بهرام گور: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش کاربر تازه‌وارد در مقالهٔ خوب یا برگزیده ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
سنباد فارسی (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏بازگشت به ایرانشهر: عراق دل ایران شهر محسوب می شود
خط ۵۹:
منذر بن نعمان که بهرام را به دربار خود برد، در بهترین جای حیره توسط داییگان تازی و ایرانی ــ که به داشتن خرد، فضیلت و تنی سالم مشهور بودند ــ پرورش داد و کاخ‌های زیبای خورنق و سدیر را برای استراحت بهرام بنا کرد و تمام تلاش خود را برای گرامی داشتن بهرام انجام داد. گفته می‌شود، هنگامی که بهرام به پنج سالگی رسید، از منذر در خواست کرد تا [[اسب سواری]]، تیراندازی و دبیری را به او بیاموزند. منذر در جوابش گفت که هنوز برای چنین هنرهایی بسیار جوان است اما بهرام هم به او یادآوری کرد که از تبار پادشاهان است و برای آمادگی رسیدن به پادشاهی، باید در انواع دانش را فرا بگیرد و در آن‌ها پیشرفت کند و این ویژگی‌هایی است که او را به عنوان پادشاه از دیگران متمایز می‌کند. با سخنان بهرام، منذر از یزدگرد خواست تا تیراندازان، اسب سواران، دانشمندان پارسی و رومی و داستان گویان عربی را برای تربیت بهرام به درگاه او بفرستد. وقتی بهرام به ۱۴ سالگی رسید، در همهٔ هنرهایی که آموزش دیده بود حتی از استادان خود نیز پیشی گرفت و در انتخاب اسبان و [[رام کردن]] آن‌ها تبحر خاصی داشت. هم چنین فرهنگ مردمان حیره را نیز به خوبی فراگرفت.<ref>{{پک|جلیلیان|۱۳۹۶|ک=تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان|ص=۲۶۵–۲۶۶}}</ref>
 
=== بازگشت به ایرانشهردربار ===
طبق گفتهٔ طبری، پادشاهان حیره از ابتدای سلطنت ساسانیان با دربار رابطه خوبی داشتند و دوستی انها نزدیک به ۵۰۰ سال ادامه داشت نعمان سخت به بهرام دل بست و بهترین اموزگاران را برای او گرفت عراق حتی تا دوران پس از اسلام دل ایران شهر محسوب میشد و فاصله حیره تا تیسفون بسیار نیست شاهزاده بهرام پس از آن که انواع هنرها و مهارت‌ها را فرا گرفت، به سوی یزگرد بازگشت اما یزدگرد که با پسران خود رفتار درستی نداشت او را به خدمت و رنج زیاد واداشت. در این هنگام، [[تئودئوس دوم|تئودئوس]] برادر امپراتور روم، [[آرکادیوس]]، که به نزد یزدگرد آمده بود، بهرام بااصرار او توانست بار دیگر به حیره بازگردد. اما ثعالبی می‌گوید که بهرام به دلیل این که روزی پیش تخت پدر به خواب رفته بود توسط پدر در ایوان شاهی محبوس شده بود و تنها در [[جشن نوروز]] و سده می‌توانست شاه را ملاقات کند تا این که با وساطت نماینده امپراتور روم آزاد شد و به حیره رفت و تا پایان کار او به عیش و نوش پرداخت.<ref>{{پک|گریگورویچ لوکونین|۱۳۵۰|ک=تمدن ایران ساسانی|ص=۲۴۴}}</ref>
 
این پادشاه که به پادشاه تاریخ و افسانه شهرت دارد، همان‌طور که پیداست در باب هر بخش از زندگی وی نظرات مختلفی وجود دارد که بعضی جنبهٔ تاریخی و بعضی جنبهٔ افسانه‌ای دارند. گزارش‌های تاریخی حاکی از شیوهٔ زندگی بهرام هیچ نشانه‌ای از تبعید وجود نداشته‌است و حتی او برای رسیدن به سلطنت در حیره تربیت می‌شده‌است. هم چنین طبق منابع تاریخی که از دوران ساسانی به‌دست آمده‌است و همچنین منابع ارمنی و گرجی همزمان با این دوره، در این دوره شاهزادگان به ویژه ولیعهد باید تمام دانش‌ها و فنون و رسوم مناسب با پادشاهی را فرا می‌گرفت و صفات‌های اخلاقی همچون خویشتن‌داری را می‌آموخت. بدین منظور نهادی به نام دایگانی وجود داشت که این کار را انجام می‌داد. مطابق با اسناد و گزارش‌های که به دست ما رسیده‌است در نهاد دایگانی که به پرورش شاهزادگان [[خاندان سلطنتی]] نیز شهرت داشت، بسیاری از شاهزادگان حتی خاندان‌های نژادهای ایرانشهر در دورهٔ ساسانی فرزندان خود را به این نهاد می‌سپردند و یکی از مشهورترین مثال‌هایی که درین باره وجود دارد، پرورش یافتن بهرام گور نزد [[نعمان بن منذر]] در حیره است.<ref>{{پک|جلیلیان|۱۳۹۶|ک=تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان|ص=۲۶۵-۲۶۶-۲۶۷}}</ref>