هادریان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳:
| امضاء =
}}
'''پوبلیوس آئلیوس ترایانوس هادریانوس''' {{به لاتین|Publius Aelius Traianus Hadrianus}} (زاده [[۲۴ ژانویه]] [[۷۶ (میلادی)|۷۶]] - مرگ [[۱۰ ژوئیه]] [[۱۳۸ (میلادی)|۱۳۸]]) [[امپراتور روم]] از 117 تا 138 میلادی بود. وی در ''[[ایتالیکا]]''{{نشان|یک}}، ''[[هسپانیا بایتیکا]]''{{نشان|دو}} در خانواده ای ایتالیائی-اسپانیائی که اصل و نسبش به شهر ایتالیایی [[اتری (ابروتسو)|''اتری'']] در ''[[پیچه نوم]]''{{نشان|سه}} بازمی گشت و در اسپانیا سکونت گزیده بودندْ متولد گردید. پدرش مقام سناتوری داشت و عموزاده{{نشان|چهار}} (یا عمه زاده) امپراتور [[تراژان]] بود. وی با نوه خواهر{{نشان|پنج}} تراژان به نام ''[[ویبیا سابینا]]{{نشان|شش}}''ازدواج نمود _احتمالاً به سفارش همسر تراژان یعنی ''پومپیا پلوتینا''{{نشان|هفت}}. پلوتینا به همراه دوست صمیمی و مشاور تراژان به نام لوسیوس لیسینیوس سورا{{نشان|هشت}} نگرش مثبتی نسبت به آدریانهادریان داشتند. زمانی که تراژان در گذشت، بیوه اش ادعا نمود که تراژان لحظاتی قبل از مرگش آدریانهادریان را نامزد جانشینی خود نموده بود.
 
ارتش و [[سنای روم]] جانشینی آدریانهادریان را تأیید نمودند اما به زودی چهار تن از سناتورهای برجسته به طور غیرقانونی به مرگ محکوم شدند. آنان با آدریانهادریان مخالفت نموده یا ظاهراً جانشینی او را به چالش کشانده بودند، و سنا وی (آدریانهادریان) را مسئول اعدام آنان دانست و هرگز وی را مورد عفو قرار نداد. وی با به بوته فراموشی سپردنِ سیاست های توسعه طلبانۀ{{نشان|نه}} تراژان و دستاوردهای مرزی وی در [[بین النهرین]]، [[امپراتوری آشور|آشور]]، ارمنستانِ روم، و بخش هایی از [[داکیه]] مخالفت و نارضایتی هرچه بیشتر نخبگان سیاسی را سبب شد. آدریانهادریان ترجیح داد بر گسترش مرزهایی ثابت و دفاعی، و متحد سازی مردمان پراکندۀ امپراتوری سرمایه گذاری نماید. وی به خاطر احداث [[دیوار هادریان|''دیوار هادریان'']] معروف است، دیواری که حدود شمالی [[بریتانیای روم|بریتانیا]] را مشخص کرد.
 
آدریانهادریان با شور و حرارت آرمان های امپریالیستی و علایق شخصی اش را تعقیب نمود. وی در معیت یک هیئت امپراتوری{{نشان|ده}} متشکل از کارشناسان{{نشان|یازده}} و مسئولان اجرایی{{نشان|سیزده}} تقریباً از تمامی ایالات امپراتوری بازدید نمود. وی آمادگی نظامی{{نشان|چهارده}} و انضباط{{نشان|پانزده}} را تشویق نمود؛ و مؤسسات گوناگون مدنی، مذهبی{{نشان|شانزده}} و پروژه های ساختمانی را طراحی کرده و یا شخصاً مورد حمایت مالی{{نشان|هفده}} قرار داد. در خود شهر روم، وی [[پانتئون (معبد رومی)|پانتئون]] را بازسازی نمود و معبد بسیار عظیم [[معبد ونوس و روما|ونوس و روما]]{{نشان|هیجده}} را بنا نمود. در مصر شاید وی بوده که [[سراپیوم اسکندریه]]{{نشان|نوزده}} را بازسازی کرده است. او یک ستایندۀ پُرحرارت [[یونان باستان]] بود و کوشید [[آتن]] را پایتخت فرهنگی امپراتوری قرار دهد و برای همین به ساخت شمار زیادی معبد مجلل در آنجا سفارش نمود. رابطۀ نزدیک وی با یک نوجوان یونانی به نام [[آنتینوس]] و مرگ نابهنگام این پسرکْ سبب گردید آدریانهادریان دست به ابداع سنت شایعی در اواخر حکمرانی اش بزند. (رجوع شود به مقاله [[آنتینوس]]). وی [[شورش بارکوخبا]] در [[یهودا]] را سرکوب نمود، اما مابقی دوران حکمرانی اش در صلح سپری شد.
 
سال های پایانی زندگانی آدریانهادریان با ابتلاء به بیماری دیرپایی سپری گردید. وی به شورش بارکوخبا چونان شکست آرمان [[پان هلنیستی]]{{نشان|صد}}اش نگریست. وی دو سناتور دیگر را به سبب اتهام توطئه شان علیه خود اعدام نمود و همین امر خشم هرچه افزونتر نخبگان را برانگیخت. ازدواج وی با [[ویبیا سابینا]] نامیمون بود و آنان صاحب فرزندی نشدند؛ وی [[آنتونیوس پیوس|آنتونینوس پیوس]] را به فرزندخواندگی انتخاب نمود و در 138 وی را جانشین خود اعلام نمود، آن هم در شرایطی که آنتونینوس پیوسْ هم [[مارکوس آئورلیوس]] و [[لوسیوس وروس]] را به عنوان وارثین خود برگزید. آدریانهادریان در همان سال در 138 در [[بای]] وفات یافت و آنتونینوس پیوس با وجود مخالفت سنا وی را تقدیس{{نشان|بیست}} نمود. [[ادوارد گیبون]] وی را در زمرۀ "''پنج امپراتور خوب''"{{نشان|بیست و یک}} جای میدهد، یک "دیکتاتور خیرخواه"؛ مجلس سنای زمان آدریانهادریان اما وی را شخصیتی منزوی{{نشان|بیست و دو}} و اقتدارگرا{{نشان|بیست و سه}} یافت. او [دارای شخصیتی] مبهم{{نشان|بیست و چهار}} و متناقض{{نشان|بیست و پنج}}، توصیف شده که میتواند هم دارای سخاوت شخصی فراوان{{نشان|بیست و شش}} و هم سنگدلی مفرط باشد؛ و به واسطۀ کنجکاوی حریصانه{{نشان|بیست و هفت}}، خودپسندی{{نشان|بیست و هشت}}، و جاه طلبی{{نشان|بیست و نه}}به جلو رانده می شد. جذبۀ مدرن نسبت به وی تا حد زیادی به لطف رمان [[خاطرات هادریان|''خاطرات هادریان'']]{{نشان|سی}}(1951) نوشتۀ خانم [[مارگریت یورسنار]] زنده شده اند.
 
== زندگانی اولیه ==
[[پرونده:Arc_d'Adrià,_Atenes.JPG|بندانگشتی|طاق آدریانهادریان در [[آتن]] مرکزی، [[یونان]]. علاقۀ امپراتور رومی به فرهنگ یونانی در چنین آثاری بازتاب یافته است.]]
آدریانهادریان در 24 ژانویه 76 میلادی احتمالاً در ''[[ایتالیکا]]''(نزدیک [[سویل (شهر)|سویل]] امروزی) در ایالت رومی [[هسپانیا بایتیکا|''هسپانیا بایتیکا'']]{{نشان|دو}} زاده شد؛ البته یک زندگینامه نویس رومی ادعا می کند که وی در [[روم]] زاده شده است.<ref>{{cite book|author1=Mary T. Boatwright|editor1-last=Barrett|editor1-first=Anthony|title=Lives of the Caesars|date=2008|publisher=Wiley-Blackwell|isbn=978-1-4051-2755-4|page=159|chapter=From Domitian to Hadrian}}</ref><ref>Alicia M. Canto, [https://www.academia.edu/1082511/It%C3%A1lica_sedes_natalis_de_Adriano._31_textos_hist%C3%B3ricos_y_argumentos_para_una_secular_pol%C3%A9mica_2004_ Itálica, ''sedes natalis'' de Adriano. 31 textos históricos y argumentos para una secular polémica], ''Athenaeum'' XCII/2, 2004, 367–408.</ref><ref>Ronald Syme, "Hadrian and Italica" (''Journal of Roman Studies'', LIV, 1964; pp.{{nbsp}}142–149) supports the position that Rome was Hadrian's birthplace. Canto argues that among the ancient sources, only the [[Historia Augusta]], ''Vita Hadriani'' 2,4, claims this. 25 other sources, including Hadrian's horoscope, state that he was born in Italica. See Stephan Heiler, "The Emperor Hadrian in the Horoscopes of Antigonus of Nicaea", in Günther Oestmann, H. Darrel Rutkin, Kocku von Stuckrad, eds.,''Horoscopes and Public Spheres: Essays on the History of Astrology'', Walter de Gruyter, 2005, p. 49 {{ISBN|978-3-11-018545-4}}: Cramer, FH., ''Astrology in Roman Law and Politics'', Memoirs of the American Philosophical Society, 37, Philadelphia, 1954 (reprinted 1996), 162–178, footnotes 121b, 122 ''et al.,''[https://books.google.com/books?id=zv0UAAAAIAAJ&pgis=1 Googlebooks preview] O.{{nbsp}}Neugebauer and H.{{nbsp}}B. Van Hoesen, "Greek Horoscopes" ''Memoirs of the American Philosophical Society,'' 48, 76, Philadelphia, 1959, pp. 80–90, 91, and footnote 19, [https://books.google.com/books?id=kEgnLpm06zQC googlebooks preview of 1987 edition]</ref> نام وی را ''پوبلیوس الیوس هادریانوس''{{نشان|صد و یک}} نهادند. پدرش ''پوبلیوس الیوس هادریانوس آفر''{{نشان|سی و یک}} نام داشت؛ سناتوری با درجۀ [[پرایتور]]، که در ایتالیکا زاده و بزرگ شده بود اما به سبب نسل اندر نسل در طول سده ها، نَسَب وی به خانواده ای از هادریا (امروزه با نام [[اتری (ابروتسو)|اتری]])، شهری باستانی در پیچه نوم{{نشان|سه}} بازمی گشت. خانواده پس از تأسیس شهر ایتالیکا توسط ''شیپیونه آفریقایی''{{نشان|سی و سه}} در آنجا سکونت گزیدند. مادر هادریان [[دومیتیا پائولینا]]{{نشان|سی و چهار}} دختر یک خانواده برجستۀ سناتوری [[هیسپانیک]]-رومی اهل گادس{{نشان|سی و پنج}} ([[کادیس]]) بود.<ref name="Royston Lambert-31">Royston Lambert, ''Beloved And God'', pp.{{nbsp}}31–32.</ref> تنها خواهر یا برادرشْ یک خواهر به نام ''الیا دومیتیا پائولینا''{{نشان|سی و شش}} بود که از وی بزرگتر بود. نوۀ خواهرش{{نشان|سی و هفت}} به نام ''گنایوس پدانیوس فوسکوس سالیناتور''{{نشان|سی و هشت}} اهل بارسینو{{نشان|سی و نه}}([[بارسلون]]) بعدها در 118 همکار آدریانهادریان به عنوان [[کنسول روم|کنسول]] مشترک{{نشان|چهل}} گردید. به عنوان یک سناتور، پدر آدریانهادریان باید بخش زیادی از زندگی اش را در روم می گذراند.<ref>On the numerous senatorial families from Spain residing at Rome and its vicinity around the time of Hadrian's birth see R.&nbsp;Syme, 'Spaniards at Tivoli', in ''Roman Papers IV'' (Oxford, 1988), pp.{{nbsp}}96–114. Hadrian went on to build an Imperial villa at Tivoli (Tibur)</ref> قابل توجه ترین پیوند خانوادگی آدریانهادریان با [[تراژان]]_پسرعموی(یا پسر عمه){{نشان|چهار}} پدرش_ بود، کسی که وی نیز صاحب مقام سناتوری بود، و در در ایتالیکا زاده شده و رشد یافته بود. آدریانهادریان و تراژان هر دو _به گفتۀ [[اورلیوس ویکتور]]_ "''بیگانه''"{{نشان|چهل و دو}} و" ''مردمانی از خارج"''{{نشان|چهل و سه}}(advenae) بودند.<ref>Alicia M. Canto, "La dinastía Ulpio-Aelia (96–192 d.C.): ni tan Buenos, ni tan Adoptivos ni tan Antoninos". ''Gerión'' (21.1): 263–305. 2003</ref>
 
والدین آدریانهادریان در 86 میلادی درگذشتند، زمانی که وی ده سال سن داشت. وی و خواهرش تحت سرپرستی تراژان و ''پوبلیوس آسیلیوس آتیانوس''{{نشان|چهل و چهار}} (کسی که بعدها فرماندار پرایتوری{{نشان|چهل و پنج}} تراژان گردید).<ref name="Royston Lambert-31"/> آدریانهادریان از لحاظ جسمانی فعال بود، و از شکار مفرح می گردید؛ زمانی که 14 سال سن داشت تراژان وی را به روم فراخواند و برایش تحصیلات عالی تری که زیبندۀ یک [[نخبه‌سالاری|آریستوکرات]] جوان رومی بود را فراهم نمود.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', p.{{nbsp}}24–26</ref> شوق آدریانهادریان به [[ادبیات یونان باستان]] و فرهنگ [ــِـ آن] نام مستعار گرایکولوس{{نشان|چهل و شش}}(معادل Greekling به معنای یونانی کوچک) را برایش به ارمغان آورد.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', p.{{nbsp}}16–17</ref>
<br />
 
== خدمت ==
نخستین منصب رسمی آدریانهادریان در مقام عضوی ازدادگاهی مدنی به نام ''decemviri stlitibus judicandis{{نشان|چهل و هفت}}'' بود، این دادگاهْ خود یکی از شش ادارۀ مدنیِ ویجینتیسکسویری{{نشان|چهل و هشت}} بود که پائین ترین رتبه را در سلسله مراتب اداری امپراتوری داشت، و آدریانهادریان می توانست از طریق آن به منصبی بالاتر و حرفۀ سناتوری جهش نماید. وی سپس به عنوان تریبون نظامی{{نشان|چهل و نه}} خدمت نمود؛ ابتدا با لژیون دوم آدیوتری{{نشان|پنجاه}} در سال 95 و سپس با لژیون پنجم مقدونیه{{نشان|پنجاه و یک}}. در طول مدت خدمت دوم آدریانهادریان به عنوان تریبون، امپراتور [[نروا]]<nowiki/>ی پا به سن گذاشته و ضعیفْ تراژان را به عنوان وارث خود برگزید؛ آدریانهادریان اعزام شد تا اخبار را به تراژان برساند_ و به احتمال قوی خودْ یکی از چندین پیکی بود که به همین مأموریت برگزیده شده بودند.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', p.{{nbsp}}37</ref> سپس آدریانهادریان به لژیون بیست و دوم پریمیجنیه{{نشان|پنجاه و دو}} منتقل شد و سومین منصب تریبونی اش را تجربه نمود.<ref>John D. Grainger, ''Nerva and the Roman Succession Crisis of AD 96–99''. Abingdon: Routledge, 2004, {{ISBN|0-415-34958-3}}, p. 109</ref> این سه تریبون به وی چند مزیت شغلی بخشیدند: بسیاری از فرزندان اشرافیِ خانواده های بزرگترِ سناتوری می توانستند با یک یا حداکثر دو تریبون نظامی به عنوان لازمۀ منصب بالاتر خدمت نمایند.<ref>Thorsten Opper, ''The Emperor Hadrian''. British Museum Press, 2008, p.{{snds}}39</ref><ref>Jörg Fündling, ''Kommentar zur Vita Hadriani der Historia Augusta'' (= Antiquitas. Reihe 4: Beiträge zur Historia-Augusta-Forschung, Serie 3: Kommentare, Bände 4.1 und 4.2). Habelt, Bonn 2006, {{ISBN|3-7749-3390-1}}, p.&nbsp;351.</ref> گفته شده زمانی که نروا در 98 درگذشت، آدریانهادریان در رساندن این خبر به تراژان شتاب (زرنگی){{نشان|پنجاه و سه}} کرد تا از پیک رسمی ای که توسط فرماندار _ رقیب وی به نام ''لوسیوس جولیوس اورسوس سرویانوس''{{نشان|صد و دو}}_ فرستاده شده بودْ پیشی گیرد.<ref>John D. Grainger, ''Nerva and the Roman Succession Crisis'', p. 109; Alan K. Bowman, Peter Garnsey, Dominic Rathbone, eds. ''The Cambridge Ancient History – XI''. Cambridge U.&nbsp;P.: 2000, {{ISBN|0-521-26335-2}}, p.&nbsp;133.</ref>
 
در 101 آدریانهادریان به روم بازگشت، وی به عنوان ''کوایستور''{{نشان|پنجاه و چهار}} برگزیده شده بود، سپس ''کوایستور ایمپراتوریس ترایانی''{{نشان|پنجاه و پنج}} گردید، یعنی افسر رابط{{نشان|پنجاه و شش}} میان امپراتور و مجتمع [[سنای روم|سنا]]؛ و برای آنان فرامین و سخنان امپراتور را قرائت می نمود_ و شاید هم وی این فرامین را به نیابت از امپراتور کتابت می کرد. در منصب [[سایه‌نویس]] امپراتوری نیز وی جای لوسینیوس سورا _دوست نیرومند و [[شاه‌نشان|تاج بخش]] تراژان_ که به تازگی وفات یافته بود را گرفت.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', p.{{nbsp}}54</ref> سِمت بعدی اش ''اب اکتیس سناتوس''{{نشان|پنجاه و هفت}} بود که مؤظف به ثبت و ضبط اسناد سنا (مانند یک منشی یا دبیر) بود.<ref>Boatwright, in Barrett, p. 158</ref> در طول جنگ اول [[داکیه]]{{نشان|پنجاه و هشت}}، آدریانهادریان به عنوان عضوی از همراهان شخصی تراژان وی را همراهی نمود، اما از سمت نظامی اش معاف گردید تا در 105 به عنوان تریبون مردم{{نشان|پنجاه و نه}} به خدمت مشغول گردد. با پایان جنگ، وی احتمالاً به عنوان [[پرایتور]] نیز انتخاب شد.<ref>The text of ''Historia Augusta'' (''Vita Hadriani'', 3.8) is garbled, stating that Hadrian's election to the praetorship was contemporary "to the second consulate of Suburanus and Servianus" – two characters that had non-simultaneous second consulships – so Hadrian's election could be dated to 102 or 104, the later date being the most accepted</ref> در طول دومین جنگ داکیه، آدریانهادریان بار دیگر در خدمت شخصی تراژان بود، اما معاف گردید تا به عنوان [[لگاتوس]]{{نشان|شصت}} لژیون یکم مینروا{{نشان|شصت و یک}} خدمت نماید، سپس در 107 به عنوان فرماندار [[پانونیا|پانونیه]] سُفلی{{نشان|شصت و سه}} برگزیده شد و مؤظف بود "[[سرم‌ها|سرمت ها]] را به عقب براند".<ref name="Bowman, 133">Bowman, p. 133</ref><ref>Anthony Everitt, 2013, Chapter XI: "holding back the Sarmatians" may simply have meant maintaining and patrolling the border.</ref>
 
اکنون در میانه دهه سوم زندگی اش، آدریانهادریان به یونان سفر نمود؛ به وی شهروندی [[آتن]] اعطا گردید و برای مدتی مختصر به سِمت ''اپونیموس آرخون''{{نشان|شصت و چهار}} برگزیده شد (در 112).<ref>The inscription in footnote 1</ref> آتنی ها همچنین به وی تندیسی حکّاکی شده را در تئاتر [[دیونیسوس]] هدیه دادند.<ref>The Athenian inscription confirms and expands the one in ''Historia Augusta''; see John Bodel, ed., ''Epigraphic Evidence: Ancient History From Inscriptions''. Abingdon: Routledge, 2006, {{ISBN|0-415-11623-6}}, p. 89</ref> از این زمان تا جنگ های پارتی تراژان خبری از وی نیست. ممکن است که وی تا هنگام بازفراخوانده شدنش به هیئت امپراتوری_<ref name="Bowman, 133"/> زمانی که به عنوان لگاتوس{{نشان|شصت}} در لشکر کشی تراژان علیه [[پارت]] ها شرکت جست_ در یونان مانده باشد.<ref>Anthony Birley, ''Hadrian the Restless Emperor'', p.{{nbsp}}68</ref> زمانی که حاکم [[سوریه (استان روم)|سوریه]] برای مقابله با دردسری که بار دیگر در داکیه سر برآورده بودْ فرستاده شد، آدریانهادریان با اختیار فرماندهی مستقل به جانشینی وی برگزیده شد.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', p.{{nbsp}}75</ref> تراژان جداً آسیب دید، و با کشتی عازم روم گردید در حالی که آدریانهادریان به عنوان فرماندۀ [[دوفاکتو]]<nowiki/>ی ارتش خاوری روم در سوریه باقی ماند.<ref>Karl Strobel: ''Kaiser Traian. Eine Epoche der Weltgeschichte''. Regensburg: 2010, p. 401.</ref> تراژان تا شهر ساحلی سلینوس{{نشان|شصت و شش}} (امروزه با عنوان [[غازی‌پاشا]]) در [[کیلیکیه]] دور شد و در8 اوت در همانجا درگذشت؛ تا از وی به عنوان یکی از تحسین شده ترین، محبوبترین و برترین امپراتوران روم یاد شود.
 
=== رابطه با تراژان و خانواده اش ===
در حول و حوش دوران تصدی منصب کوایستوری{{نشان|شصت و هفت}}_در 100 یا 101_ آدریانهادریان با نوه خواهر{{نشان|پنج}} هفده یا هجده سالۀ تراژان به نام [[ویبیا سابینا]] ازدواج نمود. خودِ تراژان به نظر می رسید که نسبت به این ازدواج رغبتی ندارد، و نیز بعدها ثابت شد که روابط این زوج با یکدیگر به گونه ای رسواکننده خراب است.<ref>Robert H. Allen, ''The Classical Origins of Modern Homophobia'', Jefferson: Mcfarland, 2006, {{ISBN|978-0-7864-2349-1}}, p.{{nbsp}}120</ref> ممکن است ازدواج توسط همسر امپراتور یعنی پومپیا پلوتینا ترتیب داده شده باشد. این بانوی فرهیخته{{نشان|شصت و نه}}و متنفذ در بسیاری از ارزش ها و علایق با آدریانهادریان اشتراک فکری داشت؛ از جمله ایدۀ امپراتوری روم به عنوان [حکومتی] مشترک المنافع{{نشان|هفتاد}} با یک زیربنای فرهنگی هلنی (یونانی){{نشان|هفتاد و یک}}.<ref>Hidalgo de la Vega, Maria José: "Plotina, Sabina y Las Dos Faustinas: La Función de Las Augustas en La Politica Imperial". ''Studia historica, Historia antigua'', 18, 2000, pp. 191–224. Available at [http://campus.usal.es/~revistas_trabajo/index.php/0213-2052/article/viewFile/6224/6238]. Retrieved 11 January 2017</ref> اگر آدریانهادریان به عنوان جانشین تراژان منصوب می شدْ پلوتینا و [[خانواده گسترده]] اش می توانستند پرستیژ اجتماعی و نفوذ سیاسی شان را پس از مرگ تراژان نیز حفظ کنند.<ref>Plotina may have sought to avoid the fate of her contemporary, former empress [[Domitia Longina]], who had fallen into social and political oblivion: see François Chausson, "Variétés Généalogiques IV:Cohésion, Collusions, Collisions: Une Autre Dynastie Antonine", in Giorgio Bonamente, Hartwin Brandt, eds., ''Historiae Augustae Colloquium Bambergense''. Bari: Edipuglia, 2007, {{ISBN|978-88-7228-492-6}}, p.143</ref> آدریانهادریان همچنین توانست روی پشتیبانی مادرهمسر خود [[سالونینا ماتیدیا|''سالونینا ماتیدیا'']] که فرزندِ خواهرِ محبوب تراژان یعنی ''اولپیا مارچانا''{{نشان|هفتاد و دو}} بود حساب کند.<ref>Marasco, p. 375</ref><ref>Tracy Jennings, "A Man Among Gods: Evaluating the Significance of Hadrian's Acts of Deification." ''Journal of Undergraduate Research'': 54. Available at [http://www3.nd.edu/~ujournal/wp-content/uploads/Full-Print-Edition-with-cover_09-10.pdf#page=62] {{webarchive|url=https://web.archive.org/web/20170416045613/http://www3.nd.edu/~ujournal/wp-content/uploads/Full-Print-Edition-with-cover_09-10.pdf|date=16 April 2017}}. Accessed 15 April 2017</ref> زمانی که اولپیا مارچانا در 112 درگذشت، تراژان وی را تقدیس{{نشان|بیست}} نمود و سالونینا ماتیدیا را عنوان [[آگوستوس (عنوان)|آگوستا]] بخشید.<ref>This made Hadrian the first senator in history to have an ''Augusta'' as his mother-in-law, something that his contemporaries could not fail to notice: see Christer Brun, "Matidia die Jüngere", IN Anne Kolb, ed., ''Augustae. Machtbewusste Frauen am römischen Kaiserhof?: Herrschaftsstrukturen und Herrschaftspraxis II. Akten der Tagung in Zürich 18.-20. 9. 2008''. Berlin: Akademie Verlag, 2010, {{ISBN|978-3-05-004898-7}}, p.{{nbsp}}230</ref>
 
رابطۀ شخصی آدریانهادریان با تراژان پیچیده بود و ممکن است سرد بوده باشد. آدریانهادریان ظاهراً می کوشید به واسطۀ طرح دوستی ریختن با دوستان پسر تراژان (تراژان گرایش های [[همجنس‌گرایی|همجنس‌گرایانه]] داشت) نفوذی بر تراژان اعمال نماید، یا بر تصمیمات وی اثر بگذارد؛ و همین امر موجب بروز منازعاتی ناشناخته در حول و حوش ازدواج آدریانهادریان و سابینا شد.<ref>Thorsten Opper, ''Hadrian: Empire and Conflict''. Harvard University Press, 2008, p.170</ref><ref>David L. Balch, Carolyn Osiek, eds., ''Early Christian Families in Context: An Interdisciplinary Dialogue''. Grand Rapids: Wm. B. Eerdmans Publishing, 2003, {{ISBN|0-8028-3986-X}}, p.{{nbsp}}301</ref> در اواخر حکمرانی تراژان، آدریانهادریان نتوانست منصب کنسولی ارشدی تصاحب کند و تنها در 108 "کنسول جانشین"{{نشان|هفتاد و چهار}} گردید؛<ref>Anthony R Birley, ''Hadrian: The Restless Emperor'', p.{{nbsp}}54</ref> این امر به وی وضعی مساوی با دیگر اعضای اشرافیت سناتوری داد<ref>Alan K. Bowman, Peter Garnsey, Dominic Rathbone, eds., ''The Cambridge Ancient History'', XI, p. 133</ref> اما هنوز امتیاز خاصّی که شایستۀ یک وارث تاج و تخت باشد را نداشت.<ref>Mackay, Christopher. ''Ancient Rome: a Military and Political History''. Cambridge U. Press: 2007, {{ISBN|0-521-80918-5}}, p.{{nbsp}}229</ref> اگر تراژان اراده کرده بود، می توانست شاگرد خود (آدریانهادریان) را به مقام پاتریسی{{نشان|هفتاد و پنج}} و مزایای آن_ از جمله جهش به مقام کنسولی بدون داشتن تجربۀ قبلی به عنوان تریبون_ ارتقاء دهد؛ اما چنین ننمود.<ref>Fündling, 335</ref> هرچند آدریانهادریان ظاهراً منصب تریبون مردم{{نشان|پنجاه و نه}} را عهده دار شد (در حالی که یکسال جوانتر از عرف معمول بود) وادار به ترک [[داکیه]] و تراژان گردید تا منصب را به عهده بگیرد؛ و تراژان نیز ممکن است همین را خواسته باشد که آدریانهادریان از وی دور گردد.<ref>Gabriele Marasco, ed., ''Political Autobiographies and Memoirs in Antiquity: A Brill Companion''. Leiden: Brill, 2011, {{ISBN|978-90-04-18299-8}}, p.{{nbsp}}375</ref> [[تاریخ قیصرها|تاریخ آگوستا]] هدیۀ تراژان به آدریانهادریان را حلقه الماسی توصیف می کند که تراژان شخصاً از [[نروا]] دریافت داشته بود، [هدیه ای که] "سبب تشجیع امیدهای آدریانهادریان برای عروج به تاج و تخت گردید".<ref>''Historia Augusta'', ''Life of Hadrian'', 3.7</ref><ref>In 23 BC [[Augustus]] handed a similar ring to his heir apparent, [[Marcus Vipsanius Agrippa|Agrippa]]: see Judith Lynn Sebesta, Larissa Bonfante, eds., ''The World of Roman Costume''. University of Wisconsin Press, 1994, p.&nbsp;78</ref> در حالی که تراژان فعالانه پیشرفت های آدریانهادریان را تصدیق می نمود، این کار را با احتیاط انجام می داد.<ref>Fündling, 351</ref>
 
=== جانشینی ===
 
عدم توفیق در معرفی شخصی به عنوان وارث امپراتور می توانست منجر به کشمکشی افسارگسیخته و مخرب بر سر قدرتْ میان مدعیان تاج و تخت شده و به جنگی داخلی منجر گردد. [اما از سویی] انتصابِ خیلی زودتر از موعد نیز ممکن بود همچون خلع{{نشان|هفتاد و هشت}} [ــِـ امپراتور] نگریسته شود، و شانس هرگونه انتقال نظام مندِ قدرت را کاهش دهد.<ref>Fündling, 384; Strobel, 401.</ref> هنگامی که تراژان بر بستر مرگ افتاد و توسط همسرش پلوتینا پرستاری و توسط فرماندار آتیانوس به شدّت محافظت می شد، می توانست با یک وصیت ساده در بستر مرگ و در برابر گواهانْ قانوناً آدریانهادریان را به عنوان وارث معرفی نماید<ref>John Richardson, "The Roman Mind and the power of fiction" IN Lewis Ayres, Ian Gray Kidd, eds. ''The Passionate Intellect: Essays on the Transformation of Classical Traditions : Presented to Professor I.G. Kidd''. New Brunswick: Transaction Books, 1995, {{ISBN|1-56000-210-7}}, p. 128</ref> اما زمانی که بالاخره یک سند انتصاب جانشینی در معرض دید گذاشته شدْ امضای آن نه توسط تراژان بلکه توسط پلوتینا انجام گرفته بود، و تاریخ آن نیز یک روز پس از وفات تراژان زده شده بود.<ref>Elizabeth Speller, p. 25</ref> اینکه آدریانهادریان هنوز در [[سوریه (استان روم)|سوریه]] به سر می بُرد نیز خود بر آشفتگی اوضاع می افزود، چراکه قانونِ جانشینی رومْ حضور همزمان طرفین را در مراسم تحلیف الزامی نموده بود. شایعات، تردیدها، و گمانه زنی هایی پیرامون انتصاب و جانشینی آدریانهادریان وجود داشتند. حدس زده شده است که مستخدم جوان تراژان به نام فایدیموس{{نشان|هفتاد و نه}}_کسی که خیلی زود پس از تراژان درگذشت_ کشته شده بود (یا خود را کُشت).<ref>Birley, ''Restless Emperor'', p. 80</ref> منابع تاریخی در باب مشروعیت جانشینی آدریانهادریان دچار دو-دستگی هستند: [[دیون کاسیوس]] آنرا به مثابۀ جعل و تقلب{{نشان|هشتاد}} می بیند [در حالی که] نگارندۀ [[تاریخ قیصرها|تاریخ آگوستا]] آن را اصیل{{نشان|هشتاد و یک}}.<ref>Stephan Brassloff, "Die Rechtsfrage bei der Adoption Hadrians". ''Hermes'' 49. Bd., H. 4 (Sep. 1914), pp. 590–601</ref>
== امپراتوری (117) ==
[[پرونده:Roman_Empire_Trajan_117AD.png|جایگزین=|بندانگشتی|290x290px|گستره امپراتوری روم در زمان فوت [[تراژان]] در اوت 117.<ref>{{Cite journal|last=Bennett|first=Julian|date=2003-09-02|title=Trajan|url=http://dx.doi.org/10.4324/9780203360569|doi=10.4324/9780203360569}}</ref>]]
 
=== تحکیم قدرت ===
[[پرونده:Engelsburg_und_Engelsbrücke_abends.jpg|بندانگشتی|[[قلعه سنت آنجلو]]، [[آرامگاه یادمانی]] باستانی آدریانهادریان.]]
بر طبق آنچه تاریخ آگوستا گفته، آدریانهادریان ضمن نامه ای سنا را از بر تخت نشستن خود که از آن چونان "امری از پیش انجام شده"{{نشان|هشتاد و دو}} یاد کردْ آگاه نمود و توضیح داد که "شتاب ناشایست{{نشان|هشتاد و سه}} سربازان در پذیرش وی به عنوان امپراتور ناشی از این باور بوده که اوضاع و شرایط نمی توانست بدون
[[پرونده:Hadrianus_coin_-_119.jpg|بندانگشتی|یک [[دناریوس]] آدریانهادریان که در 119 میلادی به مناسبت سومین دورۀ تصدی [[کنسول روم|کنسولی]] وی ضرب و نشر شد. متن حکاکی بدین شرح است:HADRIANVS AVGVSTVS / LIBERALITAS AVG. CO[N]S III, P. P.]]
یک امپراتور باشد".<ref>''Historia Augusta'', Life of Hadrian, 6.2</ref> [[پرونده:Milecastle_39_on_Hadrian's_Wall.jpg|بندانگشتی|[[دیوار هادریان]]، استحکامات مرزی رومی در انگلستان شمالی.]]
 
امپراتور جدید وفاداری لژیون ها را با بخشیدن انعام سنتی{{نشان|هشتاد و چهار}}پاسخ گفت و سنا نیز بر تخت نشستن وی را تأیید نمود. کارناوال های گوناگون عمومی از سوی آدریانهادریان سازمان داده شدند، و "انتصاب الهی"{{نشان|هشتاد و پنج}} وی توسط خدایان را جشن گرفتند؛ خدایانی که اکنون تراژان نیز جزئی از آنان گشته بود، چرا که آدریانهادریان درخواست تقدیس{{نشان|بیست}} وی را داده بود.<ref>Egyptian papyri tell of one such ceremony between 117 and 118; see Michael Peppard, ''The Son of God in the Roman World: Divine Sonship in Its Social and Political Context''. Oxford U. Press, 2011, {{ISBN|978-0-19-975370-3}}, pp. 72f</ref>
[[پرونده:Hadrian_Greek_BM_Sc1381.jpg|بندانگشتی|یک تندیس نامدار از آدریانهادریان در جامۀ یونانی که در سال 2008 در معرض نمایش گذاشته شد و در [[عصر ویکتوریا]] با الگوی سر آدریانهادریان و بدنی ناشناس ساخته شد. این تندیس برای سالیان سال توسط تاریخ نگاران به عنوان سندی دال بر علاقۀ آدریانهادریان به فرهنگ یونانی مورد استناد واقع شده بود. [[موزه بریتانیا]]]]
آدریانهادریان برای مدتی در شرق باقی ماند و شورش یهودیانی{{نشان|هشتاد و شش}} که در دوران حکمرانی تراژان به وقوع پیوسته بود را سرکوب نمود. وی حاکم (استاندار) [[یهودا]] یعنی ژنرال برجسته [[موروها|مورویی]] به نام [[لوسیوس کوئیتوس]] را از سِمت فرماندهی گارد حفاظت شخصی مورویی اش برکنار ساخت؛<ref>Royston Lambert, p. 34</ref><ref>Cizek, Eugen. L'éloge de Caius Avidius Nigrinus chez Tacite et le " complot " des consulaires. In: ''Bulletin de l'Association Guillaume Budé'', no. 3, octobre 1980. pp. 276–294. Retrieved 10 June 2015. Available at [http://www.persee.fr/web/revues/home/prescript/article/bude_0004-5527_1980_num_1_3_1078]</ref> سپس روانۀ سرکوبی اغتشاشات{{نشان|هشتاد و هفت}} در حوضۀ [[دانوب]] گردید. در روم، محافظ{{نشان|هشتاد و هشت}} دیروز آدریانهادریان و فرماندار پرایتوری امروزش یعنی ''آتیانوس'' ادعا نمود که توطئه{{نشان|هشتاد و نه}} ای که توسط ''لوسیوس کوئیتوس'' و سه سناتور برجستۀ دیگر شامل ''لوسیوس پوبیلیوس سلسوس''{{نشان|نود}}''، اولوس کُرنلیوس پالما فرونتونیانوس''{{نشان|نود و یک}}، و ''گایوس آویدیوس نیگرینوس''{{نشان|نود و دو}} طراحی شده بود را کشف نموده است.<ref name="Elizabeth Speller">Elizabeth Speller.</ref> هیچگونه محاکمۀ علنی{{نشان|نود و سه}} برای این چهار تن برگزار نگردید_ آنان محاکمۀ غیابی{{نشان|نود و چهار}} گشتند، سپس دستگیر شده و معدوم شدند.<ref name="Elizabeth Speller" /> آدریانهادریان ادعا نمود که آتیانوس به ابتکار شخصی خودش عمل نموده است، و با امتیاز سناتوری و درجۀ کنسولی وی را پاداش داد و تا سال 120 به وی حقوق بازنشستگی اعطا نمود.<ref>It is likely that Hadrian found Attianus' ambition suspect. Attianus was likely dead, or executed, by the end of Hadrian's reign; see Françoise Des Boscs-Plateaux, Un parti hispanique à Rome?: ascension des élites hispaniques et pouvoir politique d'Auguste à Hadrien, 27 av. J.-C.-138 ap. J.-C. Madrid: Casa de Velázquez, 2005, {{ISBN|84-95555-80-8}}, p. 611</ref>{{نشان|نود و پنج}} آدریانهادریان به سنا اطمینان داد که از هم اکنون حق باستانی اش مبنی بر بازخواست{{نشان|نود و شش}} و محاکمۀ [اعضای] خودش را محترم خواهد شمرد.
 
دلایل این چهار اعدام یادشده در هاله ای از ابهام باقی ماندند. به رسمیت شناختن{{نشان|نود و هفت}} آدریانهادریان به عنوان وارث مشروع ممکن است چنان دیر رخ داده باشد که نتوانسته دیگر مدعیان بالقوه را بازدارد.<ref>Opper, ''Hadrian: Empire and Conflict'', 55</ref> بزرگترین رقبای آدریانهادریان عبارت بودند از نزدیکترین دوستان تراژان، مجرب ترین و بزرگترین اعضای شورای امپراتوری{{نشان|نود و هشت}}؛<ref>John Antony Crook, ''Consilium Principis: Imperial Councils and Counsellors from Augustus to Diocletian''. Cambridge University Press: 1955, pp. 54f</ref> و هر یک از آنان می توانست رقیبی مشروع در [تصدی] منصب سلطنتی باشد<ref>Marasco, p. 377</ref> و سیاست های توسعه طلبانۀ تراژان را حمایت کند؛ سیاستی که آدریانهادریان مصمم به تغییر (کنار گذاشتن) آن بود.<ref>M. Christol & D.&nbsp;Nony, ''Rome et son Empire''. Paris: Hachette, 2003, {{ISBN|2-01-145542-1}}, p. 158</ref> یکی از آنان اولوس کُرنلیوس پالما بود، کسی که به عنوان فاتح پیشین ''العربية البترائية''{{نشان|نود و نه}}(Arabia Petraea) می توانست جای پایی در خاور برای خود حفظ کند.<ref>Hadrien Bru, ''Le pouvoir impérial dans les provinces syriennes: Représentations et célébrations d'Auguste à Constantin''. Leiden: Brill, 2011, {{ISBN|978-90-04-20363-1}}, pp. 46f</ref> تاریخ آگوستا، پالما و سومین سناتور معدوم _لوسیوس پوبیلیوس سلسوس (که در 113 برای دومین بار به مقام کنسولی برگزیده شده بود)_ را به سان دشمنان شخصی آدریانهادریان توصیف می کند، کسانی که در انظار عمومی بر علیه وی سخن رانده بودند.<ref>Carcopino Jérôme. "L'hérédité dynastique chez les Antonins". ''Revue des Études Anciennes''. Tome 51, 1949, no.3–4. pp. 262–321.</ref> چهارمین [سناتور معدوم] گایوس آویدیوس نیگرینوس بود: کنسول پیشین، روشن اندیش{{نشان|صد و سه}}، دوست [[پلینی کوچک]]، و برای مدتی مختصر حاکم داکیا در بدو زمامداری آدریانهادریان. وی شاید رقیب اصلی آدریانهادریان در تصرف تاج و تخت بوده است؛ سناتوری با رتبه ارشد، والاتبار{{نشان|صد و چهار}}، و قویترین روابط؛ بر طبق تاریخ آگوستا، آدریانهادریان انتصاب نیگرینوس به عنوان [[وارث بلافصل]] خود را درنظر داشت، پیش از اینکه تصمیم به سر به نیست نمودن وی{{نشان|صد و پنج}} بگیرد.<ref>Cizek, "L'éloge de Caius Avidius Nigrinus"</ref><ref>Nigrinus' ambiguous relationship with Hadrian would have consequences late in Hadrian's reign, when he had to plan his own succession; see Anthony Everitt, ''Hadrian and the triumph of Rome''. New York: Random House, 2009, {{ISBN|978-1-4000-6662-9}}.</ref>
 
به زودی در سال 125، آدریان هادریان''مارسیوس توربو''{{نشان|صد و شش}} را به عنوان استاندار پرایتوری{{نشان|چهل و پنج}}خود منصوب نمود.<ref>Birley, ''Restless Emperor'', p. 91</ref> توربو دوست نزدیک وی بود، چهره ای شاخص در سوارکاری{{نشان|صد و هفت}}، یک قاضی ارشد و پروکوراتور.{{نشان|صد و هشت}}<ref>Christol & Nony, p. 158</ref><ref>Richard P. Saller, ''Personal Patronage Under the Early Empire''. Cambridge University Press: 2002, {{ISBN|0-521-23300-3}}, p. 140</ref> چون آدریانْهادریانْ سوارکاران{{نشان|صد و نه}} را از هرگونه اقدامی بر علیه سناتورها منع نمودْ<ref>Richard A. Bauman, ''Crime and Punishment in Ancient Rome''. London: Routledge, 2002, {{ISBN|0-203-42858-7}}, p. 83</ref> سنا [نتیجتاً] اقتدار قانونی تامه اش بر اعضای خود را حفظ نمود، همچنین به عنوان عالی ترین دادگاه تجدیدنظر{{نشان|صد و ده}}باقی ماند، و [هرگونه ارائه] درخواست تجدیدنظر رسمی به امپراتورْ با توجه به تصمیمات آن (سنا) منع شدند.<ref>[[Digest (Roman law)|Digest]], 49 2, I,2, quoted by P.E. Corbett, "The Legislation of Hadrian". ''University of Pennsylvania Law Review and American Law Register'', Vol. 74, No. 8 (Jun. 1926), pp. 753–766</ref> گرچه این تلاشی بود برای جبران آنچه آتیانوس _چه با اطلاع و چه بدون اطلاع کامل آدریان_هادریان_ به بار آورده بود، [امّا همچنان] کافی و بسنده نبود؛ خوشنامی آدریانهادریان و روابطش با سنا در باقی دوران زمامداری اش به طور جبران ناپذیری تلخ شد.<ref>Birley, ''Restless Emperor'', p. 88</ref> برخی منابعْ توسل{{نشان|صد و یازده}} گاه و بی گاه آدریانهادریان به شبکه ای از مطلعین [یعنی] ''فرومنتاری ئی'' {{نشان|صد و دوازده}}<ref>Christopher J. Fuhrmann, ''Policing the Roman Empire: Soldiers, Administration, and Public Order''. Oxford University Press, 2012, {{ISBN|978-0-19-973784-0}}, p. 153</ref> برای بازجویی سِری{{نشان|صد و سیزده}}افراد دارای مقام شامخ اجتماعی از جمله سناتورها و دوستان نزدیکش را گزارش نموده اند.<ref>Rose Mary Sheldon, ''Intelligence Activities in Ancient Rome: Trust in the Gods But Verify''. London: Routledge, 2004, {{ISBN|0-7146-5480-9}}, p. 253</ref>
 
== سفرها ==
[[پرونده:Hadrian_Arc_Pan-2.jpg|بندانگشتی|[[طاق هادریان]] در [[جرش]]، [[اردن]] که به افتخار بازدید آدریانهادریان در 130 ساخته شد.]]
آدریانهادریان قرار بود بیش از نیمی از دوران زمامداری اش را در خارج از ایتالیا سپری نماید. با وجود اینکه امپراتورهای پیشینْ بیشتر بر گزارش های نمایندگان سلطنتی {{نشان|صد و چهارده}} شان در سرتاسر امپراتوری متکی بودندْ آدریانهادریان امّا تمایل داشت امور را به چشم خود ببیند. امپراتورهای قبلیْ رُم را برای مدّتی طولانی ترک می گفتند امّا بیشتر برای رفتن به جنگ؛ و هنگامی نیز که نبرد به پایان می رسید بازمی گشتند. سفرهای تقریباً بی پایان آدریانهادریان ممکن است نشانگر گسستی حساب شده از رسوم و رویکردهای سنتی باشند؛ [رسومی] که بر طبق آنها امپراتوری یک [[هژمونی|هژمونیِ]] خالصاً رومی بود. آدریانهادریان کوشید ایالات را در یک اتحادیه مشترک المنافعی{{نشان|صد و پانزده}} متشکل از مردمان متمدن و یک فرهنگ هلنی (یونانی) مشترکْ تحت نظارت رومْ گردهم آورَد.<ref>Paul Veyne, ''Le Pain et le Cirque'', Paris: Seuil, 1976, {{ISBN|2-02-004507-9}}, p. 655</ref> وی از ایجاد شهرستان های ایالتی{{نشان|صد و شانزده}}(municipia)، اجتماعات شهری نیمه خود-مختار{{نشان|صد و هفده}} با رسوم و قوانین مختص به خودشان پشتیبانی نمود، به جای اینکه [[مستعمره|مستعمرات]] جدید رومی با قوانین رومی را [بدان ها] تحمیل نماید.<ref>András Mócsy, ''Pannonia and Upper Moesia (Routledge Revivals): A History of the Middle Danube Provinces of the Roman Empire'', Routledge, 2014 {{page}}</ref>
 
گرایشی به جهان-وطن گرایی{{نشان|صد و هجده}} و [[نهضت وحدت کلیساها|وحدت گرایی کلیساها]]{{نشان|صد و نوزده}} در سکّه های توزیعیِ اواخر دوران زمامداری آدریانهادریان مشهود است، و نشانگر این هستند که امپراتورْ تجسم{{نشان|هشتصد}} ایالات مختلف را به منصۀ ظهور می رساند.<ref>Paul Veyne, " ''Humanitas'': Romans and non-Romans". In Andrea Giardina, ed., ''The Romans'', University of Chicago Press: 1993, {{ISBN|0-226-29049-2}}, p. 364</ref> [[الیوس آریستیدس]]{{نشان|صد و بیست}} بعدها نوشت که آدریان هادریان"بر روی اتباعش{{نشان|صد و بیست و یک}}یک دست محافظ{{نشان|صد و بیست و دو}} قرار داد، به طوری که هر کس به کسان دیگری که از پا افتاده اندْ کمک می کند".<ref name="Christol & Nony, 159">Christol & Nony, p. 159</ref> تمامی این اقدامات با سُنن رومی همخوانی نداشتند. امپراتور [[نرون|نرونِ]] بی خیال{{نشان|صد و بیست و سه}} از سفری درازمدّت و صلح آمیز به یونان لذت برده بود، و به سبب ترک مسئولیت های اساسی اش به عنوان یک امپراتور مورد انتقاد نخبگان رومی واقع گردید. در ایالات خاوری، و تا حدودی در برخی ایالات باختری، نرون مورد پشتیبانی عامه قرار گرفت؛ ادعاهایی مبنی بر بازگشت یا نوزایش{{نشان|صد و بیست و چهار}} قریب الوقوع ویْ تقریباً بلافاصله پس از مرگش شایع شدند. آدریانهادریان ممکن است عامداً از این روابط مثبت و مردمی در طول سفرهایش بهره برداری کرده باشد.<ref>Larry Joseph Kreitzer, ''Striking New Images: Roman Imperial Coinage and the New Testament World''. Sheffield: A & C Black, 1996, {{ISBN|1-85075-623-6}}, pp. 194ff</ref> در تاریخ آگوستا، آدریان هادریان"تا حدودی بیش از حد یونانی"{{نشان|صد و بیست و پنج}} و "بیش از حد جهان-وطنی گرا برای یک امپراتور روم" توصیف شده است.<ref>Simon Goldhill, ''Being Greek Under Rome: Cultural Identity, the Second Sophistic and the Development of Empire''. Cambridge University Press, 2006, p. 12 {{ISBN|0-521-66317-2}}</ref>
[[پرونده:Hadrian_Kapısı_(4).JPG|بندانگشتی|[[دروازه هادریان]] در [[آنتالیا]] در جنوب [[ترکیه]] به افتخار بازدید آدریانهادریان از این شهر در 130 میلادی ساخته شد.]]
 
=== آفریقا و آناتولی؛ دیدار با آنتینوس(124-123) ===
در 123 آدریانهادریان از مدیترانه گذشته و وارد موریطنیه{{نشان|صد و بیست و شش}}([[مراکش]] فعلی) گردید، جایی که خود شخصاً نبردی جزئی علیه شورشیان محلی را رهبری نمود.<ref>Royston Lambert, pp. 41–2</ref> این سفر به سبب دریافت گزارش هایی مبنی بر آماده باش جنگی پارت ها کوتاه شد؛ آدریانهادریان به سرعت روانۀ خاور گردید. از برخی جهات، وی از کورینی{{نشان|صد و بیست و هفت}}(با نام امروزی [[شحات]] در لیبی فعلی) نیز دیدن نمود، جائی که شخصاً بودجه ای برای آموزش مردان جوانِ خانواده های والاتبار{{نشان|صد و بیست و هشت}} جهت ارتش روم اختصاص داد. کورینی اخیراً (در 119) بر اثر بازسازی بنّاهای عمومی ویران شده اش در طول شورش اخیر یهودیانْ کمک مالی از دولت دریافت کرده بود.<ref>Anthony Birley, pp. 151–2</ref>
 
زمانی که آدریانهادریان به [[فرات]] رسید، شخصاً با شاهنشاه اشکانی [[خسرو یکم اشکانی|خسرو یکم]] ملاقات و گفتگو نمود، از استحکامات روم بازدید کرد، سپس از سواحل [[دریای سیاه]] روانۀ باختر گردید.<ref>Anthony Birley, pp. 153–5</ref> وی شاید در [[نیکومدیا]] (اکنون با عنوان [[ازمیر]] واقع در ترکیه امروزی) که شهر اصلی استان [[بیتینی]] بودْ اتراق زمستانی نمود. نیکومدیا تنها اندک مدّتی پیش از اتراق وی به واسطۀ زلزله ای ویران گشته بود؛ آدریانهادریان بودجه ای{{نشان|صد و بیست و نه}}برای بازسازی آن اختصاص داد، و به عنوان احیاگر [این] استان مورد تشویق قرار گرفت.<ref name="Anthony Birley, pp. 157–8">Anthony Birley, pp. 157–8</ref>
 
ممکن است آدریانهادریان از کلاودیوپولیس{{نشان|صد و سی}}(امروزه با عنوان [[بولو]]، در ترکیه امروزی) دیدن کرده و [[آنتینوس]] زیبارو را دیده باشد، پسرکی جوان از خانواده ای ضعیف{{نشان|صد و سی و یک}} که معشوق{{نشان|صد و سی و دو}}وی گردید. منابع ادبی و سنگْ نوشته ای{{نشان|صد و سی و سه}}راجع به اینکه آنان چه موقع و در چه مکانی یکدیگر را ملاقات نمودندْ سکوت کرده اند؛ تصاویر آنتینوس نشان می دهند که وی پیش از مرگش در 130 حدود 20 سال یا بیشتر سن داشته است. بسیار محتمل است که در 123 نوجوانی با 13 یا 14 سال سن بوده باشد.<ref name="Anthony Birley, pp. 157–8"/> همچنین ممکن است که آنتینوس به روم فرستاده شده باشد تا به عنوان یک پیج{{نشان|صد و سی و چهار}}آموزش ببیند و به امپراتور خدمت نماید، و تنها به صورت تدریجی بود که مورد علاقۀ دربار امپراتوری قرار گرفت.<ref>Royston Lambert, pp. 60–1</ref> بخش اعظم سرگذشت عملی روابط آن دو ناشناخته مانده است.<ref>Opper, ''Hadrian: Empire and Conflict'', p. 171</ref>
 
با یا بدون آنتینوس، آدریانهادریان روانه [[آناتولی]] گردید. منابع گوناگونی به حضور وی در مکان های خاص اشاره می کنند، و اتهام{{نشان|صد و سی و پنج}}می زنند که وی شهری در میسیه{{نشان|صد و سی و شش}}با نام هادریانوترای{{نشان|صد و سی و هفت}}(امروزه با عنوان [[بالیکسیر]] در ترکیه امروزی) را بنّا ساخت؛ پس از اینکه یک [[گراز]]{{نشان|صد و سی و هشت}}را با موفقیت شکار نمود. در همین زمان، طرح هایی مبنی بر تکمیل معبد [[زئوس]] در [[سیزیک]]{{نشان|صد و سی و نه}}که توسط پادشاهان [[سلسه اتالیه|پرگامون]] آغاز شده بودْ عملیاتی شدند. تندیسی غول پیکر از آدریانهادریان نیز به معبد اهدا گردید. سیزیک، [[پرگامون]]، [[سمورنا]] (با عنوان فعلی [[ازمیر]])، [[افسوس (شهر)|اِفِسوس]]، و [[سارد]] به عنوان مراکز منطقه ای برای [ترویج] سنت امپراتوری{{نشان|صد و چهل}} ارتقا یافتند.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', pp. 164–7</ref>
 
=== یونان(125-124) ===
آدریانهادریان در طول پائیز 124 به یونان رسید و در مراسم [[اسرار الوزینیا]] شرکت جُست. وی دِین{{نشان|صد و چهل و یک}}خاصی به [[آتن]] داشت، [شهری] که در گذشته به این امپراتور شهروندی{{نشان|صد و چهل و دو}} و مقام آرخونات{{نشان|شصت و چهار}}(archonate) را بخشیده بود. به درخواست آتنی ها، وی قانون اساسی{{نشان|صد و چهل و سه}}آنان را بازبینی و اصلاح نمود_ و در میان اقدامات دیگر، یک فولیِ{{نشان|صد و چهل و چهار}}(معادل یونانی قبیله) جدید بدان ها افزود که به نام خودش نام گذاری گردید.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', pp. 175–7</ref> آدریانهادریان میانجی گریِ{{نشان|صد و چهل و پنج}}مثبت{{نشان|صد و چهل و شش}}و مداخله جویانه را با احتیاط و حزم{{نشان|صد و چهل و هفت}} ترکیب نمود. وی هرگونه میانجی گری در یک کشمکش محلی میان تولیدکنندگان [[روغن زیتون]] و انجمن و شورای آتن{{نشان|صد و چهل و هشت}} را رد نمود؛ [شورایی] که تولید به مقداری ثابت را به تولیدکنندگانِ روغن زیتون تحمیل نموده بود؛<ref>Kaja Harter-Uibopuu, "Hadrian and the Athenian Oil Law", in O.M. Van Nijf&nbsp;– R.&nbsp;Alston (ed.), ''Feeding the Ancient Greek city''. Groningen- Royal Holloway Studies on the Greek City after the Classical Age, vol.&nbsp;1, Louvain 2008, pp. 127–141</ref> با این وجود وی (آدریانهادریان) یارانه ای سلطنتی{{نشان|صد و چهل و نه}} برای منابع دانه{{نشان|صد و پنجاه}}آتنی ها اختصاص داد.<ref>Brenda Longfellow, ''Roman Imperialism and Civic Patronage: Form, Meaning and Ideology in Monumental Fountain Complexes''. Cambridge U. Press: 2011, {{ISBN|978-0-521-19493-8}}, p. 120</ref> آدریانهادریان دو بنیاد{{نشان|صد و پنجاه و یک}}برای اسپانسر{{نشان|صد و پنجاه و دو}}(حمایت مالی) بازی های عمومی، فستیوال ها و مسابقاتی که در دولت-شهر آتن برگزار می شدند را ایجاد نمود، تا اگر هیچ یک از شهروندانْ ثروت یا رغبت کافی برای اسپانسر آنان در قامت گیمناسیارخ{{نشان|صد و پنجاه و سه}} یا آگونوتِتس{{نشان|صد و پنجاه و چهار}}را نداشتْ این بنیاد خود اسپانسر [این بازی ها و مسابقات] را برعهده گیرد.<ref>Verhoogen Violette. Review of Graindor (Paul). ''Athènes sous Hadrien'', ''Revue belge de philologie et d'histoire'', 1935, vol.&nbsp;14, no.&nbsp;3, pp.&nbsp;926–931. Available at [http://www.persee.fr/web/revues/home/prescript/article/rbph_0035-0818_1935_num_14_3_1541_t1_0926_0000_2]. Retrieved 20 June 2015</ref> به طور کلی آدریانهادریان ترجیح داد که اشراف یونان از جمله مبلغین سنت امپراتوری{{نشان|صد و پنجاه و پنج}} بر روی اقدامات و کارهای ماندگارتری مانند [[آباره]]{{نشان|صد و پنجاه و شش}}ها و [[آب نما]]{{نشان|صد و پنجاه و هفت}}های عمومی تمرکز نمایند.<ref>Mark Golden, ''Greek Sport and Social Status'', University of Texas Press, 2009, {{ISBN|978-0-292-71869-2}}, p. 88</ref> آتن دو تا از این آب نماها را دریافت داشت، یکی هم به [[آرگوس]] داده شد.<ref>Cynthia Kosso, Anne Scott, eds., ''The Nature and Function of Water, Baths, Bathing, and Hygiene from Antiquity Through the Renaissance''. Leiden: Brill, 2009, {{ISBN|978-90-04-17357-6}}, pp. 216f</ref>
 
در طول زمستان وی به [[پلوپونز]] سفری نمود، مسیر دقیقش نامعلوم است اما از [[اپیداروس]] گذشت؛ [[پوسانیاس (جغرافی دان)|پوسانیاس]] معابدی که توسط آدریانهادریان در آنجا ساخته شدند، و نیز تندیس خودش _در فُرم برهنگی قهرمانانه{{نشان|صد و پنجاه و هشت}}_ که توسط شهروندان آنجا به افتخار این "احیاگر"{{نشان|صد و پنجاه و نه}}شان خلق شد را توصیف می کند.<ref>[[Alexia Petsalis-Diomidis]], ''Truly Beyond Wonders: Aelius Aristides and the Cult of Asklepios''. OUP : 2010, {{ISBN|978-0-19-956190-2}}, p. 171</ref> آنتینوس و آدریانهادریان ممکن است در این دوران عاشق یکدیگر بوده باشند؛ آدریانهادریان سخاوت خاصّی نسبت به [[مانتینیا]]{{نشان|صد و شصت}}نشان داد، [شهری] که دارای پیوندهای مؤثر باستانی، اساطیری و سیاسی با زادگاه آنتینوس یعنی [[بیتینی]] بود. وی معبد [[پوزئیدون]] مانتینیا را بازسازی نمود،<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', pp. 177–80</ref><ref>David S. Potter,''The Roman Empire at Bay, AD 180–395''. London: Routledge, 2014, {{ISBN|978-0-415-84054-5}}, p. 44</ref> و با توجّه به گفته های پوسانیاسْ نام اصیل و سنتی شهر را بدان باز گرداند. این [شهر] از زمان های هلنیستی، پس از پادشاه مقدونی [[آنتیگونوس سوم]]{{نشان|صد و شصت و یک}} به نام ''آنتیگونیا''{{نشان|صد و شصت و دو}}خوانده می شد. آدریانهادریان همچنین زیارتگاه های مقدّس آبه{{نشان|صد و شصت و سه}} و [[مگارا (شهر)|مگارا]] و هرایونِ آرگوس{{نشان|صد و شصت و چهار}} را بازسازی نمود.<ref name="Boatwright, p. 134">Boatwright, p. 134</ref><ref>K. W. Arafat, ''Pausanias' Greece: Ancient Artists and Roman Rulers''. Cambridge U. Press, 2004, {{ISBN|0-521-55340-7}}, pp. 162, 185</ref>
 
در طول سفر به پلوپونز، آدریانْهادریانْ بزرگِ خاندان [[اسپارت]] ها به نام ''اوریکلس هرکولانوس''{{نشان|صد و شصت و پنج}}_بزرگِ خاندان اوریکلید{{نشان|صد و شصت و شش}} که از زمان [[آگوستوس]] بدین سو بر اسپارت حکمرانی نموده بودند_ را قانع ساخت که به موازات بزرگِ خاندان آتنی ها به نام ''هرودس آتیکوس بزرگتر''{{نشان|صد و شصت و هفت}} وارد سنا[ی روم] گردد. [این] دو مرد اشرافی نخستین "یونانیان قدیم"ی شدند که به عنوان نمایندگان دو "قدرت بزرگ" دوران باستان وارد سنای روم می شدند.<ref>Birley, [http://uni-koeln.de/phil-fak/ifa/zpe/downloads/1997/116pdf/116209.pdf "Hadrian and Greek Senators"], ''[[Zeitschrift für Papyrologie und Epigraphik]]'' 116 (1997), pp. 209–245. Retrieved 23 July 2015</ref> این گامی مهم در چیره آمدن بر بی میلی اشراف یونانی در شرکت جُستن در زندگی سیاسی رومی بود.<ref>Christol & Nony, p. 203</ref> در مارس 125، آدریانهادریان با پوشیدن لباس آتنی، فستیوال آتنیِ [[دیونیسیا]] را ریاست نمود. [[معبد زئوس|معبد زئوس المپی]] برای بیش از پنج سده در دست ساختمان بود؛ آدریانهادریان منابع عظیمی را [شخصاً] در اختیار خود گرفت تا اطمینان یابد که این [ساختمان به زودی] به اتمام خواهد رسید. وی همچنین طراحی و ساختمان [[آباره]] های مخصوصاً پُر چالش{{نشان|صد و شصت و هشت}}و جاه طلبانه ای برای انتقال آب به [[آگورا]]ی آتن را سازماندهی نمود.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', pp. 182–4</ref>
 
=== بازگشت به ایتالیا و سفر به آفریقا ===
در راه بازگشت خود به ایتالیا، آدریانهادریان میانبری{{نشان|صد و شصت و نه}} به [[سیسیل]] زد. سکّه ها به بزرگداشت وی در قامت منجی [این] جزیره پرداختند.<ref name="AnthonyBirley-191">Anthony Birley, ''Restless Emperor'', pp. 191–200</ref> در راه بازگشت به روم، وی از [[پانتئون (معبد رومی)|پانتئونِ]] بازسازی شده و نیز [[ویلا آدریانا|ویلای تکمیل شده خود]] در نزدیکی [[تیولی (ایتالیا)|تیولی]] در میان تپه های سابین دیدن نمود. در ابتدای مارس 127 آدریانهادریان سفری به سراسر ایتالیا انجام داد؛ از روی پیشکش ها و انعام هایی{{نشان|صد و هفتاد}} که بخشیدْ مشخص است که مسیر سفرش را مرمت نموده است.<ref name="AnthonyBirley-191"/> وی زیارتگاه [[کوپرا]] در کوپرا ماریتیما{{نشان|صد و هفتاد و یک}}را مرمت نمود، و زه کشیِ{{نشان|صد و هفتاد و دو}}دریاچه فوچینو{{نشان|صد و هفتاد و سه}}را بهبود داد. [اما] آنچه کمتر از این قبیل سخاوتمندی ها خوشایند بودْ تصمیم وی در سال 127 مبنی بر تقسیم ایتالیا به چهار منطقه تحت ریاست لگاتوس{{نشان|شصت}}های سلطنتی با رتبۀ کنسولی بود که در قامت فرماندار عمل می کردند. به آنان صلاحیت قضایی{{نشان|صد و هفتاد و چهار}}در سراسر ایتالیا، به جز خودِ روم، اعطا گردید؛ بنابراین رسیدگی به امور ایتالیا را از اختیار دادگاه های روم خارج می کرد.<ref>J. Declareuil, ''Rome the Law-Giver'', London: Routledge, 2013, {{ISBN|0-415-15613-0}}, p. 72</ref> اینکه ایتالیا عملاً به وضعیت یک گروهِ ایالتیِ صرف{{نشان|صد و هفتاد و پنج}} بدل گشتهْ به مذاق سنای روم خوش نیامد؛<ref>Clifford Ando, ''Imperial Ideology and Provincial Loyalty in the Roman Empire''. Berkeley: University of California Press, 2000, {{ISBN|978-0-520-22067-6}}</ref> و [این] ابتکار مدّت چندانی پس از حکمرانی آدریانهادریان عمر نکرد.<ref name="AnthonyBirley-191"/>
 
آدریانهادریان در طول این زمان احساس بیماری نمود؛ سرشت بیماری وی هرچه که بودهْ وی را از تدارک سفری به آفریقا در بهار 128 بازنداشت. رسیدن وی [به آفریقا] با نشانۀ میمون بارندگی همزمان گردید، که البته با [[خشک سالی]] به پایان رسید. افزون بر نقش وی به عنوان خیر{{نشان|صد و هفتاد و شش}} و احیاگر{{نشان|صد و پنجاه و نه}}، وی وقتی را هم به بازرسی نظامیان اختصاص داد؛ سخنرانی وی برای آنان اکنون در دسترس است.<ref>Royston Lambert, pp. 71–2</ref> آدریانهادریان در تابستان 128 به ایتالیا بازگشت اما اقامت وی کوتاه بود، چه وی تدارک سفری دیگر که قرار بود سه سال به طول بیانجامد را می دید.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', pp. 213–4</ref>
=== یونان، آسیا و مصر (130_128)؛ مرگ آنتینوس ===
در سپتامبر 128، آدریانهادریان بار دیگر در مراسم [[اسرار الوزینیا]] شرکت جُست. این بار سفر وی به یونان ظاهراً بر آتن و [[اسپارت]] متمرکز شده بود_ دو رقیب باستانی برای تسلط بر یونان. آدریان هادریان[تاکنون] روی ایدۀ تمرکز بر احیای یونان از طریق اتحادیه آمفیکتیونی{{نشان|صد و هفتاد و هفت}} که در [[دلفی (شهر)|دلفی]] پی ریزی شده بودْ پافشاری نموده بود اما اکنون به امری بس عظیم تر می اندیشید. [سیاستِ] جدید پان هلنیونِ{{نشان|صد و هفتاد و هشت}} وی قرار بود مجمعی{{نشان|صد و هفتاد و نه}}باشد که شهرهای یونانی را گرد هم می آورَد. پس از آماده سازی مقدمات، آدریانهادریان روانۀ [[افسوس (شهر)|افسوس]] گردید.<ref>Anthony Birley, ''Restless Emperor'', pp. 215–20</ref>
از یونان، آدریانهادریان روانۀ مصر شد، شاید با گذر از [[دریای اژه]] به همراهی تاجری افسوسی به نام لوسیوس اراستوس{{نشان|صد و هشتاد}}. آدریانهادریان بعداً نامه ای به مجمع افسوس{{نشان|صد و هشتاد و یک}} فرستاد [که ضمن آن] از اراستوس به عنوان نامزدی ارزشمند برای عضویت مجمع شهر{{نشان|صد و هشتاد و دو}} حمایت نمود و هزینه لازمه را نیز پیشنهاد داد.{{نشان|صد و هشتاد و سه}}<ref>Boatwright, p. 81</ref>
 
آدریانهادریان پیش از سال نوی مصری در 29 اوت 130 به مصر رسید.<ref>{{cite thesis|last1=Foertmeyer |first1=Victoria Anne |type=PhD|title=Tourism in Graeco-Roman Egypt |date=1989 |publisher=Princeton|pages=107–108}}</ref> وی اقامت خود در مصر را با بازسازی آرامگاه [[پومپه|پومپۀ بزرگ]] در [[پلوزیوم]] افتتاح نمود،<ref>Birley, ''Restless Emperor'', p. 235</ref> قربانی به درگاه وی به عنوان قهرمان تقدیم داشت و یک [[اپیگراف]] برای آرامگاه نگاشت. از آنجا که در سطح جهانیْ پومپه به عنوان مؤسس هژمونی روم در خاور شناخته میشدْ این بازسازی [ـِـ آرامگاهش] شاید با نیاز به باز-تحکیم{{نشان|صد و هشتاد و چهار}} هژمونی خاوری روم پس از ناآرامی های اجتماعی ای که در اواخر دوران حکمرانی تراژان به وقوع پیوستندْ مرتبط بوده باشد.<ref>Boatwright, p. 142</ref> آدریانهادریان و آنتینوس در صحرای لیبی یک شیر را شکار نمودند؛ چکامه ای که در اینباره توسط پانکراتس یونانی سروده شدهْ بدوی ترین گواه بر اینست که آنان در سفر همراه یکدیگر بوده اند.<ref>Opper, ''Hadrian: Empire and Conflict'', p. 173</ref>
درحالی که آدریانهادریان و هیئت همراهش بر روی رود [[نیل]] شناور بودندْ آنتینوس غرق گردید. اوضاع عینی حول و حوش مرگ وی مبهم و ناشناخته اند؛ و گمانه زنی هایی مبنی بر تصادف، خودکشی، قتل و فدیه دینی وجود دارند. [[تاریخ قیصرها|تاریخ آگوستا]] چنین گزارش می دهد:<blockquote>در طول سفر نیل وی آنتینوس را از دست داد _معشوقش_ و به خاطر این نوجوان وی به سان یک زن گریست. راجع بدین واقعه شایعات گوناگونی وجود دارند؛ برخی ادعا دارند که وی خود را به جهت (به خاطر) آدریانهادریان فدا نمود، و برخی [ادعاهای] دیگر. اما هرچه باشد، یونانیان به درخواست آدریانهادریان وی را تقدیس{{نشان|بیست}} نمودند.<ref>''Historia Augusta'' (c.&nbsp;395) Hadr. 14.5–7</ref></blockquote>آدریانهادریان شهر [[آنتينوپولیس]] را به افتخار آنتینوس در 30 اکتبر 130 بنّا ساخت. وی سپس از نیل روانه [[تبای (مصر باستان)|تبای]] گردید، جائی که دیدار وی از [[دو مجسمه ممنون]] در 20 و 21 نوامبر با چهار [[تقریظ]] که توسط [[جولیا بالبیلا]] نگاشته شدندْ گرامی داشته شد؛ این تقریظ ها هم اکنون نیز موجودند. پس از آن، وی روانۀ شمال گردید و در آغاز دسامبر به [[فیوم]] رسید.<ref>Foertmeyer, pp. 107–108</ref>
== جستارهای وابسته ==
* [[دیوار هادریان]]
خط ۱۵۴:
{{پاورقی|هفده}} subsidised
 
{{پاورقی|هجده}} Temple of Venus and Roma '''معبد ونوس و روما''' فرض می‌شود که بزرگترین معبد در [[روم باستان]] بوده باشد. بر تپهٔ ولیا (Velian hill) واقع شده و وقف [[ونوس]] و [[روما (اساطیر)|رومای ابدی]] شده بود. آرشیتکت آن [[هادریانوس (روم)|آدریانهادریان]] بود، ساخت آن در ۱۲۱ آغاز گشت، در ۱۳۵ توسط آدریانهادریان رسماً افتتاح و در ۱۴۱ در دوران زمامداری [[آنتونیوس پیوس|آنتونینوس پیوس]] به پایان رسید، در ۳۰۷ طی آتش‌سوزی ای ویران گشت و با تغییراتی چند توسط امپراتور [[ماکسنتیوس]] بازسازی گردید.<ref>{{Cite journal|date=2020-01-24|title=Temple of Venus and Roma|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Temple_of_Venus_and_Roma&oldid=937301804|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
{{پاورقی|نوزده}} Serapeum of Alexandria '''سراپیوم اسکندریه''' در [[امپراتوری بطلمیوسی]] یکی از [[معابد باستانی یونان]] بود که توسط [[بطلمیوس سوم]] (که از حدود 246 تا 222 قبل از میلاد پادشاهی نمود) ساخته شد و وقف [[سراپیس]] گردید؛ کسی که حافظ و نگهبان اسکندریه لقب گرفته بود. از آن با عنوان دختر [[کتابخانه اسکندریه مصر|کتابخانه اسکندریه]] یاد شده است. این بنا امروزه شدیداً غارت گشته است.<ref>{{Cite journal|date=2020-01-03|title=Serapeum of Alexandria|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Serapeum_of_Alexandria&oldid=933845953|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
خط ۱۹۴:
{{پاورقی|سی و شش}} Aelia Domitia Paulina
 
{{پاورقی|سی و هفت}} great-nephew به معنای نوۀ (مذکر) برادر یا نوۀ (مذکر) خواهر می باشد؛ آدریانهادریان چون برادری نداشت پس اینجا مراد نوۀ خواهر است.
 
{{پاورقی|سی و هشت}} Gnaeus Pedanius Fuscus Salinator
خط ۲۵۸:
{{پاورقی|هفتاد و یک}} underlying Hellenic culture
 
{{پاورقی|هفتاد و دو}} Ulpia Marciana وی خواهر امپراتور تراژان و مادر [[سالونینا ماتیدیا]] (که مادر-زن امپراتور آدریانهادریان یا به عبارتی مادر ویبیا سابینا گردید) بود.<ref>{{Cite journal|date=2020-03-26|title=Ulpia Marciana|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ulpia_Marciana&oldid=947503865|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
{{پاورقی|هفتاد و چهار}} suffect consul در جمهوری روم (509 قبل از میلاد تا 27 قبل از میلاد) کنسولی که از بدو سال عهده دار این سِمت می گردید را '''consul ordinarius''' یا کنسول عادی می گفتند؛ در حالی که کنسول جانشین یا '''suffect consul''' کسی بود که در صورت مرگ یا برکناری کنسول عادی از منصبش، توسط کمیته چِنتوریاتا (به لاتین: Comitia Centuriata) به جانشینی وی برگزیده می شد تا باقی مدتِ کنسولی وی را عهده دار شود.<ref>{{Cite journal|date=2020-03-13|title=Roman consul|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Roman_consul&oldid=945405330|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
خط ۲۸۰:
{{پاورقی|هشتاد و پنج}} divine election
 
{{پاورقی|هشتاد و شش}} جنگ کیتوس ('''Kitos war''') که از 115 تا 117 به طول انجامیدْ یکی از چندین جنگ بزرگ رومیان-یهودیان (این جنگ ها در مجموع از 66 تا 136 میلادی جاری بودند) بود. زمانی که تراژان و اکثر سربازانش سرگرم [[لشکرکشی تراژان به ایران|لشکرکشی به ایران]] بودندْ یهودیان سر به شورش برداشتند. فرمانده اصلی رومیان در این نبرد لوسیوس کوئیتوس بود که بعدها به اتهام توطئه علیه آدریانهادریان معدوم گردید.<ref>{{Cite journal|date=2020-03-05|title=Kitos War|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Kitos_War&oldid=944015925|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
{{پاورقی|هشتاد و هفت}} disturbances
خط ۳۷۸:
{{پاورقی|صد و سی و شش}} mysia
 
{{پاورقی|صد و سی و هفت}} Hadrianutherae با عنوان فعلی [[بالیکسیر]] جایی است که آدریانهادریان در 124 وارد آنجا شد و به پاس شکار موفقیّت آمیز یک [[گراز]] این شهر کوچک را به نام خود بنّا ساخت.<ref>{{Cite journal|date=2020-04-03|title=Balıkesir|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Bal%C4%B1kesir&oldid=948876824|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
{{پاورقی|صد و سی و هشت}} boar
خط ۴۲۲:
{{پاورقی|صد و پنجاه و نه}} restorer
 
{{پاورقی|صد و شصت}} Mantinea شهرستانی در شهر[[تریپولی (یونان)|تریپولی]] واقع در استان [[پلوپونز]] است. پادشاه مقدونی به نام آنتیگونوس سوم این شهر را در 223 قبل از میلاد به باد غارت گرفت، آن را به آخائی ها (Achaeans) سپرد، که آن را مستعمره (Colony) ساختند و نامش را به آنتیگونیه (Antigonia) تغییر دادند. اما سالها بعد آدریانهادریان در سفری که بدین شهر داشتْ نام پیشین آن را بدان بازگرداند.<ref>{{Cite journal|date=2020-03-25|title=Mantineia|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Mantineia&oldid=947230611|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
{{پاورقی|صد و شصت و یک}} Antigonus III Doson از 229 قبل از میلاد تا 221 پادشاه [[مقدونیه باستان]] و عضوی از [[دودمان آنتیگونی|سلسلۀ آنتیگونی]] بود.<ref>{{Cite journal|date=2019-05-15|title=Antigonus III Doson|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Antigonus_III_Doson&oldid=897244534|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>