'''هنریمیلرهنری میلر''' در [[۲۲ دسامبر]] ۱۸۹۱ از پدر و مادری [[آلمان]]ی-[[آمریکاییها|آمریکایی]] از طبقهٔ کارگر در [[منهتن]] [[نیویورک]] متولد شد. پدرش «هانریش میلر» خیاط بود. هنری تحصیلات ابتدایی خود را تا پایان دبیرستان در [[بروکلین]] گذراند. در دوران تحصیل از دانش آموزان خوب مدرسه بود. سپس به کالجی در شهر نیویورک رفت اما پس از دو ماه دانشگاه را رها کرد. مدت کوتاهی در کارخانه سیمان مشغول به کار شد و در سال ۱۹۱۳ برای کار به خیاطی پدر رفت که آن روزها مردی دائمالخمر بود. در سال ۱۹۱۷ با «بئاتریس سیلواس ویکنس» که پیانیستی آماتور بود ازدواج کرد و خیلی زود پدر شد. در خلال سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ میلر در شرکت تلگراف «وسترن یونیون» مشغول به کار شد و پس از مدت کوتاهی خانواده خود را رها کرد و با یکی از رقاصههای [[برادوی]] همخانه شد و او بود که بیش از هر کس دیگری «میلر» را برای نوشتن تشویق و ترغیب می کرد. این رابطه، الهامبخش میلر در نوشتن رمانهای آغازینش «خروس دیوانه» و «تب» شد که در همان سالها به چاپ رسید. در همان سالها مقالهها و داستانهای کوتاه متعددی از او در مجلات چاپ میشد.
اما شروع نویسندگی جدی هنری میلر در سال ۱۹۳۰ بود که به [[پاریس]] نقل مکان کرد. در آنجا دیری نگذشت که با اورکت زیتونی و کلاه خاکستری و لبان برجستهاش برای همه به شخصیتی آشنا بدل شد. در آن سالها در فقر شدید به سر می برد. با نویسندهای اتریشی به نام آلفرد پرلس آشنا شد که اجاره خانه و صورتحسابهای رستوران میلر را حساب می کرد. [[آنائیس نین]] هم یک سال بعد با هنری میلر آشنا شد و در حد خود از او حمایت مالی به عمل آورد. اولین آثار او به دست انتشارات اوبلیسک به چاپ رسید که مدیریت آن را جک کاهن، یک نویسندهٔ سابق برعهده داشت.