نبرد صفین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاح و افزودن
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: برخی خطوط با فاصله آغاز شده‌اند ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۸۳:
 
== حیله معاویه و عمروعاص قرآن سر نیزه کردن و متارکه جنگ ==
زمانی که معاویه [[مالک اشتر]] را دید که در ده ضربه ای او بود با عمروعاص مشورت کرد و یک نقشه برای فریب داددادن نکشیدندکشیدند به سپاه خود دستور داد قرآن بر سر نیزه کنند. سپاهیان معاویه قرآن به سرنیزه‌ها آویختند و درخواست کردند تا جنگ ادامه پیدا نکند و در مقابل کار به داوری بر اساس قرآن گذاشته شود. این کار سپاه علی را دچار سردرگمی و تردید کرد. در حالی که علی بربن بصیرتابی اصرارطالب داشتاین ورا بهدعوت آن‌هاواقعی هشدارانها می‌دادبه کهقرآن معاویهنمیدانست مردو دینمعتقد نیستبود و این فریب و نیرنگ است، قاریان نمی‌توانستند به دعوت به قرآن را اجابت نکنند و حتی برخی از آن‌ها وی را تهدید کردند که اگر به جنگ ادامه دهد وی تحویل سپاه دشمن دهند یا با وی همچون عثمان عمل کنند. علی در مواجهه با تهدید سپاهیانش متارکه جنگی را پذیرفت و به علت اصرار سربازانش، ناچار شد فریب معاویه که حکمیت قرآن نامیده میشود بپذیرد .<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=238}}</ref>
 
پوناوالا در این باره می‌نویسد که کاملاً روشن بود که درخواست صلح، نه برای علی که برای اهل [[عراق]] که بیشتر سپاه علی را تشکیل می‌دادند، بود تا از این رهگذر، با دستاویز قرار دادن تعصب مردم در اعتقادات مذهبی، علی را از هوادارانش جدا کند. فریب جنگی این کار برای علی روشن بود، اما شمار اندکی از سربازان او می‌خواستند جنگ را ادامه دهند و فریب نخوردند . [[اشعث بن قیس]] که قدرتمندترین رهبر قبیله‌ای کوفه بود، اصرار به قبول دعوت معاویه داشت. بر پایهٔ روایت‌ها، وی به علی گفت که ''اگر پیشنهاد صلح را نپذیری، یک نفر هم از قبیلهٔ من برای تو نخواهد جنگید''. نپذیرفتن تودهٔ سپاه علی از ادامه جنگ، عامل تعیین‌کننده‌ای در پذیرش حکمیت از سوی او بود. بیشتر [[قاری]] ها هم می‌خواستند صلح کنند. علی جنگ را متوقف کرد و اشعث را فرستاد تا از هدف معاویه آگاه شود. معاویه پیشنهاد کرد که هر دو طرف، داوری را برگزینند تا با هم به تصمیمی بر پایهٔ قرآن برسند و این تصمیم برای هر دو بی‌درنگ اجرا شود.<ref>{{پک|Poonawala|2011|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> اما به تدریج با روشن شدن طرح معاویه گروهی از عابدان متقی سپاه علی که حدود ۴۰۰۰ نفر بودند با طرح حکمیت به مخالفت برخاستند. از دید این گروه معاویه در واقع در پی بهره‌برداری از حکمیت برای تحکیم قدرت خود بود. آن‌ها به علی اصرار کردند که جنگ را ادامه دهد، اما با توجه به مخالفت اکثریت سپاه با تداوم جنگ، علی علی‌رغم میلش درخواست آن‌ها را نپذیرفت.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=239}}</ref> بسیاری از تاریخ پژوهان معتقدند که این، ترفندی حساب شده از سوی [[معاویه]] بود.<ref>{{پک|Gleave|2014|ف=ʿAlī b. Abī Ṭālib|ک=EI3|زبان=en}}</ref><ref>{{Harvnb|Madelung|۱۹۹۷|pp=۲۴۱–۲۵۹}}{{Harvnb|Lapidus|۲۰۰۲|p=۴۷}}{{Harvnb|Holt|Lambton|Lewis|۱۹۷۰|pp=۷۰–۷۲}}{{Harvnb|Tabatabaei|۱۹۷۹|p=53 and 54}}</ref>
 
در این حکمیت قرار بر این شد اگر یکی از طرفین بر خلاف قرآن و سنت الهی عمل کنند نبرد ادامه پیدا خواهد کرد
پوناوالا می‌نویسد که در این زمان به نظر می‌رسد که معاویه هیچ گونه تلاشی برای مسائلی از قبیل خون خواهی عثمان( خون خواهی عثمان بهانه بود و طبق کتب تاریخی علی در قتل عثمان دخالتی نداشت و این خونخواهی عثمان یک نقشه از پیش تعریف شده برای گرفتن حکومت از علی و جنگ با او بود)و بازگشت به شورای انتخاب خلیفه که قبلاً بر روی آن پافشاری می‌کرد، انجام نمی‌داد. اکثر سربازان علی در این شرایط به حکمیت راضی بودند و حال به دنبال تعیین داور از سپاه علی بودند که باید با عمروعاص نماینده شامیان روبرو گردد. این مهم که داور، نماینده علی باشد یا نماینده عراقی‌ها که عمدتاً کوفی بودند، شکاف بیشتری در سپاه علی به وجود آورد. انتخاب علی [[ابن‌عباس]] یا [[مالک اشتر]] بود اما اشعث بن قیس و قاریان آن را رد کرده و بر روی [[ابوموسی اشعری]] پافشاری کردند. در کتب امده که ابوموسی مرد خردمندی نبود و تعیین یک شخص نادانبی عقل برای این معاهده سرنوشت خیلیرویداد های جاری ها را عوض میکرد. که همینطور شد
 
پوناوالا می‌نویسد که در این زمان به نظر می‌رسد که معاویه هیچ گونه تلاشی برای مسائلی از قبیل خون خواهی عثمان( خون خواهی عثمان بهانه بود و طبق کتب تاریخی علی در قتل عثمان دخالتی نداشت و این خونخواهی عثمان یک نقشه از پیش تعریف شده برای گرفتن حکومت از علی و جنگ با او بود)و بازگشت به شورای انتخاب خلیفه که قبلاً بر روی آن پافشاری می‌کرد، انجام نمی‌داد. اکثر سربازان علی در این شرایط به حکمیت راضی بودند و حال به دنبال تعیین داور از سپاه علی بودند که باید با عمروعاص نماینده شامیان روبرو گردد. این مهم که داور، نماینده علی باشد یا نماینده عراقی‌ها که عمدتاً کوفی بودند، شکاف بیشتری در سپاه علی به وجود آورد. انتخاب علی [[ابن‌عباس]] یا [[مالک اشتر]] بود اما اشعث بن قیس و قاریان آن را رد کرده و بر روی [[ابوموسی اشعری]] پافشاری کردند. در کتب امده که ابوموسی مرد خردمندی نبود و تعیین یک شخص نادان برای این معاهده سرنوشت خیلی ها را عوض میکرد.
 
به خاطر اتفاقاتیقوانین کهو درعدلی که گدشتهعلی افتادهداشت بود ابوموسی مخالف علی بود و پیش‌تر، مردم [[کوفه]] را از یاری علی بازمی‌داشت. قاریان طرفدار ابوموسی بودند چرا که وی از خودمختاری استانها طرفداری کرده بود. در این هنگام، اشعث بن قیس آرزو داشت که بلاتکلیفی بین علی و معاویه طولانی شود تا بتواند از قدرت علی جلوگیری کرده و نفوذ گذشته خود را دوباره بدست آورد. علی سرانجام به انتخاب ابوموسی رضایت داد.<ref>{{پک|Poonawala|2011|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
 
توافق حکمیت در ۱۵ صفر سال ۳۷ (حدوداً ۲ اوت ۶۵۷) منعقد شد. در هنگام طرح توافق برای حکمیت علی معاویه پیک فرستاد چرا جلوی اسم علی امیرالمومنین نوشته شده وقتی علی این حرف راشنید خوداو لقب امیرالمومنین را از جلوی اسمش پاک کرد، تا توافق پیش رفت. معاویه اعتراض کرد که اگر از دید وی علی به واقع خلیفه بود، معاویه هرگز با وی نمی‌جنگید. بندهای اصلی توافق‌نامه مطابق با خواست جناح صلح طلب تنظیم شد. طبق توافقنامه بنا شد، وظیفه داوران نامبرده آن باشد که بر اساس احکام قرآن به توافق برسند و در هر موردی که نتوانند حکم آن را در قرآن بیابند از راهنمایی‌های سنت عادل و مورد اتفاق که در موردش بین دو طرف اختلافی نیست، استفاده کنند. موضوع حکمیت به‌طور مشخص تصریح نشد اما قرار شد که بر اساس مصلحت امت تصمیم بگیرند و امت را دچار شقاق و جنگ نکنند. زمان اولیه برای توافق هفت ماه بعد، ماه رمضان، مقرر شد و شرایطی برای مکان، شهود و دیگر شرایط تشکیل جلسه تعیین شد. به نوشته مادلونگ در روایت نصر بن مزاحم منقری شرطی مبنی بر عدم تعارض رأی حکمین با وحی الهی وجود دارد که در دیگر نسخ تاریخی نیست، هرچند بدون ذکر آن هم روشن بوده‌است که هر رأیی بر خلاف قرآن نامعتبر خواهد بود.<ref>{{پک|Poonawala|2011|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=242-243}}</ref>
به خاطر اتفاقاتی که در گدشته افتاده بود ابوموسی مخالف علی بود و پیش‌تر، مردم [[کوفه]] را از یاری علی بازمی‌داشت. قاریان طرفدار ابوموسی بودند چرا که وی از خودمختاری استانها طرفداری کرده بود. در این هنگام، اشعث بن قیس آرزو داشت که بلاتکلیفی بین علی و معاویه طولانی شود تا بتواند از قدرت علی جلوگیری کرده و نفوذ گذشته خود را دوباره بدست آورد. علی سرانجام به انتخاب ابوموسی رضایت داد.<ref>{{پک|Poonawala|2011|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
مادلونگ معتقد بود که این نقشه برضد سپاه علی و شکست علی انجام شد
 
بهاین نوشته مادلونگ نه تنها شرایط حکمیت علیه علی بود، بلکه نفس پذیرش حکمیت یک شکست سیاسی برایش محسوب می‌شد.معاهده از یک سو حکمیت باور پیروان علی به حقانیت موضعشان را سست کرد و باعث شکاف در سپاه علی شد که بعد ها اعتقاد پیدا کردند کار اشتباهی کردند و باز دشمنی با علی داشتند و این معاهده از سوی دیگر به شامیان اطمینان داد که ادعاهای فریبکارانه معاویه اساسی استوار در قرآن دارد و این امر پیروزی اخلاقی برای معاویه محسوب می‌شد. بدین ترتیب در شرایطی که هم علی و هم معاویه می‌دانستند که حکمیت در پایان شکست خواهد خورد، معاویه که در حال شکست در جنگ بود فرصتی یافت تا موضعش در شام را مستحکم کند و علیه علی بن ابی طالب تبلیغات نماید.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=245}}</ref>
توافق حکمیت در ۱۵ صفر سال ۳۷ (حدوداً ۲ اوت ۶۵۷) منعقد شد. در هنگام طرح توافق برای حکمیت علی معاویه پیک فرستاد چرا جلوی اسم علی امیرالمومنین نوشته شده وقتی علی این حرف راشنید خوداو لقب امیرالمومنین را از جلوی اسمش پاک کرد، تا توافق پیش رفت. معاویه اعتراض کرد که اگر از دید وی علی به واقع خلیفه بود، معاویه هرگز با وی نمی‌جنگید. بندهای اصلی توافق‌نامه مطابق با خواست جناح صلح طلب تنظیم شد. طبق توافقنامه بنا شد، وظیفه داوران نامبرده آن باشد که بر اساس احکام قرآن به توافق برسند و در هر موردی که نتوانند حکم آن را در قرآن بیابند از راهنمایی‌های سنت عادل و مورد اتفاق که در موردش بین دو طرف اختلافی نیست، استفاده کنند. موضوع حکمیت به‌طور مشخص تصریح نشد اما قرار شد که بر اساس مصلحت امت تصمیم بگیرند و امت را دچار شقاق و جنگ نکنند. زمان اولیه برای توافق هفت ماه بعد، ماه رمضان، مقرر شد و شرایطی برای مکان، شهود و دیگر شرایط تشکیل جلسه تعیین شد. به نوشته مادلونگ در روایت نصر بن مزاحم منقری شرطی مبنی بر عدم تعارض رأی حکمین با وحی الهی وجود دارد که در دیگر نسخ تاریخی نیست، هرچند بدون ذکر آن هم روشن بوده‌است که هر رأیی بر خلاف قرآن نامعتبر خواهد بود.<ref>{{پک|Poonawala|2011|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=242-243}}</ref>
 
به نوشته مادلونگ نه تنها شرایط حکمیت علیه علی بود، بلکه نفس پذیرش حکمیت یک شکست سیاسی برایش محسوب می‌شد. از یک سو حکمیت باور پیروان علی به حقانیت موضعشان را سست کرد و باعث شکاف در سپاه علی شد و از سوی دیگر به شامیان اطمینان داد که ادعاهای فریبکارانه معاویه اساسی استوار در قرآن دارد و این امر پیروزی اخلاقی برای معاویه محسوب می‌شد. بدین ترتیب در شرایطی که هم علی و هم معاویه می‌دانستند که حکمیت در پایان شکست خواهد خورد، معاویه که در حال شکست در جنگ بود فرصتی یافت تا موضعش در شام را مستحکم کند و علیه علی تبلیغات نماید.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=245}}</ref>
 
== جستارهای وابسته ==