)|محمدعلی شیرازی]]
* تریلوژی [[کودکی، نوجوانی، جوانی]]، ترجمهٔ [[غلامحسین اعرابی]]، انتشارات سمیر
* [[آناکارِنینا]]، ترجمهٔ محمدعلی شیرازی، تجدید چاپ با ترجمهٔ جواد امیرانی، منوچهر بیگدلی خمسه، سروش حبیبی و فازار سیمونیان
|