جهاد ابتدایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Safir salamat (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 28584545 از Modern Sciences (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی دارای ادبیات عامیانه
جز ویرایش Safir salamat (بحث) به آخرین تغییری که Modern Sciences انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
خط ۳:
{{زیرنویس نقشه|#E9967A|در زمان خلفای راشدین (۶۳۲–۶۶۱)}}
{{زیرنویس نقشه|#FFDEAD|در زمان بنی‌امیه (۶۶۱–۷۵۰)}}]]
'''جهاد ابتدایی''' یا '''جهاد تهاجمی''' یکی از انواع [[جهاد]] نزد [[مسلمانان]] است که بر خلاف [[جهاد دفاعی]] انگیزه آن طرد موانع دعوت غیر مسلمانان به [[اسلام]]، یا دفع خطر حمله آنان است، بدون این که از سوی آن‌ها حمله‌ای صورت گیرد در صورتی که بیم حمله آن‌ها به وطن اسلامی یا به [[مسلمان]]‌ها وجود داشته باشد یا موانع تبلیغ دین اسلام توسط حکومت‌ها قرار داده شده باشد( یعنی با آزادی تفکر مخالفت کنند). از شرایط جهاد ابتدایی این است که ابتدا دین [[اسلام]] را معرفی و به آن دعوت کنند و دلایل و براهین و معجزات لازمه را ارائه دهند که مصداق این در [[قرآن]] عبارت [[قد تبین الرشد من الغی]] می‌باشد. در کتاب [[اصول کافی]]، ج ۱، ص ۳۳۵، از [[علی ابن ابی طالب]] در این باره نقل شده‌است که: «پیامبر مرا روانه یمن کرد و فرمود: یا علی! اگر کسی را دعوت به اسلام نکرده‌ای با او نجنگ؛ به خدا قسم اگر خدا یک تن را به دست تو هدایت پیدا کند، بهتر از چیزهایی است که خورشید بر آن طلوع و غروب می‌کند». جنگ‌هایی در زمان پیامبر اسلام [[محمد]] و چهار خلیفه و امامان [[شیعه]] و [[بنی امیه]] نیز صورت گرفت است که باعث گسترش قلمروی اسلامی شده‌است. [[ایران]] یکی از کشوری‌های است که به وسیلهٔ جهاد ابتدایی فتح شده‌است.
 
دربارهٔ این که آیا این جهاد در نبود [[پیامبر]] اسلام یا امامان معصوم جایز است، اختلافاتی وجود دارد. برخی می‌گویند که تا زمان ظهور حضرت موعود و دستور مستقیم او نمی‌توان جهاد ابتدایی کرد. برخی از محققان اسلامی نیز معتقدند که در دین اسلام جهادی به نام جهاد ابتدائی وجود ندارد.
 
 
(محمد با دشمنان خویش نیز با سعه صدر و عطوفت برخورد مى نمود. سنت رفتارى پیامبر اسلام گواه بر این است که، پیامبر اسلام و پیروان محمد، حتى یک جنگ تجاوزگرانه نداشته اند، بلکه همه جنگ هاى پیامبر دفاعى محض و در پاسخ به تجاوزات و پیمان شکنى هاى دشمنان دین بوده است. محمصانى صبحى، القانون و العلاقات الدولیه فى الاسلام، ص ۱۷۷، بیروت؛ دارالعلم ۱۳۹۲.
 
_قرآن در جاى دیگر، ضمن تأکید بر آمادگى دفاعى، به پیامبر اسلام دستور مى دهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتى استقبال کند. «و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى؛ و بر «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمْ»، (انفال (۸)، آیه ۶۱ ؛ نیز بنگرید: خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست».بقره (۲)، آیه ۱۹۲ و ۱۹۳).
 
_قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذیرش دین و دعوت اسلامى را مردود انگاشته و به صراحت اعلام مى کند «هیچ اجبارى در دین نیست؛ زیرا«لاَ اِکْرَاهَ فِى الْدّینْ قَدْ تَبیَّنَ الْرُّشْدُ مِنَ الْغَیْ»، (بقره (۲)، آیه ۲۵۶). هدایت و رشد، از گمراهى روشن شده است».)<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.porseman.com/article/%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%B7%D9%84%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/7111|عنوان=صلح طلبی در اسلام}}</ref>
 
== تفاوت اسلام واقعی با داعش ==
مسلمان به خصوص شیعه با استناد به منابع معتبر کتب اسلامی و همین طور قرآن معتقداست که داعشی ها مسلمان نیستند و از طرف قدرت های غربی تجهیز و تقویت شدند( به نقل از (yjc) هیلاری کلینتون، در کتاب خود اقرار کرده بود که داعش، بویژه پس از سقوط اخوان المسلمین در مصر، ساخته دست آمریکاست؛ همچنین، سناتور آمریکایی، جان مک‌کین نیز، در مصاحبه خود با شبکه ی "فاکس نیوز" آمریکا، به روابط مستحکم خود با گروه ترورریستی "داعش" و دیگر گروه های تروریستی در سوریه اعتراف کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.yjc.ir/fa/news/5017551/%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF|عنوان=چه شد که آمریکا داعش را بوجود آورد؟}}</ref>) تا به جان مسلمانان بیفتند (جالب است که داعشی ها فقط با مسلمانان می جنگند)
 
آنها از نظر اعتقاد تفاوت بسیاری با شیعیان مسلمان دارند و آن هارا کافر میدانند.
 
== فلسفه جهاد ابتدایی ==
از نظر مدافعان این نوع جهاد، جهاد ابتدایی مبارزه با کسانی است که با انتشار [[اسلام]] مبارزه می‌کنند و اول باید به صورت مسالمت‌آمیز و اگر نشد با توسل بزور باشد تا این موانع را از برطرف کند و خود یک نوع از قید اسارت و بردگی فکری و اجتماعی آزاد کردن است.در واقعجهاد اسلامابتدایی بابرای ظالمینیکشورگشایی کهو جلویاجبار آزادیافراد تفکربه راآیین گرفتند[[اسلام]] مبارزهنبوده میبلکه کردبرای اماسرنگون اکنونکردن بهنظام‌های سببنادرست گسترشو آزادی تفکرستمگرانه و همچنیناجازه عدمیافتن دسترسیمردم بهبرای اماممطالعه معصومآزاد دیگهدربارهٔ مذهب و چنینشیوه‌های جنگیزندگی توجیهیاجتماعی نداردبوده‌است.
 
جهاد ابتدایی برای کشورگشایی و اجبار افراد به آیین [[اسلام]] نبوده بلکه برای سرنگون کردن نظام‌های نادرست و ستمگرانه و اجازه یافتن مردم برای مطالعه آزاد دربارهٔ مذهب و شیوه‌های زندگی اجتماعی بوده‌است.
البته برخی از محققان اسلامی مانند محمدهادی معرفت، دکتر حسین نصر، مصطفی محقق داماد جهاد را کلا جهاد دفاعی می‌دانند و معتقدند که در اسلام جهادی به نام جهاد ابتدائی وجود ندارد.{{مدرک}}
 
=== جهاد ابتدایی هنگام غیبت ===
به نقل از تسنیم:شهید مطهری در این باره می‌گوید: «اگر اعتقادی‏ بر مبنای تفکر باشد، عقیده‌ای داشته باشیم که ریشه آن تفکر است، اسلام‏ چنین عقیده‌ای را می‏پذیرد، غیر از این، عقیده را اساساً قبول ندارد. آزادیِ‏ این عقیده، آزادی فکر است؛ اما عقایدی که بر مبناهای وراثتی و تقلیدی و از روی جهالت، به خاطر فکر نکردن و تسلیم شدن در مقابل عوامل ضد فکر در انسان پیدا شده است؛ اینها را هرگز اسلام به نام آزادیِ عقیده نمی‌پذیرد.»
در جهاد ابتدایی بدون [[امام معصوم]] اختلافاتی وجود دارد که برخی از آن‌ها این‌گونه است:
 
از منظر شهید مطهری «آزادی عقیده‌ای که مبنایش فکر نیست، هرگز در اسلام وجود ندارد. آن‏ آزادی معنایش آزادیِ بردگی است، آزادیِ اسارت است، آزادیِ زنجیر در دست و پا قرار دادن است. بنابراین حق با انبیاء بوده است، نه با روشی که‏ دنیای امروز می‏پسندد. حق با انبیاء بوده است، که اینگونه زنجیرها را از دست و پای بشر می‏گرفتند، پاره می‌کردند و در نتیجه می‏توانستند بشر را وادار به تفکر بکنند.».<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/07/26/168173/%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%82%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1|عنوان=نظر-شهید-مطهری-درباره-آزادی-عقیده-در-اعلامیه-حقوق-بشر}}</ref>
 
== صلح طلبی و آزادی بیان و جهاد ==
چشم انداز کلى و راهبرد اساسى قرآن درباره صلح و هم زیستى را مى توان در آیات زیر جستجو نمود:
 
_قرآن مجید به صراحت جنگ افروزى را مذمت و منشأ آن را فساد و تباهى مى داند: «و چون حاکمیت یابد (با جنگ و خونریزى)در راه فساد در زمین مى کوشد و زراعت ها و چهارپایان را نابود مى سازد».«وَ اِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الاَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکُ الْحَرْثَ وَ الْنَّسْلَ وَ اللَّهُ لَایُحِبُّ الْفَسَادَ»، (بقره(۲)، آیه ۲۰۵).
 
_قرآن بر آن است که خداوند فرونشاننده آتش جنگ است: «هرگاه آتش جنگ برافروزند، خداوند آن را فرومى نشاند. آنان در زمین فساد مى گسترند، اما خدا فسادگران را دوست نمى دارد».«کُلَّمَا اَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ اَطْفَأهَا اللهُ وَ یَسْعَوْنَ فِى الْاَرْضِ فَسَاداً وَ اللهُ لَایُحِبُّ الْمُفْسِدِینْ»، (مائده(۵) آیه ۶۴).
 
_قرآن به صلح و زندگى مسالمت آمیز دعوت مى کند: «اى مؤمنان! همگى از در صلح و آشتى درآیید؛ و از«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ اَمَنوُاْ ادْخُلُواْ فِى الْسِّلْمِ کَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الْشَّیْطَانِ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینْ»، (بقره (۲)، آیه ۲۰۸). گام هاى شیطانى پیروى نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست».
 
_قرآن همچنین اهل کتاب را به اصول مشترک که بزرگترین بنیاد و زیر ساخت همزیستى مسالمت آمیز است فرامى خواند: «بگو اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که بین ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یکتا را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم؛ و کسى از ما، دیگرى را،«قُلْ یَا اَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَواْ اِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ اَلَّا نَعْبُدَ اِلَّا اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً اَرْبَاباً مَنْ دُونِ اللَّه...»، (آل عمران (۳)، آیه ۶۴). جز خداى یگانه، به پروردگارى نپذیرد».
 
_قرآن هر گونه تعدى، تجاوز و ستمگرى را محکوم و از آن نهى مى نماید: «تعدى و تجاوز نکنید، زیرا«وَلَا تَعْتَدُوا اِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ الْمُعْتَدِینْ»، (بقره (۲)، آیه ۱۹۰ ؛ مائده (۵)، آیه ۸۷ ؛ و مشابه آن اعراف (۷)، آیه ۵۵). خداوند ستم پیشگان و تجاوزگران را دوست ندارد».
 
_قرآن هر گونه نابرابرى نژادى، قومى و ذاتى انسان ها را، که زمینه زیاده خواهى و تجاوزگرى است، نفى نموده و تنها ملاک برترى را درستکارى و پاسداشت فضیلت هاى اخلاقى و انسانى مى داند: «اى آدمیان! ما شما را از یک مرد و زن آفریده و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (این امور ملاک امتیاز نیست)، همانا گرامى ترین شما نزد پروردگار پارساترین شماست، به درستى که «یَا اَیُّهَا الْنَاسُ اِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُواْ اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اَتْقَیکُمْ اِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرْ»، حجرات (۴۹)، آیه ۱۳ خداوند دانا و آگاه است».
 
_قرآن تأکید مى کند که هرگاه گروهى از کفار واقعاً بى طرفى برگزیده و در پى مسالمت باشند، مسلمانان بر آنان سلطه اى نداشته و حق جنگیدن با آنها را ندارند. «پس اگر از شما کناره گیرى کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمى دهد که متعرض آنان شوید».«فَاِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَ الْقَوْا اِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاْ»، نساء (۴)، آیه ۹۰
 
_قرآن در جاى دیگر، ضمن تأکید بر آمادگى دفاعى، به پیامبر اسلام دستور مى دهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتى استقبال کند. «و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى؛ و بر «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمْ»، (انفال (۸)، آیه ۶۱ ؛ نیز بنگرید: خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست».بقره (۲)، آیه ۱۹۲ و ۱۹۳).
 
«وَالْصُّلْحُ خَیْرٌ...»، (نساء (۴)، آیه ۱۲۸) این آیه اگر چه در مورد روابط خانوادگى است اما قابل تعمیم به همه حوزه هاى روابط انسانى و از همین رو قرآن مجید در موارد متعددى به ایجاد صلح و امنیت، وفاق و دوستى و همزیستى (۷) قرآن صلح و صفا و صمیمیت را براى بشر مایه خیر و نیکبختى مى داند: «صلح و آشتى بهتر است». مسالمت آمیز فرمان مى دهدانفال (۸)، آیه ۱ ؛ حجرات (۴۹)، آیات ۹ و ۱۰ و.... اجتماعى است.
 
_رویکرد اساسى قرآن نیک رفتارى با هم نوعان است هر چند از کفار باشند، مشروط بر آن که آنان نیز به اصول همزیستى مسالمت آمیز پاى بند و متعهد باشند: «خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون «لَا یَنْهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِى الدِّین وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُم اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینْ»، (ممتحنه (۶۰)، آیه ۸). نراندند نهى نمى کند؛ چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد».
 
_قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذیرش دین و دعوت اسلامى را مردود انگاشته و به صراحت اعلام مى کند «هیچ اجبارى در دین نیست؛ زیرا«لاَ اِکْرَاهَ فِى الْدّینْ قَدْ تَبیَّنَ الْرُّشْدُ مِنَ الْغَیْ»، (بقره (۲)، آیه ۲۵۶). هدایت و رشد، از گمراهى روشن شده است».
 
«وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینْ»، (نور(۲۴)، آیه ۵۴ ؛ عنکبوت(۲۹)، آیه ۱۸ ؛ نیز بنگرید : آل عمران (۳)، آیه ۲۰ ؛ مائده (۵)، آیه ۹۲ و۹۹ ؛ رعد (۱۳)، در این راستا پیامبر هیچ سلطه و قدرت اجبار و اکراهى ندارد. «پس تذکر ده که تو فقط از دیدگاه قرآن وظیفه پیامبر اسلام ابلاغ پیام روشن الهى است. «بر پیامبر نیست مگر رساندن آشکار». تذکردهنده اى، تو سلطه گر برآیه ۴۰ ؛ نحل (۱۶)، آیه ۳۵و۸۲ ؛ یاسین (۳۶)، آیه ۱۷ ؛ شورى (۴۲)، آیه ۴۸ ؛ تغابن (۶۴)، آیه ۱۲ آنان نیستى که (بر ایمان) مجبورشان کنى».«فَذَکِّرْ اِنَمّا اَنتَ مُذَکِّرٌ. لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرْ»؛ غاشیه(۸۸) آیه ۲۱و۲۲
 
از آنچه گذشت به خوبى روشن مى شود که: اولاً، در چشم انداز قرآن، صلح یک «قاعده» است، و جنگ «استثنا»؛ ثانیاً، لشکرکشى و نبرد در راه تحمیل عقیده و اجبار در پذیرش دین در منطق قرآن مردود و بى اساس است.
 
صلح در سنت پیامبر
 
از دیگر امورى که در آشنایى با چشم انداز اسلامى پیرامون مسأله جنگ و صلح مفید و مؤثر مى باشد آشنایى با خلق و خوى پیامبر اسلام و سیره رفتارى او می باشد. آنچه آشکارا در آینه تاریخ مى توان دید این است که سماحت و گذشت، حسن خلق و معاشرت نیکو از بارزترین ویژگى هاى پیامبر اسلام بوده است.
 
قرآن شیوه رفتارى محمد را چنین توصیف مى کند: «به راستى تو داراى اخلاقى عظیم و تحسین برانگیز هستى»«وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمْ»، (قلم (۶۸)، آیه ۴). .
 
در رابطه با دلسوزى و مهربانى انتهاناپذیر او : «به یقین براى شما پیامبرى از خودتان آمد که در رنج افتادن شما براى او دشوار است. به جِدّ خواستار هدایت شماست و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان مى باشد».«لَقَدْ جَائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رَحِیمْ»، (توبه (۹)، آیه ۱۲۸).
 
از دیدگاه قرآن یکى از رموز اساسى گسترش اسلام وگرایش سریع و شدید همگانى به سوى آیین خاتم همان اخلاق نیکو و رفتار کریمانه پیامبر بوده است: «س به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى ‏شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن آل عمران (۳)، آیه ۱۵۹ او در تمام عمر شریف خود هرگز به کسى دشنام نگفت، سخن بیهوده بر زبان نیاورد، آه دردمندان را مى شنید، به فریاد اعتراض گران گوش فرامى داد، و هر اعتراضى را به نیکى پاسخ مى داد. سخن کسى را قطع نمى کرد. فکر آزاد را سرکوب نمى کرد، اما خطاى در اندیشه و کردار را با منطق استوار و بیانى شیرین و دلنشین روشن مى ساخت. بر زخم هاى دل شکستگان مرهم مى نهاد. رقیق القلب بود و از رنج دیگران آزرده خاطر مى گشت.«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَنْ اَنْفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ...»، آل عمران (۳)، آیه ۱۵۹
 
او با دشمنان خویش نیز با سعه صدر و عطوفت برخورد مى نمود. سنت رفتارى پیامبر اسلام گواه بر این است که، پیامبر اسلام و پیروان محمد، حتى یک جنگ تجاوزگرانه نداشته اند، بلکه همه جنگ هاى پیامبر دفاعى محض و در پاسخ به تجاوزات و پیمان شکنى هاى دشمنان دین بوده است. محمصانى صبحى، القانون و العلاقات الدولیه فى الاسلام، ص ۱۷۷، بیروت؛ دارالعلم ۱۳۹۲.
 
سید قطب مى نویسد: « محمد هیچ گاه نسبت به مردم راه ظلم را نمى پیمود، تنها خواسته اش از مردم این بود که گفتارش را بشنوند، که اگر دلهایشان نرم و متمایل به خدا گردید، ایمان بیاورند. و چنانچه دلهایشان را قساوت فراگرفت و گمراهى بر آن چیره گردید، کارشان موکول به خدا باشد. اما مردم آن طورى که محمد با آنها سازش مى کرد، با وى سازش نداشتند و راه دعوت صلح جویانه اش را باز و آزاد نمى گذاشتند، و آزادى پیروانش را محترم نمى شمردند؛ به آنها اذیت ها مى کردند و آنها را از خانه و وطن شان بیرون مى نمودند و هر کسى که آنها را مى یافت، به قتل مى رساندند. بدون داشتن هیچ گونه منطق قانع کننده اى مانع دعوت و تبلیغ آنها مى شدند و نمى گذاشتند منطق آنها به گوش همگان برسد. در این وقت بود که اسلام توسل به قوه قهریه را براى دفاع از مبدأ اساسى پیشرفتش، که عبارت . از آزادى دعوت و عقیده است، جایز شمرد»سید قطب، زیر بناى صلح جهانى، ترجمه خسروشاهى و قربانى، ص ۵۷، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، ۱۳۵۵.
 
پیامبر با هر کس که به او پیشنهاد صلح مى داد، پیمان صلح برقرار مى کرد و هر کس با او پیمانى مى بست با او نمى جنگید، مگر آن که آنان عهدشان را مى شکستند، و علیه مسلمین به نبرد پرداخته و یا با دشمنان حربى مسلمین همکارى مى کردند. از این قبیل است جنگ با یهود بنى قریظه که با محمد پیمان بستند ولى دیرى نپایید که عهد خود را نقص نموده و با احزاب مختلف، در جنگ «خندق» علیه مسلمین وارد کارزار شدند.
 
شیخ جواد بلاغى مى نویسد: «قاعده اولیه نزد محمد صلح بوده است، هرگاه که کفار متمایل به صلح و مسالمت و زندگى طبیعى بودند با آنان مسالمت جویانه رفتار مى کرد...»الرکابى، الجهاد فى الاسلام ص ۴۴-۴۳؛ دمشق، بیروت : دارالکلم الطیب، الطبقه الثانیه، ۱۴۱۸ه.ق ؛ حسینى، سید ابراهیم، منع توسل به زور، ص ۹۷
 
در سیره پیامبر هیچ گاه اجبار در پذیرش دین مشاهده نگردیده است؛ حتى پیامبراسلام پیشنهاد برخى از انصار مسلمان در مورد الزام فرزندانشان براى پذیرش اسلام را رد کرده و در این باره به آیه «لا...» ؛ بقره (۲)، آیه ۲۵۶ استناد مى کردندجهت آگاهى بیشتر نگا : مطهرى، مرتضى، جهاد، صص ۲۲-۲۰، تهران : صدرا، چاپ ششم،۱۳۷۴
 
إِکْراهَ فِى الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ »<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.porseman.com/article/%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%B7%D9%84%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/7111|عنوان=صلح طلبی در اسلام}}</ref>
 
 
 
[[شیخ مفید]]:
پیامبر اسلام به خاطر سه اصل اقدام به جهاد ابتدائی نمودند:
اجرای حدود وظیفه [[حاکم اسلامی]] است که از طرف خدا گماشته شده باشد و آن‌ها پیشوایان هدایت از خاندان پیامبر هستند و همچنین دیگر فرمانروایان و امیرانی که آن‌ها را [[امامان معصوم]] برای این کار نصب کرده باشند. ائمه این مسوولیت را به فقیهان [[شیعه]] تفویض کرده‌اند تا در صورت امکان آن را اجرا کنند. کسی که بتواند حدودشرعی را بر فرزندان و غلامان خود اجرا کند و از ضرر رساندن حاکم ظالم نترسد باید آن را اجرا کند
 
[[شیخ طوسی]]:
۱ـ محو آثار شرک و بت پرستی، زیرا از نظر اسلام بت پرستی یک دین و آیین نیست،(یعنی مبنای عقلی و فطری ندارد) بلکه یک انحراف، بیماری و خرافه است . هرگز نباید اجازه داد جمعی در یک مسیر صددرصد غلط و خرافی پیش روند و به سقوط کشانده شود. اسلام بت پرستان را از راه تبلیغ به سوی توحید دعوت کرد . آن جا که مقاومت کردند، متوسل به زور شد. بت خانه ها را در هم کوبید . از هر گونه مظاهر بت و بت پرستی جلوگیری کرد تا این بیماری روحی و فکری به کلّی ریشه کن گردد . آیات جهاد با مشرکان مانند آیه ۱۸۹ سوره بقره (به کارزار با مشرکان ادامه دهید تا آن که شرک از اجتماع برافتد) نظر به همین موضوع دارد.
با فراهم شدن چند شرط، جهاد واجب می‌شود: امام عادلی ظهور داشته باشد که بدون فرمان او برای مسلمان‌ها جهاد جایز نیست یا نماینده او برای سرپرستی امورمسلمان‌ها، حضور داشته باشد و سپس آن‌ها را به جهاد دعوت کند. در این صورت بر مسلمان‌ها جهاد واجب می‌شود و باید برای جهاد قیام کنند.
 
محمد بن علی بن حمزه طوسی:
( اسلام بت ها را شکست چرا که باعث بسته شدن فکر انسان ها شده بود و با شکسته شدن بت ها به آزادی انسان ها کمک کرد تا آزادانه با فطرت و عقل راه خود را برگزینند)
جهاد یکی از واجبات دین [[اسلام]] است… [[جهاد]] با سه شرط [[واجب]] می‌شود: یکی این که امام عادل یا منصوب از طرف امام، برای جهاد حاضر باشد…
 
محمد بن ادریس حلی:
۲ـ در برابر کسانی که نقشه نابودی و حمله مسلمانان را می کشیدند، دستور جهاد دفاعی و توسل به قدرت نظامی داده شده است. شاید بیش تر جنگ های اسلامی در زمان پیامبر(ص) از همین قبیل باشد، به عنوان نمونه جنگ اُحد، احزاب، حنین، موته و تبوک را می­توان نام برد.
[[جهاد]] با چند شرط واجب می‌شود: امام عادل و دادگری که بدون امر او و وجود او جهاد جایز نیست، درمیان مردم ظاهر و آشکار باشد یا کسی که امام او را به سرپرستی امورمسلمان‌ها در خصوص جهاد تعیین کند حاضر باشد
 
محقق حلی:
۳ـ برای کسب آزادی در تبلیغ، زیرا هر آیینی حق دارد به طور آزاد به صورت منطقی خود را معرفی کند . اگر کسانی مانع از این کار شوند، می تواند با توسل به زور این حق را به دست آورد.( تفسیر نمونه ،مکارم شیرازى ، ج ۲، ص ۲۰۶، دار الکتب الإسلامیة، تهران ، ۱۳۷۴ ش ؛ مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۳، ص ۲۱۹.انتشارات صدرا.)
جهاد واجب کفایی است به شرط این که امام یا کسی که [[امام]] او را برای جهاد نصب کند وجود داشته باشد
 
== منابع ==