ذال معجم مرحلهٔ میانی انتقال ت پایانی در [[فارسی میانه|پهلوی]] به د در فارسی دریاست و همین که خواجه مجبور شذهاست آن را به نظم آورذ نشان میدهذ که این قاعده در زمان وی در حال اندراسناپذیذ گردیدن میبوذ وگرنه گوشزذ آن به گویشوران لازم نبوذی. از میان شاعران بزرگ [[فرخی سیستانی]] این قاعده را رعایت نکردهاست و کلمههای منتهی به د عربی را با کلمههای منتهی به ذ فارسی قافیه کردهاست. یعنی در لهجهٔ محلی وی تطور ذال به دال مدتها پیش از آنِ لهجههای دیگر نقاط صورت گرفته بوذ. [[شمس قیس رازی]] در ''[[المعجم فی معاییر اشعار العجم|المعجم]]'' به همین تفاوت لهجههای محلی اشاره میکنذ: «در زبان اهل غزنین و بلخ و ما[و]راءالنهر ذال معجمه نیست و جمله دالات مهمله در لفظ آرند».<ref>شمس قیس رازی، «باب دوم از قسم دوم»، ''المعجم''،۱۹۲</ref> در [[زبان فارسی]] امروز قاعدهٔ ذال معجم در چند کلمه باقیماندهاست از جمله کلمههای مشتق از مصدر «گذشتن». در بسیاری از نسخههایی که قاعدهٔ ذال معجم را رعایت نکردهاند یعنی ذال معجم را همه جا د نوشتهاند کلمههایی چون «گذار» را هم به شکل «گدار» نوشتهاند.